ادامه از صفحه اول
آثار سياستهاي متناقض
وزنهبرداران ايراني چه كار خواهند كرد؟ طبعا وزنه ميزنند زيرا رقابت فردي محسوب نميشود. ولي اگر هر دو روي سكو بروند چه خواهد شد؟ طبيعي است كه آمدن به مسابقات با فرض برنده شدن هر كسي هست و ما نميتوانيم وارد مسابقاتي شويم كه بعدا به نتيجه طبيعي آن تن ندهيم. اين تناقض در مسابقات كبدي نيز به صورت ديگري وجود دارد. از نظر فدراسيون جهاني و آسيايي مذكور جدا بودن زن و مرد آن طور كه در ايران مطرح است پذيرفتني نيست، ولي چون ما دوست داريم ورزش قهرماني حتي در سطح زنان هم پيشرفت كند و ميزباني هم بپذيريم به تبعات اين خواست تن نميدهيم و دچار تناقض ميشويم. ولي چرا دنبال ورزش قهرماني حتي براي زنان هستيم و مدالآوري برنز خانم عليزاده در المپيك حتي از مدال طلاي مردان براي ما مهمتر بود؟ براي اينكه اگر ورزش به ويژه ورزش قهرماني را از جوانان و مردم ايران بگيريم، همين مقدار اميد و شادي را هم از جامعه دريغ كردهايم. ما ميخواهيم به جهان ثابت كنيم كه زنان در ايران چنينند و چنان پس چه چيزي بهتر از ورزش قهرماني؟ آن قدر جام جهاني برايمان مهم ميشود كه دست به دعا برميداريم كه خدايا مجري برنامه قرعهكشي آن لباسي را بپوشد كه امكان پخش مراسم آن از تلويزيون ايران فراهم شود. در حالي كه اگر سياست درستي داشتيم بايد خيلي صريح ورزش قهرماني را كنار ميگذاشتيم يا اگر ميپذيرفتيم، بدون تناقض ميپذيرفتيم. سالهاي اول انقلاب چنين بود. كمتر كسي ورزش قهرماني را مهم ميدانست. به راحتي دو المپيك را تحريم كرديم. اخبار ورزشي در حاشيه بود. برخي روزنامهها حتي مدالآوري ورزشكاران را منعكس نميكردند. ولي امروز ورزشكاران را به عرش رساندهايم. گرفتن مدال طلا از سوي آنان باعث ورود به شوراي شهر هم ميشود. تصاويرشان بر تابلوهاي شهري قرار دارد. هر روز تلويزيون با آنان گفتوگو ميكند. ثروت آنان بسيار زياد است. به محض مدال گرفتن پيامهاي تبريكي كه از پيش آماده شده برايشان ارسال ميشود. چرا؟ چون چيزهاي ديگر نميتواند به جوان ايراني هويت و اميد و اعتماد به نفس دهد و او را قانع كند. همين كه در المپيك لندن به رتبه 15 برسيم و از 200 كشور جلو بزنيم خيلي بهتر است كه از نظر فساد و شاخصهاي ديگر در رتبههاي آخر باشيم. آخر بايد به يك جايي دل جوانان و مردم ما خوش شود. مشكل ما اين است كه نميخواهيم تن به هزينههاي هر سياستي بدهيم. تن دادن به سياست تقويت ورزش قهرماني، مستلزم پذيرش مقدماتي در داخل و در سطح بينالملل است. حضور در ورزش قهرماني در جامعه امروز به نحوي يك ضرورت است. ولي بايد از تناقضات خالي شود. متاسفانه چوب هزينههاي آن را ميخوريم، بدون آنكه تمامي نان منافعش را بخوريم.
به سوي تهران 1400 با مشاركت درماني
مورد سرزنش آيندگان قرار خواهيم گرفت و فردايي بهتر نخواهيم داشت. امروز بايد با عزمي ملي گذشته را جبران كنيم و اين مهم نيازمند يك برنامه هدفمند و اجراي توام با ازخود گذشتگي، تلاش مداوم و پشتكاري شگرف است. ما قادريم تا مشكلات را حل كنيم و با جديت درايجاد فرصتهاي برابر، اشتغال و توسعه اقتصادي گامبرداريم و در حركت به سوي توسعه پايدار شهري و سلامت عمومي، با نمايندگان مردم در شوراي اسلامي شهر، مجلس، سازمانهاي مردم نهاد، ايدهها و پروژههاي جامعه نگر، گروههاي حمايتي، برنامهريزان شهري، نظام سلامت، دانشگاهيان، سياستگذاران و كساني كه خدمات روزمره شهروندان را ارايه ميكنند هماهنگ گام برداريم. چشمانداز ما، زندگي در شهري توأم با نشاط و آسايش براي همه است. در اين شهر كسي گرسنه سر بر بالين نميگذارد و گرمخانههاي آن مملو از واماندگان اجتماعي نخواهد بود. ساكنين هر محله همدلانه براي كوچه و خيابان خود تعصب داشته و خواهان رشد آن هستند و مناطق برخوردار، پشتيبان و معين محلات نيازمند خواهند شد. آنچه مشخص است با مشاركت درماني از طريق تداوم طرح مطالبات از جانب مردم، سمنها و پشتيباني و همراهي پايدار با شوراي شهر، درسال 1400 تهران بهتري خواهيم داشت و نسل آينده از زندگي سالمتري برخوردار خواهد بود، كافي است همه با هم بخواهيم.
عضو و نايبرييس كميسيون سلامت و محيطزيست شوراي اسلامي شهر تهران