هر زمان كه بحث از فيلمهاي تهمينه ميلاني به ميان آمده، بيشك بخشي از صحبتها معطوف به تعداد مخاطبان بالا و استقبال خوب از فيلمهاي اين كارگردان شده؛ حتي ميتوان گفت گيشه فيلمهاي تهمينه ميلاني در دوران خودش گردش مالي متوسطي هم نداشته. نگاهي به آمار فروش فيلمهاي او نشان ميدهد كه فيلمهاي اين كارگردان مخاطبيني ميليوني داشته. فيلمهاي «آتشبس» با گيشه يك ميليارد و پانصد و هفده ميليون تومان، «سوپراستار» گردش مالي يك ميليارد و سيصد ميليون تومان يا فيلم «ديگه چه خبر؟» سال 71 به فروش نود و هفت ميليون و ششصد و بيست و نه هزار تومان نمونهاي از فيلمهاي پرفروش او بودند كه مخاطبان هم اين فيلمها را دوست داشتند. اين روزها جديدترين ساخته اين كارگردان در سينماها در حال نمايش است و به گفته سازندگان آن گيشهاي نزديك به سه ميليارد را تصاحب كرده؛ با اين حال كارگردان و تهيهكننده اين فيلم از زمان و نحوه اكران و فروشي كه اين فيلم داشته ناراضي هستند و اعلام كردهاند كه به مرز ورشكستگي رسيدهاند.
تصميمات خودسرانه شوراي صنفي نمايش
فيلمهاي من و همسرم در طول سالها فعاليت به عنوان فيلمسازان مستقل، هميشه مخاطبان خود را داشته است. افرادي كه فيلمهاي ما را دنبال ميكنند آنها را ميبينند و در هر شرايطي از آنها استقبال ميكنند. تهمينه ميلاني، كارگردان فيلم ملي و راههاي نرفتهاش با بيان اين صحبتها ميگويد: «اما شوراي صنفي بدون اجازه و بدون نظرخواهي از تهيهكننده فيلم، از روز اول نمايش، به مدت سه هفته بليت فيلم را نيمبها اعلام كرد. يعني براي فيلمي كه در بخش خصوصي و بدون وام دولتي ساخته شده بود، خودسرانه تصميم گرفت. جالبتر اينكه دو روز مانده به اكران و بدون هيچ تبليغي اعلام كردند كه فيلم بايد اكران شود و نمايش فيلم در سينماها آغاز شد. متاسفم كه بايد بگويم شوراي صنفي نمايش، به فيلم «ملي و راههاي نرفتهاش» و متعاقب آن به من، همسرم و گروهي كه با جان و دل براي اين فيلم كار كرده بودند، بزرگترين صدمه را وارد كردند.»
كنترل انديشه در سينما
قرار بود فيلم «ملي و راههاي نرفتهاش» اول مرداد سال جاري اكران شود ولي ميلاني معتقد است: «با جايگزيني يكي از فيلمهاي خودي، زمان اكران فيلم را تغيير دادند و اكران فيلم را به ماه محرم انداختند. تبليغات تلويزيوني هم كه از فيلم ما دريغ شد، در مجموع برخوردهايي كه با فيلمهاي مستقل انجام ميشود، غمانگيز است. گويي عزمي وجود دارد تا سينماگران مستقل ورشكست شوند و فيلمسازي به طور كامل در اختيار ارگانها قرار گيرد، نوعي كنترل انديشه در سينما.»
به اعتقاد ميلاني عدهاي عامدانه، براي موفقيت ظاهري فيلمهايي كه قرار است در جهت تبليغ سياستهاي خاصي، حتي تاريخ دورهاي از ايران را هم وارونه جلوه دهند، عرصه را خالي ميخواهند، تا با اختصاص بهترين فصل به اكران اين نوع فيلمها، با هزاران تيزر تبليغاتي كه در اختيار آنها قرار ميدهند به اهداف خود برسند.
كارگردان فيلم «تسويه حساب» در كنار كملطفي و بيتوجهي شوراي صنفي، نوك انتقاد خود را متوجه صدا و سيما ميكند: «بعد از پخش چند تيزر در برنامههاي مرده، پخش تيزر فيلم ما را متوقف كرد. به نظر ميرسد صدا و سيماي اين روزها بيش از پيش به سازماني انحصاري براي همفكران حزبي، دوستان و آشنايشان تبديل شده است. براي فيلمهاي دوستان و همكاران خود در تلويزيون كه همزمان با نمايش فيلم ما روي اكران بودند، هزار تيزر تلويزيوني پخش كردند، اما از پخش تيزر براي فيلم ملي و... دريغ كردند.»
