فعاليت جبههاي؛
راهبرد اصلاحطلبان در انتخابات ٩٨
حبيب رستمي*
بيش از دو سال به انتخابات مجلس ٩٨ باقي مانده است و تا تشكيل ستادهاي انتخاباتي و سمت و سو گرفتنهاي انتخاباتي بيشتر از يك سال فرصت داريم.
اما قطعا براي تكميل موفقيت جبهه اصلاحطلبان و ادامه پيروزي و گام بعدي و براي كمي و كيفي بودن منتخبين، همين حالا بايد اقدام كرد. همين حالا بايد دليل حضور نيافتن منتخبين ليست اميد در فراكسيون اميد آسيبشناسي شود.
عجالتا پيروزي جبههاي در دو انتخابات رياستجمهوري گذشته و دلايل حمايت و پيروزي حسن روحاني را كنار ميگذاريم. پس از پيروزي ليست اميد در انتخابات مجلس و شوراها در ٩٤ و ٩٦، توقعات از استراتژيستهاي اين ليست بالا رفته است و قطعا در انتخابات ٩٨ ديگر كف مطالبات
مد نظر نيست.
در اين دو انتخابات، فعاليتها بر محوريت حضور موثر در انتخابات، تاثير بر ساختار قدرت و ورود تعداد كمتري از نيروهاي تندرو به ساختار مجلس و شورا، سازماندهي شد كه در تمام موارد، موفقيتآميز و نويد بخش بود. اما براي ادامه اين موفقيتها بايد شاخصي را لحاظ كرد كه موفقيت، چشمانداز و پاسخگويي هم در آن لحاظ شود؛ شاخص اصلاحطلبي.
اينكه چه اندازه منتخبين مجلس دهم و حضورشان در ليست اميد، بر اساس شاخص اصلاحطلبي و چه ميزان بر اساس شاخص رايآوري (به خصوص در ليست استانها و شهرستانها) بوده است؟ تا چه حدي نظرات و پيشنهادات شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان با شاخصها، هماهنگ و متوازن بود؟ چه اندازه شاخصها به سياستگذاري شوراي عالي سمت و سو دادند؟
شايد بايد اين سوال را بپرسيم، چرا از ليست اميد ١٣٥ نفر وارد مجلس شدند اما در عمل فراكسيون اميد با تعدادي بسيار كمتر شكل گرفت؟ در حقيقت حضور نزديك به ٥٠ نفر در مجلس كه با تكيه بر ليست اميد به مجلس راه يافتند اما هيچ همكاري تشكيلاتي و كمترين قرابتي با رفتارهاي اصلاحطلبانه ندارند، بايد تحليل و آسيبشناسي شود؟
اگر تحليل اينگونه باشد كه ليست اميد مجلس، براي ورود تندروي كمتر، راهبردي بود و تعداد حداقلي از تندروها وارد مجلس شدند (به نسبت مجلس قبلي)، توجيه و استراتژي درستي است، اما اگر از منظر سرمايه اجتماعي اصلاحطلبان و نگاه به مجلس و اثرگذاري به خصوص در مورد انتخاب وزيران دولت به موضوع بنگريم، قطعا ادامه اين راهبرد انتخابات ٩٨ را دچار چالش جدي ليست ميكند.
سرمايه اجتماعي اصلاحطلبان اينبار روشي مشخصتر براي حضور در پاي صندوق راي و انتخاب ليست و منتخبيني اصلاحطلب ميخواهند. هياتي از سوي شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان براي آسيبشناسي و ترميم شوراي عالي به خصوص در استانها تشكيل شده است از اين هيات انتظار ميرود تا دايره اجرايي و قدرت انجام امور را مشخص كند و شاخصها اجراييتر باشند و روي ميز استانها نظارت جديتري وجود
داشته باشد.
در مورد انتخابات مجلس، منتخبين شهرستانها بسيار حايز اهميت هستند. تمركز صرف بر كلانشهرها و پيروزي در آنها، شايد با رواني مثبت و رسانهاي داشته باشد اما از دست دادن شهرهاي ديگر و حوزههاي كوچكتر آسيبهاي جدي دارد كه از آن جمله شكست در انتخابات داخلي مجلس و تاثيرگذاري كمتر و فراكسيون با عدم انسجام كافي خواهد بود. توجه به افزايش ٤٠نفري به نفرات فعلي مجلس كه همگي سهميه شهرستانها هستند هم نكتهاي است كه بايد مورد نظر و رصد قرار گيرد. شايسته است اين هيات، نظرات استانها را هم در مورد فرصتها و چالشهاي استاني جديتر بگيرد. اميد است در اين فرصت مناسب، نوع تشكيل شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان در استانها كه سرمايه اجتماعي اصلاحطلبان نشان دادهاند به «تكرار»كننده ليست آنها اعتماد ويژه دارند، باز تعريف
و ترميم شود.
در اين تعريف و ترميم، احزاب يك نفره و نمادهاي حقيقي كه تعهدي به هيچ تشكيلات و چارتي ندارند، حوزه اختيارشان مشخص شود. در انتخابات مجلس عدد و تعداد نفرات پيروز براي تاثيرگذاري در هيات رييسه و كميسيونهاي مجلس مهم است و بايد نفراتي لحاظ شوند كه بعد از انتخابات فراموش نكنند به چه دليل و از چه روش و راهبردي به مجلس آمدهاند.
اين يك سال تا تشكيل ستادها و اين ٢ سال تا انتخابات بسيار سريع ميگذرد و آنچه ميماند استراتژي و راهبرد اصلاحطلبان است و با آن استراتژي و راهبرد، اميد و شادابي و انگيزه سرمايه اجتماعي اصلاحطلبان زنده ميماند و اصلاحات و تغييرات تدريجي با كمترين هزينه براي بهبود اوضاع، مهمترين و تنها روش اصلاحطلبي و دموكراسيخواهي ميماند.
*فعال سياسي اصلاحطلب