قدرت بيبديل فوتبال
سيدعلي ميرفتاح
به ورزش بيش از حوزههاي ديگر اميدوارم. كارهايي كه از هيچكس برنميآيد، تنها و تنها از ورزش و ورزشكاران برميآيد. ورزش در كشور ما تبديل به منطقهالفراغي شده است كه بسياري از غيرمجازها، در آن مجاز ميشود و بسياري از خط قرمزها در آن درنورديده ميشود. بخواهيم فيالمثل با سينما مقايسهاش كنيم، مسابقه خرگوش و لاكپشت را تداعي ميكند. تا لاكپشتِ سينما بخواهد حقانيت خود را اثبات كند و حضورش را موجه جلوه دهد، خرگوش ورزش به آخر خط رسيده و مسابقه را برده. ورزش هم كه ميگويم منظورم فوتبال است نه كبدي و واترپلو و قايقراني. اول فوتبال، بعدش هم با فاصله زياد، كشتي. هيچ «امر» ديگري نميتوانيد پيدا كنيد كه تلويزيون در برابرش، مشتاقانه كوتاه بيايد و از معيارهاي سفت و سختش عقب بنشيند. چهار سال قبل ما مراسم قرعهكشي جام جهاني را نشان نداديم. گفتند مجري زن لباس نامناسب پوشيده و قابل پخش نيست. اما در اين مدت آنقدر تقاضا بر تقاضا رسيد كه تلويزيون كوتاه آمد. مهمتر از تلويزيون، «مجريه محترمه» هم كوتاه آمد و لباس پوشيدهتر پوشيد. چنين اتفاقي نه در مورد كن ميافتد، نه در مورد اسكار و نه حتي نوبل. فقط در سايه ورزش است كه حضور علي دايي با كراوات در صفحه تلويزيون بلااشكال ميشود. اين اتفاق خيلي مهم است و بايد آن را به فال نيك گرفت و به شكلي معقول و منطقي به آن دامن زد. فوتبال، سينما نيست كه بعضيها از بيخ و بن با آن مشكل داشته باشند و مجازش نشمرند. حتي اگر پخش فوتبال با عصر عاشورا يا شب احيا مصادف شود، كسي با آن مخالفت نميكند. مخالفت هم بكند آنقدر جدي نيست كه تلويزيون را از پخش برنامه منصرف كند. ضمن اينكه زور ورزش آنقدر زياد است كه ميتواند جلوي گسترش و توسعه شبكههاي ماهوارهاي را بگيرد. فقط در فوتبال است كه IRIB3 ميتواند با فاصله از BBC و VOA جلو بيفتد. شبكههاي ماهوارهاي حتي اگر خودشان را بكشند نميتوانند از پس فردوسيپور بربيايند. به تعبير صحيحتر نميتوانند از پس فوتبال بربيايند... اين فوتبال قدرتش منحصر به رقابت تلويزيوني نيست بلكه ميتواند در برنامه توسعه هم موثر افتد. در توسعه ما با گرههايي بعضا كور در امور زنان، مشاركت مدني، سرمايهگذاري خارجي و از اين قبيل روبهروييم كه به سرپنجه مقبوليت بينظير فوتبال، با كمترين هزينه باز ميشوند؛ از فوتبال كارهايي برميآيد كه فكرش را هم نميتوانيد بكنيد.