چالشهاي عكاسي بحران در گفتوگو با عطا طاهركناره
قاببندي زير آوار
بابك احمدي
خبرهاي كوتاه اوليه درباره وقايع و بحرانهاي طبيعي مانند آنچه در مناطق غربي كشور به ويژه كرمانشاه و سرپل ذهاب در 24 ساعت گذشته تجربه شد تا حدي توجه مردم ديگر نقاط كشور را به بحران رخ داده جلب كرد ولي در اين بين اما و اگرهايي هم وجود دارد. آيا اخبار منتشر شده در دقايق نخست ميتواند حامل اطلاعات مورد نياز مخاطبان و مردم باشد؟ به ويژه در زمانهايي كه تصاوير ثبت شده توسط عكاسان در تاباندن نور حقيقت به زواياي پنهان خبرهاي مرتبط با وقايع طبيعي مانند سيل و زلزله نقش بسزايي ايفا ميكنند. بياييد تصوير مردي را به خاطر بياوريم كه دو فرزند خردسال زير آوار ماندهاش در زلزله بم را در آغوش گرفته بود. عكسي كه توسط عطا طاهركناره ثبت شد و پس از انتشار توجه جهاني را به ابعاد فاجعه بار زلزله بم جلب كرد. او درباره تجربهاي كه آن سال از سر گذراند به «اعتماد» ميگويد: «زلزله بم برعكس آنچه در كرمانشاه رخ داد در ساعات ابتدايي صبح به وقوع پيوست. زمان خيلي بدي بود چون همه مردم در خواب بودند و اين به ابعاد فاجعه اضافه كرد. زلزله كرمانشاه زماني رخ داد كه همه بيدار بودند و تعداد سازههاي بتني بيشتري وجود داشت چون در بم سازهها همه خشتي و گلي بود كه اين خودش موجب افزايش درگذشتگان ميشد.»
زلزله بم! رخداد جانسوزي كه بيش از 30 هزار كشته به جاي گذاشت و داغ خنجري بر دلها نشاند كه تا سالها از دل مردم كرمان و ايران بيرون نميرود. مانند آنچه در منجيل يا رودبار رخ داد. حالا هموطنان غرب كشور به سوگ عزيزان خود نشستهاند و عكاسان براي پوشش اين رخداد راهي منطقه شدهاند. اما راز ماندگاري تصاوير ارسالي چيست؟ چه عواملي موجب ميشود يك تصوير توجه مردم، مسوولان و چه بسا جهانيان را به ابعاد فاجعه جلب كند؟ طاهركناره كه براي ثبت عكس «پدر و پسران درگذشتهاش» جايزه world press photo را دريافت كرد در اين باره توضيح ميدهد: «ماندگاري و تاثيرگذاري اين تصاوير به ويژگيهاي متفاوتي بازميگردد. قرار گرفتن در موقعيت خاص، سرعت عمل و البته شانس نقش زيادي در خلق و ثبت يك تصوير ايفا ميكنند. كادربندي صحيح و عكاسي ساده به دور از خودنمايي و تجربههاي گذشته عكاس در يك لحظه خاص جمع ميشود تا در نهايت به يك عكس مشخص ميرسيم.»
طاهر كناره ميگويد: «قرار نيست هر بار و در هر رخدادي شاهد چنين اتفاقي باشيم و اين نكتهاي است كه عكاسان بايد به آن توجه داشته باشند. ثبت يك عكس خاص از ابعاد زلزله يا سيلاب و جنگ در شرايطي خاص رخ ميدهد كه معلوم نيست هميشه تكرار شود.»
