روز جهاني كودك و ا هميت توجه به كودكان آسيب ديده
قربانيان خاموشي كه نياز به توجه ويژه دارند
صدف فاطمي
امروز، روز جهاني كودك است و جاستين فورسيث، معاون اجرايي يونيسف، شعار روز جهاني كودك امسال را اينطور اعلام كرده: «روز جهاني كودك، يك روز براي كودكان از طرف خود كودكان است.» يعني بايد نهادهاي آموزشي و كمپينهايي در مدارس راهاندازي شود كه اصول حمايت از كودكان را به آنها آموزش دهد. به همين بهانه سراغ ليلا ارشد، فعال حقوق كودكان رفتيم و در روزهايي كه قصه تلخ كودكان از حوادث طبيعي مثل زلزله كرمانشاه شروع ميشود و به بحرانهاي پناهندگي و مهاجرت در نقاط مختلف جهان ميرسد، درباره اهميت توجه به كودكان آسيبديده، وضعيت نهادهاي آموزشي حمايت از حقوق كودكان در مدارس ايران و شيوه برخورد شهروندان با كودكآزاريهاي خياباني صحبت كرديم.
شعار امسال يونيسف چقدر در واقعيت و در حوزه حقوق كودكان در ايران عملي است؟
سالهاست كه وقتي اصول حمايت از حقوق كودك را به گروههاي مختلف آموزش ميدهيم، يكي از آرزوهايمان اين است كه روزي كودكان بتوانند خودشان اين آموزشها را به يكديگر بدهند. به نظر ميرسد هنوز مسوولان اجرايي شدن اين شرايط را قبول نميكنند، اما من آرزو ميكنم كه اين اتفاق هر چه زودتر در كشور ما بيفتد و كودكان به آن حد از توانايي برسندو از پس اين مسووليت بربيايند. يكي از آرزوهاي من اين است كه كاش در مدارس ما مددكار اجتماعي داشتيم. مسوول پرورشي و معلم تربيتي در مدارس سالهاست كه امتحان خود را پس دادهاند، آنها دانش و تجربه لازم را براي انجام مشاوره و مداخله نداشتند و نتوانستند كه نقش خود را درست ايفا كنند و از نظر اجتماعي هم تاثيرگذار باشند. براي همين هيچوقت كودكان نسل اخير از اين مربيان پرورشي خاطرات خوشي نداشتند و هميشه از اينكه بخواهند درباره موضوعي با مربيان پرورشي مشورت كنند، ابا دارند. اين در حالي است كه حضور مددكار اجتماعي در مقاطع مختلف تحصيلي ميتواند امكان مهارتآموزي، افزايش اعتماد به نفس، تغيير باورهاي بچهها در مورد خودشان و اعتماد به تواناييهايشان را فراهم كند تا آنها بتوانند روزها و هفتههاي جهاني حمايت از حقوق كودك را با يكديگر و براي همديگر جشن بگيرند، خواستهها و نيازهايشان را به راحتي مطرح كنند، شرايطشان را به روشني ببينند و رفته رفته وضعيتشان را بهتر كنند.
در اين روزها كه كودكان زلزلهزده در مرزهاي غربي كشور هستند و با مشكلات دسته و پنجه نرم ميكنند، چقدر بايد حواسمان به ترميم زخمهاي روحي اين كودكان باشد؟
اكثريت آدمها فكر ميكنند كه بچهها بالاخره مشكلات دوران كودكي را فراموش ميكنند و همه سختيها از ذهن آنها پاك ميشود اما واقعيت چيز ديگري است؛ بسياري از مسائلي كه امروز در ذهن كودكان نقش ميبندد و در بزرگسالي خود را نمايان مي كند و اگر در كودكي درست درمان نگيرند همراهشان خواهد ماند، از نظر عاطفي و رواني آنها را دچار مشكل ميكند. مشكلاتي عاطفي مانند بيپناهي، احساس از دست دادن، تنها ماندن، احساس غم و... كه اگر امروز به اندازه كافي به آنها توجه نشود، در بزرگسالي خود را نشان ميدهد. اصلا اينطور نيست كه بگوييم چون بچهاند، نميفهمند. اتفاقا خيلي خوب ميفهمند و آنها هم به عنوان يك انسان كه نيازهاي چندجانبهاي دارد وقتي دچار چنين وضعيتي ميشوند، احساس ناامني و بيپناهي ميكنند و اين اتفاقات سالهاي زيادي در ذهن آنها ميماند. بنابراين بخشي از خدماتي كه به اين گروهها مانند بچههاي روهينگيا، كودكان زلزله كرمانشاه و... بايد ارايه بشود، مربوط به روزهاي اول است كه به دليل بحراني كه اتفاق افتاده و آنها ناظر بر تلخترين صحنههاي عاطفي بودند و هستند، به توجه ويژهاي نياز دارند. بههرحال آن كودكان مثل همه كودكان ديگر نيازمند مهارتهاي اجتماعي هستند تا بتوانند با اين مساله كنار بيايند. يكي از مهارتهايي كه سازمان بهداشت جهاني به آن تاكيد ميكند، شناخت خود، مهارت و ارتباط بين فردي است و ديگري اينكه چطور كودك بايد بتواند روابط بين فردياش را مديريت كند و مشكلاتش را حل كند. بنابراين كسي كه چنين اتفاقات سهمگيني را در كودكي از سر ميگذراند، حتما بايد مهارتهاي اجتماعي خاصي را آموزش ببيند.
چطور اين مهارتها و آگاهيها را به تمام افراد جامعه آموزش دهيم؟
تغيير رفتار و آموزش با شنيدن يك جمله كافي نيست و بايد به مهارت تبديل شود. مهارت برخورد با كودكان بايد آموزش داده شود؛ وقتي مهارت همسري، پدري و مادري آموزش داده نميشود، پدر و مادر فكر ميكنند كه با تنبيه كردن فرزند او را تربيت ميكنند و بسياري اوقات ما از آنها ميشنويم كه نميدانستند در آن زمان بايد چه رفتاري انجام دهند. يعني بسياري از آنها انتخاب اوليهشان تنبيه جسمي نيست اما چون آموزش نديدهاند، دست به چنين رفتاري ميزنند. مادامي كه ما به جوانان خود شيوههاي والدي را آموزش ندهيم، مشكلات مختلف كودكان هم رفع نميشود. بنابراين ما همچنان بايد خواستار اين باشيم كه مهارتهاي زندگي و اجتماعي به همه گروههاي سني كودكان و جوانان از مهد كودك تا دانشگاه آموزش داده شود. حضور مددكار اجتماعي در مدرسه و در مكانهاي عمومي حتما الزامي و نتيجهبخش است. ما براي كاهش ميزان كودكآزاري و اعمال خشونت بر كودكان، نيازمند بهبود قوانين حمايتي از كودكان هستيم كه بعد از چندين سال هنوز در مجلس نهايي نشده است. حتي در موارد خشونت و كودكآزاري كه گاهي در خيابان شاهد آن هستيم، نميتوانيم هميشه بگوييم كه ميشود مداخله كرد، اما شايد گاهي با يك اشاره به مادر يا پدر عصباني، بتوانيم به بچهها كمك كنيم. بهترين راهحل همان آموزش و اطلاعرساني همگاني و آگاهي كلي درباره برخورد با كودكان است.