چرا تيلر برنده نوبل شد؟
نرگس درويش
انتخاب كميته نوبل اقتصاد2017، ريچارد تيلر بود. رايدهندگان در اين انتخاب، هم از سيستم شهودي استفاده كردهاند و هم از سيستم منطقي (عقلاني). عمليات سيستم شهودي سريع، خودكار و بدون زحمت است. درمقابل، عمليات سيستم عقلاني، آهسته، عمدي و تحت كنترل است. درك اينكه كدام سيستم تصميمگيري در شرايط خاص ميتواند غالب باشد نسبتا دشوار است. اقتصاد رفتاري و مشخصا ريچارد تيلر موارد بسياري را كه سيستم شهودي نقش برجستهتري دارد، مستند كرده است. در بررسي علت برنده شدن جايزه نوبل تيلر ميتوان كارهاي مهم وي را برشمرد و به ذكر اهميت و برهم افزايي آنها پرداخت. به عقيده بسياري از صاحب نظران، مهمترين دليل برنده شدن ريچارد تيلر، معرفي و استفاده از«تلنگر»ها است. تلنگر هرگونه دخالتي است كه منجر به هدايت انسانها به سمت انجام كارهاي بهتر با حفظ آزاديهاي فردي ميشود. براي مثال، كار مشترك تيلر و بنارتزي، باعث افزايش حسابهاي پسانداز در امريكا به مبلغ 30ميليارد دلار (015/0 درصد توليد ناخالص داخلي امريكا) شده است. و كم هستند اقتصادداناني كه دلالت كارهايشان در شرايط زندگي آحاد مردم چنين ملموس باشد. ريچارد تيلر قبلتر هم به علت حملات پياپياش به اقتصاد نئوكلاسيك، اقتصاددان مشهوري بود. مجموعه مقالات وي در مجله
Economic perspective بين سالهاي 1987 تا 2006 پيرامون ناهنجاريهاي اقتصاد نئوكلاسيك كه در واقع مشاهداتي مغاير با پيشبينيهاي نظريههاي اقتصادي بود، او را در ميان اقتصاددانان مشهور نئوكلاسيك كه به آنها ميتاخت مشهور كرد. تيلر اين سري مقالات را به پيشنهاد جوزف استيگليتز به رشته تحرير درآورد و استيگليتز خود از برندگان نوبل 2001 است. از طرف ديگر تيلر، دوست صميمي دنيل كاهنمان (برنده نوبل 2002) است و اين دوستي باعث به وجود آمدن اقتصاد رفتاري مدرن شده است. دوستي و همكاري با برندگان نوبل، حتما شانس برنده شدن را افزايش ميدهد. اما، با توجه به نوبلهاي اقتصاد رفتاري درگذشته، عدهاي احتمال برنده شدن آن را كم ميديدند. نهايتا اينكه كوين برايان از دانشگاه تورنتو معتقد است كه علت برنده شدن تيلر در دسترس بودن تحقيقات او براي عامه مردم است. با توجه به تخصصي شدن شاخههاي مختلف علم اقتصاد، عامه مردم شامل اقتصاددانان هم ميشود. رابرت شيلر، (برنده نوبل 2013) اين جايزه را در عين شايسته بودن، مناقشهبرانگيز ميداند. شيلر مينويسد كه هنوز هم عده زيادي در اقتصاد و ماليه معتقدند كه بهترين راه توصيف رفتار اقتصادي انسان دور بودن از روانشناسي و مدل كردن انسانها به صورت بهينهيابهايي است كه مستقل از هم رفتار ميكنند و ترجيحات خودخواهانه دارند. كارهاي تيلر نشان ميدهند كه انسانها ترجيحات اجتماعي هم دارند و مستقل از يكديگر رفتار نميكنند و در بهينه يابي دچار خطاهاي نظاممند ميشوند. دعواي بين اين دو رويكرد در دهه 80 و 90 ميلادي بسيار پررنگ و جدي بود. تيلر تعريف ميكند كه مرتن ميلر فقيد (برنده نوبل 1990) در دانشگاه شيكاگو به او سلام هم نميكرده است. اين دعواها ادامه دارد و حتي داشتن جايزه نوبل هم باعث اتمام آنها نميشود و درستي نظر يك طرف را ثابت نميكند. جدال بين اقتصاددانان، سه علت دارد؛ اختلاف در اعتبار نظريههاي مختلف، ارزشهاي اخلاقي متفاوت (عدالت اجتماعي در مقابل آزاديهاي فردي) و عدم شناخت كافي از انسان. اقتصاد رفتاري باعث كم شدن اختلاف نظر در اعتبار نظريههاي مختلف و شناخت بيشتر از انسان شده و تيلر در اين ميان نقش مهمي داشته است. در طول 40 سال گذشته اقتصاددانان رفتاري براي پيشبرد اقتصاد رفتاري بر تقابل بين اقتصاد رفتاري و اقتصاد نئوكلاسيك تاكيد كردهاند. چه بسا كه اين تقابل تمهيدي براي پررنگ كردن اقتصاد رفتاري در اخبار و شبكههاي اجتماعي بوده است. امروزه اين تقابل كمتر ديده ميشود و بسياري از اقتصاددانان سرشناس قايل به اين تضاد نيستند. همه ما كينزين هستيم، با همه ما اقتصاددان رفتاري هستيم مقايسه شده است. نكته مهم در اين جدالها، غايي و نهايي نبودن نظريههاي علم اقتصاد است كه دني رودريك در كتاب صحت و سقم اين علم ملال آور ترجمه فرهادي پور به آن ميپردازد. در سراسر كتاب، رودريك تاكيد ميكند كه ما در علم اقتصاد با سبدي از نظريههاي مختلف روبهرو هستيم كه هر كدام جنبهاي از واقعيت را تبيين ميكنند و هنر يك اقتصاددان انتخاب مناسب بين آنها است. ريچارد تيلر اين هنر را به وسيله مطالعات تجربي، آزمايشگاهي و بعضا انتخابهاي فرضي كسب كرده است. مساله اساسي اين است كه بسياري از رويدادهاي اقتصادي را تنها بعد از وقوع آنها ميتوان توضيح داد و اين توضيحها نه يكتا هستند و نه لزوما به پيشبيني در
آينده منجر ميشوند.
مدرس دانشگاه الزهرا