برنامهريزي براي شكست فيلم در گيشه
ميلاني ميگويد: «شخصا وقتي ببينم در حق كسي جفا ميشود ساكت نمينشينم، اما دوستان و همكاران ما كه به طور همزمان فيلم روي پرده داشتند، در برابر اين بيعدالتي كه به ما روا شد سكوت كردند و شايد از اين امر خوشحال هم شدند، نوعي انحطاط اخلاق حرفهاي؛ آن هم در برابر فيلمي كه در جهت رشد و سلامت جامعه ساخته شده و جايزه جشنواره سلامت را دريافت كرده است.»
با اين حال اين كارگردان در بخش ديگري از صحبتش به اين نكته اشاره ميكند: «طبعا فروش يك فيلم ميتواند معيار مناسبي براي ارزيابي و استقبال از يك فيلم باشد؛ اما در مورد فيلم «ملي و راههاي نرفتهاش» اين معيار درستي نيست. معتقدم به اين فيلم خيلي ظلم شد. در واقع عمدي در كار بود تا اين فيلم در گيشه شكست بخورد، تا فروش نامناسب آن را به حساب عدم استقبال تماشاگران از فيلم ما بگذارند.»
خط پايان سياستهاي انحصاري
سازمان سينمايي
پرونده فيلمهاي كه ميلاني و همسرش محمد نيكبين ساختهاند مشخصكننده اين نكته است كه نوعي آموزش در دل برخي فيلمهاي آنها نهفته است. ميلاني ميگويد: «حتي فيلمهاي طنز چون آتشبس 1 و2 هم در جهت رشد فرهنگي جامعه ساخته شده است. ما جزو معدود آدمهاي خوش حساب سينما هستيم كه حتي يك چك برگشتي نداشتيم و در روز پايان هر فيلم، با كليه عوامل تسويه حساب انجام دادهايم. بنابراين، اين رفتارهاي ناهنجار چه دليلي جز انحصارطلبي دارد؟ آيا عزمي وجود دارد كه انسانهاي شريف و متعهد از سينما حذف شوند؟»
كارگردان فيلم «سوپراستار» ريشه اين مشكلات را در معاونت سينمايي نميداند: «من اينجا از ايشان تشكر ميكنم سياستهاي انحصاري سازمان سينمايي با حضور آقاي حيدريان تغيير يافته است. ايشان با حمايتهاي قانوني خود، خط پاياني به يك دوره مديريت انحصاري سينما كشيدند. اما در كنار اين موارد، مهمترين سوالي كه ذهن مرا درگير ميكند اين است كه چرا سياستهاي سازمان سينمايي با تغيير مديريت، عوض ميشود؟چرا قانوني عمومي و كلي براي همگان وجود ندارد و تكليف ما سينماگران با اين پارادوكس و دوگانگي چيست؟
عدهاي به دنبال ترور شخصيتهاي فرهنگي هستند
اين روزها با اتفاقاتي كه ميافتد تهمينه ميلاني را به اين نتيجه رسانده كه عدهاي با ترور شخصيت افراد فرهنگي، هدف خاصي را دنبال ميكنند: «هدف هرچه باشد به سود جامعه فرهنگي نيست و صدمات فراواني در پي خواهد داشت. از مجموعه اتفاقات و برخورد چند سال اخير حتي به اين نتيجه رسيدم كه تلاش زيادي براي حذف فيلمسازان و تهيهكنندگان مستقل وجود دارد تا با به انحصار درآوردن هنر سينما و جايگزين كردن نيروهاي خودي و آقازادهها، اين هنر تحت كنترل يك گروه همگراي فكري خاص درآيد.»
