بازخواني بخشي از سخنراني يوسف اباذري پس از زلزله بم*
حس معصيت را از دست دادهايم
يوسف اباذري
استاد جامعهشناسي دانشگاه تهران
معناي فاجعه طبيعي چيست؟ در اينجا بايد ميان عصر قديم و عصر مدرن تفاوت قايل شويم. در عصر قديم فاجعههاي طبيعي را نشانه «قهر خداوند» ميدانستند. آنان در پس چنين رخدادي معصيت خود را مشاهده ميكردند و آنان كه پس از فاجعه زنده ميماندند «شر» اندرون خود را به چيزي بيروني فرانميافكندند- نميتوانستند فرا افكنند- بلكه به اين «شر» از نو واقف ميشدند و احساس گناه ميكردند. بيهوده نبود كه در عصر قديم از پي هر فاجعه طبيعي اين حس در آدميان بيدار ميشد و آنان را به تزكيه نفس و برائت از معصيت واميداشت. اما با ظهور تكنولوژي در عصر جديد اين حس گناه از ميان رفت. زيرا انسان دريافت كه ميتواند به كمك تكنولوژي از پس شديدترين فاجعههاي طبيعي برآيد. اكنون ديگر در صورت بروز چنين رخدادي آدميان در پس آن نه «خشم خداوند» بلكه عدم كارايي بروكراتها و تكنوكراتهاي دولتي را مشاهده ميكنند.
در زمانه ما از دست رفتن حس گناه همان سببي است كه در پس بيمعنا شدن فاجعههاي طبيعي نهفته است. فروپاشي زبان و سردرگمي اخلاقي و عاطفي ما نيز سبب ديگري ندارد. زماني كه «واقعه» رخ ميدهد و گرم است ما- همه ما از استاد و دانشجوي دانشگاه گرفته تا خبرنگار روزنامه و راديو و تلويزيون- چيزهايي را زير لب من ومن ميكنيم كه چندان معنايي ندارند، اما قصد ما آن است كه «عمق فاجعه» را «نشان» دهيم و اميد ما آن است كه ديگري نيز منظور ما را حس كند. اين تته پتهكردنها مركب از الفاظي گنگ و توخالي و پوچ و كليشهاياند، چيز ديگر «نميتوانند» باشد. اما در عصر رسانه بعد از آنكه دو روزي «عمق فاجعه» را من ومن كرديم، آن را مبدل به خبري پرشكوه ميكنيم كه اوج عاطفي آن، كمك هموطنان و اوج عقلي آن، مصاحبه با چند متخصص فاجعه است كه ديگر هر كودكي حرفهاي آنان را از حفظ ميداند. بعد با كليشه نرسيدن چادر به دست آسيب ديدهها و گم و گور شدن برنج و لوبيا و ساختن جوك درباره «عمق فاجعه» مهياي فراموش كردن آن ميشويم، بعد آن را فراموش ميكنيم.
اكنون زلزله بويينزهرا پانوشتي بر زندگي تختي است نه برعكس، اگر تختي جهان پهلوان مردمي نبود و ما روز مرگ او را گرامي نميداشتيم، بطور كامل زلزله بويينزهرا را از خاطره جمعي خود پاك كرده بوديم و آن را به دست متخصصان و مورخان زلزله سپرده بوديم. فاجعه انساني زندگي تختي است كه ما را به ياد فاجعه طبيعي زلزله بويينزهرا مياندازد. زيرا كه ما ديگر حس معصيت و گناهكاري را از دست دادهايم.
*بخشي از متن سخنراني يوسف اباذري در دي ماه سال 1382 كه پس از زلزله بم در دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران ايراد شد.