كار خويش به دريا گذاشتيم
ايمن ز دشمنيم كه با دشمنيم دوست
بنيان زندگي به مدارا گذاشتيم
صد غنچه دل از نفس ما شكفته شد
هر جا كه چون نسيم سحر پا گذاشتيم
ما شكوه از كشاكش دوران نميكنيم
موجيم و كار خويش به دريا گذاشتيم
از ما به روزگار حديث وفا بس است
نگذاشتيمگر اثري يا گذاشتيم
رهي معيري