از ابراهيم حاتميكيا تشكر ميكنم
ميلاني در طول فيلمبرداري فيلم «ملي و راههاي نرفتهاش» به دادگاه رسانه (انقلاب) احضار شده و پيش از آن هم به مدت يك سال و نيم به همين دادگاه رفت و آمد داشته است: «به طريقي كه مشخص نيست، به عكسهاي خصوصي من دسترسي پيدا كردند؛ عكسهايي كاملا خصوصي. عكسهايي در جمع خانواده در كنار محارم يا دوستان نزديك، هيچ يك از اين عكسها در مجامع عمومي و رسمي نيست. در دفاعياتم نوشتم كه من كه در طول همه اين سالها حرمت قانون را نگه داشتهام و در مجامع عمومي با حجاب ظاهر شدهام، چرا مردان قانون، حرمت زندگي خصوصي مرا نگاه نميدارند؟ مرا براي نگهداري از خانم ايرن بازيگر پيشكسوت سينما كه سرطان داشتند مواخذه كردند! همين طور براي كمك به خانم كبري رحمانپور، عروس بيست ساله! از من سوال شد چرا به كبري رحمانپور كمك كردي تا قصاص نشود؟ تو قصد مقابله با قانون قصاص را داشتي! اين درحالي است كه كبري رحمانپور شاكي خصوصي داشت؛ وقتي شاكي خصوصي رضايت دهد، متهم ديگر قصاص نميشود و من فقط كمك كردم تا او از شاكيانش رضايت بگيرد. در دادگاه عنوان كردم آيا اين محاكمه به خاطر قلب مهربان است و من نبايد به انسانهايي كه ميتوانم، كمك كنم؟
از آقاي ابراهيم حاتميكيا همكار گرامي ممنونم كه در آن روزهاي بد با مشاوره و كمك ايشان، فشار روحي كه به من وارد شده بود كاهش يافت. همچنين سپاسگزارم از محمد همسر عزيزم كه پا به پاي من رنج كشيد.»
سرانجام پايداري نتيجه داد
ميلاني اما با اين حال وقتي برخي از فيلمهاي موفق فيلمسازان جوان را بر پرده سينما ميبيند، خوشحال ميشود: «احساس ميكنم پايداري ما نتيجه داده است و امروز جامعه هنري ما صاحب فيلمسازان درخشاني شده است. شخصا تا فيلم خوبي از همكاران پيشكسوت و جوان ميبينم در فضاي مجازي براي فيلمشان تبليغ ميكنم. معتقدم فضاي كار و توليد به اندازه كافي براي همگان در سينما وجود دارد و ميتوان دست در دست هم، صنعت سينما و فرهنگ جامعه را رشد داد.»
توييت خانم ابتكار براي فيلم
محمد نيكبين تهيهكننده كارهاي تهمينه ميلاني به مشكلات فيلم اشاره ميكند: «با تمام مشكلاتي كه براي اكران فيلم «ملي و راههاي نرفتهاش» وجود داشت؛ خوشبختانه با استقبال مخاطبان مواجه شديم و مردم از تماشاي فيلم راضي از سالن بيرون آمدند؛ براي همين، فيلم را در فضاي مجازي تبليغ ميكردند وخودشان دهان به دهان همديگر را تشويق به ديدن فيلم ميكردند. از اتفاقهاي خوب ديگري كه براي اكران فيلم «ملي و راههاي نرفتهاش» افتاد تبليغ فيلم توسط خانم معصومه ابتكار معاون رييسجمهور بود كه بعد از ديدن فيلم، در تلگرام و توِييتر براي فيلم ما تبليغ كردند.»
ولي نيكبين با اين صحبتها به ورشكستي كه گريبان آنها در جريان توليد گرفته هم اشاره ميكند: «در نبود تبليغات در تنها رسانه ملي و سياستهاي غلط شوراي صنفي، در نهايت چيزي نزديك به سه ميليارد گردش گيشه داشتيم و اين يعني ورشكستگي. نزديك به يك ميليارد و نيم هزينه ساخت فيلم شده است كه با فروش چهار ميليارد و نيم در گيشه، قابل جبران بود آن هم بدون احتساب خواب سرمايه به مدت يك سال.»
او در تاييد صحبتهاي تهمينه ميلاني ميگويد: «شوراي صنفي فيلم را در بدترين زمان ممكن به نمايش درآورد و در اين راه نهتنها هيچ گونه همكاري با ما نداشت، بلكه بدون كارشناسي بليت سينماها را براي سه هفته، نيمبها اعلام كرد. با اين عنوان كه قصد دارند مخاطبان سينما را افزايش دهند؛ حال آنكه همگان ميدانند تشويق تماشاگران فيلمهاي خانم ميلاني براي تماشاي فيلمي از ايشان، نيازي به اين نوع سياستهاي غلط ندارد و فقط به فروش فيلم صدمه وارد ميكند. از طرف ديگر صدا وسيما هم وظيفه ملي خود را انجام نداد. يعني زماني كه براي تبليغات تلويزيوني كه حق تمامي فيلمهاي روي اكران است، اقدام كرديم. مسوولان بخش بازرگاني فيلم را ديدند و گفتند اگر من و همسرم تعهد محضري به ايشان بدهيم كه تيزر فيلم را به شبكههاي ماهوارهاي خارج از كشور نخواهيم داد، تيزرها را پخش خواهند كرد، اما بعد از پخش چند تيزر كار سانسور شد و از پخش آن جلوگيري كردند. آن هم در شرايطي كه فيلمهاي اكران همزمان دويست تا هزاران تيزر در تلويزيون داشتند!»
