پيشنهادي براي سالروز تولد محمدعلي سپانلو
تهران را دوباره بخوانيد
قطبالدين صادقي
30 سال با محمدعلي سپانلو رفيق و دوست بودم. در اين سي سال هميشه و همواره او و شاعرانگياش را ستايش ميكردم و شعرهايش درباره تهران را دوست داشتم. اما وقتي دعوتم كردند تا به تماشاي مستند «تهران، هنر مفهومي» بروم و فيلمي ببينم كه محمدرضا اصلاني از تهران ساخته و شعرهاي سپانلو روي تصاوير آن است، احترام و ستايشم نسبت به سپانلو دوچندان شد. سپانلو، شاعر تهران بود و شعرهاي بسيار زيادي درباره اين شهر دارد. اما آنچه براي خوانش در اين مستند انتخاب كرده بود، بينظير و درخشان بودند.
شعرهاي او سرشار از تصاوير شاعرانه، نوستالژيك از تهران است. سپانلو با كمي عقلانيت تهران را تحليل ميكند و در بيت بيت اشعار گاهي بهشدت عاطفي ميشود و گاهي هم خشك، اما در نهايت به شكل استادانهاي يكدستي را در متن شعر رعايت ميكند.
روايت عاشقانه او از شهري كه سرشار از خاطره، سرشار از تاريخ، سرشار از زيبايي و حتي سرشار از زشتي است، بسيار خلاق و ارزشمند است. همكاري مشترك سپانلو با اصلاني در اين مستند، در تمام سكانسهاي محدب و مقعري كه از تهران گرفته شده باعث شده تا نما به نما، ذهنيت شاعر به تصوير دربيايد. حالا در روزهايي كه جاي محمدعلي سپانلو خالي است، همچنان شعرهاي او درباره تهران در ياد و خاطر من هست و آرزو ميكنم در اين روزگار، محمدرضا اصلاني سلامت باشد و فرصت كند تا مانند سپانلو كه آثار ماندگاري را در ادبيات ايران به جا گذاشت، آثار ماندگارش در عرصه مستند و سينما را بيشتر و بيشتر كند. در غيبت سپانلو و در سالروز تولدش، پيشنهاد ميكنم كه شعرهاي «شاعر تهران» را درباره تهران و همه زيباييها و زشتيهايش بخوانيد
و لذت ببريد.