نگاهي گذرا به دلايل متفاوت بودن رقم سرانه مطالعه در ايران
خواندن پيامك هم جزو سرانه مطالعه
محسوب ميشود؟!
ندا آلطيب
ظاهرا يكي از مزاياي نامگذاري هفتهاي به نام هفته كتاب اين است كه دوباره به همان موضوع هميشگي سرانه مطالعه در كشور بازگشتي داشته باشيم و اين مبحث را از زواياي گوناگون مورد بررسي قرار دهيم. هرچندكه در بسياري از موارد شايد نتيجه چندان سرراستي هم نگيريم اما به هر حال طرح موضوع هم چندان خالي از فايده نيست و دستكم از بياعتنايي و بيتفاوتي بهتر است.
صحبت كردن از سرانه مطالعه در ايران موضوع تازهاي نيست و هر از چندي به بهانهاي درباره اين موضوع داد سخن ميرانيم و عموما انتقادهاي تندي از وضعيت مطالعه مطرح ميكنيم اما شايد خواندن نظرات تازه آيدين آغداشلو كه ديدگاهي كاملا متفاوت در اين زمينه دارد، جالب و حتي غيرمنتظره باشد.
به هر حال هر سال در هفته كتاب آمارهاي گوناگوني درباره سرانه مطالعه در ايران ارايه ميدهيم كه گاه تفاوت ميان آنها زمين تا آسمان است. به طوري كه سال گذشته در گزارشي كه يكي از روزنامهها منتشر كرده بود، سرانه مطالعه در ايران از رقم 2 دقيقه در سال تا هفتاد و چند دقيقه در روز متغير بود!
دلايل متعددي وجود دارد كه مشخص كردن سرانه مطالعه را دشوار ميسازد از جمله اينكه در وهله اول بايد مشخص كنيم منظور ما از مطالعه دقيقا مطالعه چه چيزي است. عدهاي سرانه مطالعه را تنها شامل خواندن كتاب ميدانند اما برخي ديگر خواندن مجله و روزنامه را هم به عنوان سرانه مطالعه در نظر ميگيرند. در اين ميان در كشوري مانند سرزمين ما هستند كساني كه خواندن قرآن و كتاب دعا را هم جزو سرانه مطالعه محسوب ميكنند. در اين بين خواندن كتابهاي درسي و دانشگاهي نيز محل اختلاف است و طبيعي است با در نظر گرفتن همه اينها، رقم سرانه مطالعه دامنه گستردهاي را در بر بگيرد.
اما با پيشرفت تكنولوژي و فناوريهاي روز، تعيين سرانه مطالعه باز هم دشوارتر ميشود. در حال حاضر با رواج كتابهاي صوتي و متون تلگرامي، عدهاي، خواندن متون در فضاي مجازي را هم به عنوان يكي ديگر از پارامترهاي سرانه مطالعه در نظر ميگيرند. اين موضوع به خودي خود جالب است اما ماجرا زماني جذابتر ميشود كه برخي، خواندن پيامهاي تلگرامي را كه ميتواند شامل جوك هم باشد، در رقم سرانه مطالعه محاسبه ميكنند!
با اين وصف به نظر ميرسد طبيعي است كه براي تعيين اين رقم تا اين حد دچار دردسر شويم و ارقامي كه به عنوان سرانه مطالعه اعلام ميشود، تفاوتهاي نجومي داشته باشد.
عليايحال قرار نيست در اين نوشتار كوتاه در اين زمينه به خصوص به نتيجه برسيم اما ديروز كه هفته كتاب آغاز شد، دو اظهارنظر متفاوت درباره وضعيت مطالعه در ايران بر خروجي خبرگزاري ايبنا قرار گرفت و ما بدون هيچ گونه داوري، مروري كوتاه بر اين دو اظهارنظر داريم چراكه هريك از زاويهاي متفاوت به كتاب و كتابخواني ميپردازند.
فاطمه ذوالقدر، دبير كميسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي مانند بسياري از چهرههاي فرهنگي ديگر سرانه مطالعه در كشور را تاسفبرانگيز دانسته است.
او از اين موضوع متاسف است كه با وجود تلاشهاي وزارت ارشاد براي گسترش كتابخواني، به دليل فراگير شدن فناوريهاي نوين و ابزارهاي الكترونيكي، كتابخواني روز به روز در ميان نسل جوان كمتر ميشود و مسوولان بايد براي انرژي و وقتي كه در اين حوزهها به هدر ميرود، فكري كنند.
ذوالقدر معتقد است يكي از برنامههايي كه ميتواند كاربردي باشد، اهداي كتاب به مدارس است چون موجب ميشود نوجوانان و جوانان از اين فرصت استفاده كنند و كتابهايي را كه گاهي اصلا ديده نميشوند، دريافت كنند.
اما نكتهاي كه در اينجا جلب نظر ميكند، اين است كه عموما كتابهايي به كتابخانههاي مدارس اهدا ميشوند كه كمترين جذابيت را براي كودكان و نوجوانان دارند و در ترغيب آنان براي كتابخواني كمترين بخت را دارند. همچنانكه در كتابهاي ادبيات مدارس نيز معمولا متوني گنجانده ميشوند كه كمتر قابليت جذب دانشآموزان را دارند و با اين شرايط نميتوان انتظار داشت كودكان و نوجوانان به واسطه خواندن كتابهاي درسي خود يا كتابهايي كه در كتابخانه مدرسهشان وجود دارد، به خواندن كتاب برانگيخته شوند.