هر روز سورپرايزمان ميكردند
اين تهيهكننده با بيان اينكه متاسفانه صدا وسيما حتي در مورد نيمبها شدن بليت سينماها هم مردم را آگاه نكرد به صحبتهايش ادامه ميدهد: «در كنار همه اين مسائل، آغاز اكران فيلم ما، مصادف شد با ماه محرم و پنج، شش روز تعطيلي سوگواري عاشورا تاسوعا. اين امر به گيشه ما ضربه مهلكي وارد كرد! هم سينماها تعطيل شد و هم به دليل مراسم عزاداري، تصاوير تمام بيلبوردهاي فيلم را كه مبلغ هنگفتي براي آنها پرداخته بوديم، برداشتند تا شهر را سياهپوش كنند و اين عمل به معناي هزينه گزاف مجدد براي ما بود. مطمئنا اگر فيلم در شرايط مناسب و همانند ديگر فيلمها اكران ميشد، با فروش قابل توجهي مواجه ميشد.»
داستان اين بيمهريها به گفته نيكبين ريشه در گذشته دارد: «در واقع هر روز با برخورد نامناسب از جاهاي مختلف سورپرايز ميشديم؛ اما در مقابل اين همه برخورد غيرانساني و غيرعقلاني كاري نميتوانستيم بكنيم و چيزي نميتواستيم بگوييم.»
او چهارده ميليون مخاطب دارد
نيكبين با وجود تجربه مثبت از همكاري با ميلاني از شرايط كار و كملطفيها گلايه ميكند: «متاسفانه با وجود سابقه درخشان تهمينه ميلاني در سينما، او با كملطفي زيادي از طرف مسوولان سينما مواجه ميشود و نهتنها مورد حمايت قرار نميگيرد، بلكه صدمه هم ميبيند. اين در حالي است كه مجموع مخاطبان فيلمهاي او از ابتدا تا امروز بالغ بر چهارده ميليون نفر فقط در سينما است. اما شاهديم به جاي حمايت از او عملا او را تخطئه ميكنند و سد راه موفقيتهايش ميشوند. جالب اينكه با اين همه كارشكني كه ميتواند هر هنرمندي را نااميد و خانهنشين كند، او نااميد نميشود و هر بار با پشت سر گذاشتن مشكلات، با عزمي جدي مجددا شروع به كار ميكند. اساسا فكر ميكنم عدهاي در سينما تحمل موفقيتهاي ديگران را ندارند. چه فيلمنامههاي متعددي كه خانم ميلاني سالها وقت خود را صرف نوشتن آنها كرد اما با تنگنظري، كارشكني و انحصارطلبيهاي انجام شده، هرگز موفق به ساخت آنها نشد. فيلمنامه «تنهايي پرهياهو»، «هتل كاليفرنيا»، «عاشقكشي»، «فري كثيف» و چندين فيلمنامه ديگر از جمله اين فيلمنامهها است.
«ملي و راههاي نرفتهاش» سختترين فيلم من
ميلاني صراحتا ميگويد كه بعد از اين همه سال فيلمسازي ساختن «ملي و راههاي نرفتهاش» سختترين كاري بوده كه ساخته: «هزاران سنگ سر راه ما انداختند كه پشيمان شويم و فيلم را نسازيم. فيلم را در شرايط روحي نامناسب و زجرزياد ساختيم، طبعا اگر باوري عميق در من و همسرم براي ساخته شدن اين فيلم وجود نداشت، در همان نيمه راه، ساخت فيلم را متوقف ميكرديم اما چيزي در درونم مرا تشويق به ساخت اين فيلم بخصوص ميكرد؛ فيلمي كه حقيقتا به سلامت خانواده و جامعه ميانديشد.»