رييسجمهور امريكا يك بار ديگر فكر كند
كاترين اشتون
بسيار پيشتر از اينكه دونالد ترامپ، رييسجمهور ايالات متحده وارد صحنه شود، مقامهاي ايران نگران بودند كه امريكا ممكن است به توافق هستهاي به صورت پايدار متعهد نباشد. تقريبا تمامي نامزدهاي جمهوريخواه انتخابات رياستجمهوري 2016 امريكا وعده داده بودند كه در صورت پيروزي توافق هستهاي ايران و 1+5 را پاره كنند. با نزديك شدن انتخابات رياستجمهوري امريكا، ايران به لفاظيهاي رو به افزايش در واشنگتن گوش فراميداد. در نشستهاي دوجانبه خود با محمد جواد ظريف، وزير امور خارجه ايران و فردي كه قبل از وي مسووليت مذاكرات هستهاي را داشت، گاه و بيگاه درباره اين بحث ميكرديم كه اگر مردم امريكا رييسجمهوري مخالف با توافق هستهاي برگزينند، چه رخ خواهد داد؟اين موضوع همچنين زمانيكه من و جان كري، وزير خارجه سابق امريكا با تيم ايراني ديدار كرديم نيز مطرح شد. پاسخ ما به نگراني آنها دو بخشي بود. اول اينكه، يك توافق خوبي كه خواستههاي مطرح شده را برآورده كند، و به درستي مورد نظارت و راستيآزمايي آژانس بينالمللي انرژي اتمي، يك سازمان بهشدت مورد احترام، قرار گيرد، نيازي به توضيح ندارد. دوم اينكه، اين توافق دو طرفه نيست. پنج كشور ديگر (به جز امريكا) هستند كه به عنوان بخشي از يك تيم فعاليت دارند كه حكم شوراي امنيت سازمان ملل را دارند و نماينده عالي اتحاديه اروپا (جايگاهي كه از سال 2009 تا 2014 داشتم) هدايت تيم را برعهده دارد. ما به طور مداوم دريافتيم كه تعامل هركدام از اين 6 كشور حايز اهميت است. تعهد ايران ضروري بود اما كافي نبود. جان كري يك مذاكرهكننده عالي بود اما اين توافق تنها به امريكا تعلق نداشت. در هر جلسه هماهنگي كه من رياست آن را برعهده داشتم، ما درباره تعهدات مذاكرهاي خود بحث ميكرديم و در صورت لزوم به پايتختهاي خود مراجعه ميكرديم. بارها امريكا بهشدت تلاش ميكرد تا كشورهاي ديگر را وادار به پذيرش مولفههايي از توافق كند كه براي آنها در مقايسه با كشورهاي ديگر بيشتر حائز اهميت بود. برگزاري مذاكرات در شرايطي كه 6 كشور به دنبال اتحاد در خصوص موضوع ايران بودند اما بهشدت در خصوص مسائل ديگر با يكديگر اختلاف داشتند، كار سادهاي نبود. به عنوان مثال، وقتي مذاكرات ما به اوج خود رسيد، امريكا و اتحاديه اروپا بر سر اوكراين با روسيه دچار اختلاف شدند. با اينحال ما توانستيم مانع نفوذ و تاثيرگذاري اين اختلاف در روند كارمان شويم. ما مطمئن شديم كه ايران ميداند كه نميتواند بين ما اختلاف ايجاد كند اما در عين حال مطمئن بوديم كه آنها ميتوانند به پايبندي ما به پيشنهاداتي كه ارايه كرده بوديم، تكيه كنند. وقتي در نوامبر 2013 به توافق موقت رسيديم كه اين توافق اساس توافق نهايي سال 2015 را بنيان نهاد، آينده قريبالوقوع به نظر روشن ميآمد. در حقيقت، مدل قدرتهاي مهم جهان مبني بر تمركز بر موضوعاتي را كه ميتوانند با يكديگر روي آن كار كنند، با وجود آنكه اختلافات عميق ديگري در خصوص موضوعات ديگر داشتند، در واقع يك مدل خوب براي رسيدگي به معضلات ديگر به