ذوالقدر البته معتقد است ميتوان در تعامل با ناشران كودك و فعالان حوزه نشر شرايطي را فراهم كرد كه دانشآموزان براي تهيه كتاب از تخفيف و تسهيلات ويژهاي برخوردار شوند و اگرچه اين كار هزينه زيادي ميطلبد اما نوعي سرمايهگذاري براي آينده كودكان و نوجوانان كشور است كه در آتيهاي نزديك ميتواند منجر به افزايش سرانه مطالعه در كشور شود.
دبير كميسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي اميدوار است برنامههاي هفته كتاب فصلي نباشد و در طول سال ادامه داشته باشد و نيز اين برنامهها به كلانشهرها محدود نشود و در ديگر شهرها و روستاها نيز دنبال شود.
ذوالقدر از طرحهاي نيمه تمام در زمينه كتاب نيز انتقاد كرده است: «طرحهاي مختلف اما موقتي زيادي در كشور اجرا شد كه اغلب آنها نيمهتمام باقي ماند، مانند در دسترس قرار دادن كتاب در اتوبوسهاي شهري، مترو و تاكسيها كه همه به صورت موقتي و كوتاهمدت بودند و نتوانستند به درستي هدفي كه براي آنها پيشبيني شده بود را محقق سازند.»
هرچند بسياري از روشنفكران مدام از پايين بودن سرانه مطالعه انتقاد ميكنند، اما آيدين آغداشلو نظراتي ديگر دارد. هرچند او بيشتر به عنوان نقاش در اذهان عمومي شناخته شده است، اما از عالم ادبيات هم دور نيست و خود نيز دستي بر نوشتن دارد.
آغداشلو اما معتقد است كه بيتوجهي مردم به كتاب و كتابخواني مسالهاي جهاني است و تنها به كشور ما مربوط نميشود بنابراين نبايد چشم به حقيقت بست و به تخريب دولت پرداخت.
او كه براي ديدن پسرش هر از چندي به كانادا سفر ميكند، از تجربه حضور خود در كتابفروشيهاي اين كشور نيز سخن گفته است: «صحبتهاي مطرح شده در جامعه مانند قهر مردم با كتاب و كاهش سرانه مطالعه و تيراژ كم و مختصر را قبول ندارم زيرا وقتي به كتابفروشيهاي تورنتو نيز مراجعه ميكنم، پرنده پر نميزند و مردم در حال خريد عروسك و لوازمالتحرير هستند.»
در وضعيتي كه بسياري از نويسندگان و چهرههاي ادبي از كاهش شمارگان كتاب و رسيدن آن به رقم غمانگيز 300 نسخه سخن ميگويند، آغداشلو نظري متفاوت در اين زمينه دارد: «اهالي فرهنگ و ادب به شمارگان كم كتاب اعتراض ميكنند و ميگويند كه چرا چند سال پيش شمارگان كتاب پنج هزار نسخهاي بود اما امروز به 300 نسخه رسيده است. به نظر من اين حرف منطقي و درست نيست؛ چراكه با يك بررسي ساده ميتوان متوجه شد كه تعداد عناوين نسبت به 20سال پيش 100 برابر شده است و مردم اين 100 برابر شدن را نگاه نميكنند و فقط درباره تيراژ صحبت ميكنند.»
آغداشلو كه در كارنامه هنري خود نگارش كتابهايي همچون«تكچهرهها» و «سالهاي آتش و برف» را دارد، از برخي نگاههاي نادرست به حوزه كتاب انتقاد كرده و آن را غيرحقيقي دانسته است: «قهر بودن مردم با كتاب و خالي بودن كتابفروشيها صحبتي كليشهاي است كه متاسفانه به بحثي مهم در حوزه فرهنگ تبديل شده است. من كارمند دولت نيستم؛ حتي طرفدار دولت نيز نيستم اما همه اينها باعث نميشود كه چشمانم را روي حقايق ببندم و به تخريب فضاي فرهنگي كشور بپردازم. اپوزيسيون بودن به تخريب دولت و چشم بستن به روي حقايق نيست. عدهاي فكر ميكنند براي اپوزيسيون شدن بايد به هر چيزي چنگ بزنند و با كوچكترين موضوعي به تخريب دولت بپردازند. متاسفانه اينها تفكرات غلطي است كه ما اين روزها با آن روبهرو هستيم.»
او نيز از گسترش فضاي مجازي كه باعث شده جوانترها كمتر به كتاب روي آورند، سخن گفته اما همچنان تاكيد دارد فضاي مجازي هرگز نميتواند جاي كتاب را پر كند: «من نيز مانند همسن و سالهايم پايبند به كتاب و ورقزدن نسخه كاغذي آن هستم؛ اما با اين كار نميتوانم وجود شبكههاي مجازي مثل فيسبوك، توييتر، تلگرام و اينستاگرام را انكار كنم. گوگل و اينترنت در دنياي ما جاي همهچيز را گرفتهاند اما فكر نميكنم كه فضاي مجازي بتواند جاي كتاب را بگيرد. درست است كه مردم و جوانان چندوقتي است درگير اين فضا هستند اما بدون شك شرايط تغيير خواهد كرد.»