اما حضور به موقع عكاس در محل حادثه به طور حتم يكي از مهمترين لوازم و ويژگيهاي مورد نياز براي ثبت تصوير از فجايع انساني و طبيعي است. شاخصهاي كه در ايران به ويژه زمان بحران با موانع غيرمنتظره مواجه ميشود و امكان حضور به موقع عكاس در محل را سلب ميكند. طاهركناره در اين باره ميگويد: «شب گذشته تا صبح نخوابيدم تا در نهايت موفق به خريد بليت سفر به كرمانشاه شدم اما بعد اعلام كردند كه بايد با وزارت ارشاد هماهنگ شود و از آنجا كه آژانس ما تابع قوانين است بايد چند روزي براي حضور در محل حادثه منتظر بمانم. درحالي كه اگر دست خودم بود قطعا شبانه به كرمانشاه سفر ميكردم چون قدرت زلزله از همان ساعتهاي ابتدايي نشان ميداد با يك فاجعه مواجه هستيم. نكته اينجا است كه هماهنگي با مناطق زلزلهزده در شرايط بحراني امري بعيد و غيرمنطقي به نظر ميرسد.»
او به تجربه ديگر كشورها در اين زمينه اشاره ميكند و ادامه ميدهد: «در كشورهاي ديگر عكاسان به سادگي و با استفاده از نشان خبرنگاري (PRESS) امكان حضور در بحرانها و درگيريهاي شهري بين پليس و اعتراضكنندگان يا فجايع طبيعي را پيدا ميكنند. چون از قبل براي همه تعريف شده است كه عكاس قرار نيست مزاحم باشد، بلكه يك شخص در حاشيه اين جريانها به حساب ميآيد كه حضورش لازم است.»
دور ماندن عكاسان متبحر از وقايع اينچنين در كنار موج روز افزون گسترش ابزارهاي نوين ارتباطي- و البته دوربينهاي ديجيتال- موجب شده كه مردم نيز دست به كار شوند و شهروند- خبرنگاران به تنهايي بخشي از بار مسووليت در ثبت وقايع را برعهده بگيرند. اين اتفاق از سويي مثبت به نظر ميرسد اما از جنبه كيفي چطور؟ طاهركناره ميگويد: «ايران سال گذشته در چند مقطع دچار سيلاب شد و نكته اينجا بود كه افرادي براي سلفي گرفتن يا عكاسي از اين فجايع دچار حادثه و حتي مرگ شدند. اين روزها به مدد دوربينهاي ديجيتال و موبايل خانوادهها همه عكاس هستند كه اتفاق خوبي است ولي ما بايد يك حريم حرفهاي در نظر بگيريم. كار ما عكاسي است و اين موضوع بايد مورد توجه قرار بگيرد. البته فضاي مجازي هم تاثير زيادي بر گسترش اين روند داشته كه كاهش كيفيت بصري را به همراه داشته است.»
او ميافزايد: «عكاسي شهروند- خبرنگاران در مواقعي معنا پيدا ميكند ولي در جريانهايي هم مردم مزاحم انجام كارهاي حرفهاي هستند. افزايش محدوديتها نيز كار ما را با دشواري مواجه كرده است. به عنوان نمونه هر ارگاني براي خودش يك چارچوب دارد كه ما بايد از آن عبور كنيم. شهرداري، نيروهاي مسلح، دولت و ديگر قوا محدوديتهاي خاص خودشان را براي صدور مجوز اعمال ميكنند.»
اين عكاس به شكلگيري انجمن عكاسان بحران در جريان زلزله بم اشاره ميكند و درباره سرنوشت انجمن توضيح ميدهد: «بعد از زلزله بم جمعي از عكاسان انجمني به اسم انجمن بحران راهاندازي كردند. قرار بود عكاسان بحران به پليس و هلال احمر معرفي شوند و پوشش مشخص خودشان را به تن كنند تا در حوادثي از اين دست پليس و ديگر نهادها با آنها همكاري كنند. مثل اتفاقي كه براي ساختمان پلاسكو رخ داد. اما بعيد ميدانم ديگر فعال باشد چون همكاري خوبي صورت نميگيرد. تا وقتي عكاس را نامحرم بدانيم شاهد اتفاق خوبي نخواهيم بود. »