نظر ميرسيد. با نزديك شدن انتخابات 2016 امريكا، اغلب ناظران فرض را بر اين گذاشته بودند كه واقعيت عملي درست چند دقيقه بعد از سوگند رييسجمهور جديد، حتي اگر يك رييسجمهور جمهوريخواه باشد، شروع ميشود. توافقي كه كارساز و نجاتبخش باشد، به سادگي قابل كنار گذاشته شدن نيست. سپس رييسجمهور ترامپ روي كار آمد. با وجود شواهد روشن بازرسان آژانس بينالمللي انرژي اتمي مبني بر پايبندي ايران به توافق، ترامپ مصمم است كه اين توافق را تغيير دهد-تهديد كرده است كه اگر نتواند به چيزي كه ميخواهد برسد، از آن خارج ميشود. اين امر، مشكلات روشني را به طور كلي براي ديپلماسي و به طور خاص براي ديپلماسي امريكا به وجود خواهد آورد. تمامي اشكال همكاري سختتر شده است. هر كشور يا بازيگر غيردولتي هماكنون قبل از هرگونه تعامل با امريكا، به دقت فكر ميكند و آن را مورد بررسي قرار ميدهد. به عنوان مثال، اروپا و امريكا همكاري نزديكي با يكديگر داشتهاند و همچنان به همكاري در خصوص موضوعاتي از يمن گرفته تا ليبي ادامه ميدهند. نقش چين براي ترغيب كره شمالي به منظور داشتن يك جايگاه سازندهتر، مسالهاي است كه امريكا براي آن تلاش ميكند. (در حين مذاكرات ايران، ديپلماتهاي كره شمالي ديدارهاي به بروكسل داشتند تا بيشتر درباره چگونگي اجراي اقدامات بدانند. كره شمالي تنها مورد نيست) راهحل اوكراين مستلزم آمادگي روسيه براي نوعي توافق است. اشتون سپس با اشاره به اين موارد نوشت: «اينها همگي مسائلي است كه مستلزم دقت زياد است و اگر قرار باشد اين موضوعات از طريق ديپلماسي رفع شود، نيازمند نوعي مصالحه هستيم. تمامي طرفين بايد اطمينان حاصل كنند كه مزيتهايي كه فردا به دست ميآورند بيش از امتيازاتي است كه امروز واگذار ميكنند. بدون اطمينان حاصل كردن از دوام طولاني يك توافق، شانس ديپلماسي پايين خواهد بود. نگراني نهايي درباره خود ايران است. صداهاي زيادي درون اين كشور است كه از حسن روحاني ميخواهند كه موضع سختتري را اتخاذ كند. آنها ميگويند كه امريكا هرگز قابل اعتماد نيست. آنها گمان ميكنند كه ايران در نهايت تاسيسات خود را برميچيند و سپس به آنها خيانت ميشود. رييسجمهور ترامپ، نظر و عقيده آنها را تقويت ميكند. گرچه توافق ايران هنوز لغو نشده اما از نقطه نظر ايران، اثر بسيار وحشتناكي بر مهمترين بخش اين توافق گذاشته است و من استدلال ميكنم كه انگيزه محرك اين كشور براي توافق كردن و پايبند ماندن به آن، تقويت اقتصادشان بود. لغو تحريمها به ايران اجازه دسترسي به داراييهايش و توسعه تجارت و سرمايهگذاري را داد اما در عوض، بسياري از شركتهايي كه احتمالا گزينه سرمايهگذاري را بررسي ميكردند يا خواستار تجارت با ايران هستند، هماكنون در حال عقبنشيني هستند و اين يك خبر بد براي همه در تهران است و اين خبر بدي براي امريكا است. اين مساله خطر از بين بردن هرگونه شانس گفتوگو با ايران در خصوص موضوعات ديگر را دارد كه نگراني واقعي درباره آنها وجود دارد. بهتر است اميدوار باشيم كه كنگره به ترامپ كمك كند تا مجددا فكر كند. منبع: پراسپكت / ترجمه: فارس