بنداز و در رو
سيد علي ميرفتاح
يكي، دو روزنامه و بعضي اشخاص محترم، سفت و سخت ايستادهاند كه در مسكن مهر، در جريان زلزله، دو نفر بيشتر به رحمت خدا نرفته اند. آماري كه مسوولان امر ميدهند، پنجاه برابر اين دو نفر است. از ته دل آرزو ميكنم حرف طرفداران مسكن مهر درست باشد و حتي همين دو جان گرامي هم زير آوار نرفته باشند. اما متاسفانه زلزله كور است و اعتنايي به مناسبات سياسي ما ندارد. در زلزله قبلي، يادتان باشد ديواري كه عكس دكتر احمدينژاد بر آن آويخته بود، صحيح و سالم و استوار مانده بود. يكي از مسوولان محترم – كه همچنان مسوول محترم باقي مانده – فرصت را مغتنم شمرده بود و گفته بود قريب به اين مضمون كه «احمدينژاد بره تو عكس،عكس بره پا ديوار اون ديوار ديگه نميريزه.» گويي زلزله از روي دكتر احمدينژاد شرم داشت تا آوارش كند. اگر واقعا زلزله گرايش سياسي داشت، من پيشقدم ميشدم و روي همه ديوارها عكس ميچسباندم. حتي محض گمراهي زلزله، روي ساختمانهاي معمولي تابلوي مهر ميزدم تا راهش را كج كند و يك طرف ديگر برود. اما همه ميدانيم اين حرفها شوخي است و خشم طبيعت چنان سهمگين است كه تمام تمناهاي سياسي ما تا به قوزك پايش هم نميرسد. از اين طرف هم دشمني با مسكن مهر موجه نيست. اصلا بحث بر سر مهر يا قهر نيست. زلزله ربطي به دولت سابق
و لاحق ندارد. در ژاپن زلزله متواتر ميآيد و هيچكدام از ساختمانهاي آنجا اين بلا سرشان نميآيد كه سرِ ساختمانهاي ما. دليلش چيزي نيست جز شكوه مهندسي و كار عالمانه. شما يك نگاهي به ساختمانهاي به جا مانده از زلزله كرمانشاه بيندازيد؛ هر چقدر هم كه بخواهيد پابرجا ماندن ستونهاي اصلي را به رخ بكشيد، در مجموع چيز قابل دفاعي نميبينيد. نيازي به تخصص نيست. افراد عامي هم ميفهمند كه پيمانكاران محترم از مواد و مصالح كم گذاشتهاند و از يك جايي به بعد سرهمبندي كردهاند. قديم به اين نوع معماري ميگفتند «بساز و بفروش» و بعدها آن را تغيير نام دادند به بساز و بنداز يا بنداز و در رو. اسم مهر را نياوريم و كار سياسي نكنيم. اين آپارتمانهايي كه عكسشان را ميبينيم چيزهايي نيستند كه بشود از آنها دفاع كرد و پاي مهندسيشان ايستاد. احتياج به زلزله نيست تا نواقص آپارتمانسازي انبوه اين ساليان را عيان سازد. در اين ساختمانها يك هفته زندگي كنيد، حساب كار دستتان ميآيد. كسي كه در اين آپارتمانها زندگي ميكند از سر ناچاري زندگي ميكند و شك نكنيد اگر زورش برسد جاهاي ديگري را انتخاب ميكند.... اما از آن طرف مردم را نبايد ترساند. توي دل مردم را نبايد خالي كرد و بيجهت نبايد خواب را به چشم ساكنان اين نوع مسكن حرام كرد. در عوض بايد راه تكرار بر خطر را بست و از مهندسهاي زبده و خبره خواست تا فكري بكنند و مقاومسازي مسكن مهر يا هر مسكن ديگر را در دستور كار قرار بدهند. در واقع مسكن مهر را كه نميشود و نبايد وجهالمناقشه قرار داد و سر قربانيانش بحث كرد. موضوع سادهتر از اين حرفهاست. اين زلزله كه آمد شوربختانه آخرين زلزله نيست. ترس ما از اين است كه زبانم لال در زلزله بعدي هم همين دعواها را تكرار كنيم و گناه را به گردن هم بيندازيم. ميشود جلوي خطر را گرفت. ميشود جلوي اين نوع بساز و بندازيها را گرفت و به مدد علم و فن و تجربه، خرابههاي زلزله را به حداقل رساند.