چهارمين جشنواره و جايزه نواي خرم (به ياد همايون خرم) از ۱۶ آذرماه با حضور هنرمندان شركتكننده در گروه سني كودك و نوجوان در دو سالن نياوران و ارسباران در پايتخت برگزار شد. در اين جشنواره در بخشهاي تكنوازي و تكخواني، اجراهاي دو و سهنفره و اجراهاي گروهي، داوطلبان در طول چهار روز با هم به رقابت پرداختند.
جشنواره «نواي خرم» براي چهارمين سال متوالي با هدف حفظ و گسترش فرهنگ اصيل و فاخر ايراني، ارتقاي نگرش هنري نسل جوان از طريق شناخت آثار اساتيد گذشته و تاثير گرفتن از نمونهها و الگوهاي موجود در موسيقي ايراني برگزار ميشود. در اين جشنواره كه به همت موسسه فرهنگي هنري «رادنوانديش»، خانواده استاد همايون خرم، حمايت موسسه بيمه «سرمد» و همكاري دفتر موسيقي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي برگزار شده است نوازندگان تمامي سازها، خوانندگان و همچنين گروههاي موسيقي كودك و نوجوان داوطلب (كه كمتر از 18 سال دارند) با اجراي يكي از تصنيفها يا قطعات بيكلام استادان روحالله خالقي، مهدي خالدي، علي تجويدي، همايون خرم، حبيبالله بديعي و پرويز ياحقي به صورت تكخواني، تكنوازي، همخواني، همنوازي و گروهنوازي به رقابت با يكديگر پرداختند.
در اين دوره از جشنواره «نواي خرم» افليا پرتو، ميلاد كيايي، وارطان ساهاكيان، علي جهاندار، برديا صدرنوري و بابك شهركي به عنوان اعضاي هيات داوران بخش رقابتي در اين رويداد موسيقايي حضور داشتند. يكي از مهمترين و پررنگترين بخشهاي جشنواره امسال حضور تكنوازان شركتكننده از شهرستانها بود كه اجراي برخي از آنها با استقبال ويژهاي از سوي هيات داوران مواجه شد.
وجود جشنوارههايي مثل «جشنواره موسيقي جوان» و «جشنواره نواي خرم» كه هر يك در زمينه خاصي از موسيقي ايراني جوانان را به رقابت واميدارند، ميتواند مجال درستي باشد براي معرفي نوازندگان و هنرمندان جوان به بدنه موسيقي كشور اما نبايد فراموش كرد برگزاري اين جشنوارهها به تنهايي نميتواند كارساز باشد و لازم است براي حمايت همهجانبه از اين جوانان برنامهريزي دقيق و درستي صورت گيرد. اين جشنواره تا 24 آذرماه ادامه دارد. شهرام ناظري، نادر مشايخي و نجمه تجدد نگاهي دارند به اين جشنواره تازه متولد شده.
ترمزي براي سقوط فرهنگي
شهرام ناظري
متاسفانه ما در بخش فرهنگي خيلي ضعيف شدهايم؛ به عبارتي فرهنگ كتاب و كتابخواني و اساسا هر آنچه كه در مقوله فرهنگ و آداب اجتماعي ما گنجانده ميشود، ضعيف شده است و اينجاست كه موسيقي به دليل اصول و قواعد منظمي كه دارد، بهشدت بر شخصيت افراد تاثيرگذار است. موسيقي ما با ادبيات و شعر ايراني عجين شده است. بنابراين موسيقي عجين شده با ادبيات بر فرد، خانواده و جامعه تاثيرگذار است كه نبايد نقش آن را كوچك و بياهميت قلمداد كرد.
خوشبختانه شناساندن مشاهير و بزرگان موسيقي اصيل ايراني يكي از فوايد جشنواره موسيقي «نواي خرم» است. با اين نوع برنامهها خانواده و كودكان با موسيقي قديم و اصيل ايراني آشنا ميشوند. ما بايد به اين نكته بسيار مهم توجه بيشتري كنيم كه جامعه امروزي ما در حال يك سقوط فرهنگي است و برگزاري چنين جشنوارههايي ضمن بالا بردن سطح فرهنگي جامعه، ميتواند سرعت سقوط فرهنگي را كندتر كند. جشنواره موسيقي «نواي خرم» ميتواند ترمزي براي سقوط فرهنگي باشد زيرا اين رويداد موسيقايي جامعه را با اصالت و ريشه فرهنگي موسيقايي اصيل ايراني آشنا ميكند.
خواننده و آهنگساز
در اين جشنواره وحدت را آموزش دهيد
نادر مشايخي
موسيقي ايراني بعد از پيروزي انقلاب اسلامي پيشرفت زيادي داشت به طوري كه ميتوان گفت انقلابي در موسيقي اصيل ايراني رخ داد. اما متاسفانه امروزه از جايگاه بسيار كماهميتي در خانوادهها برخوردار شده است. دليل اين كمرنگ شدن هم جريان سرمايهداري است! سرمايهداري با خود سرعت را به همراه دارد؛ سرعت فكر نكردن! وقتي فكري وجود نداشته باشد، مصرفگرايي رشد ميكند و حق انتخاب هم از بين ميرود و آن وقت ديگر نميتوان فرق بين موسيقي درست از موسيقي نادرست را تشخيص داد. جريان سرمايهداري ميخواهد به همهچيز سرعت دهد. مثل اين است كه شما امروز ترشي تهيه ميكنيد و انتظار داريد فردا آماده مصرف كردن باشد.
هر چيزي به زمان مناسب خودش نياز دارد، موسيقي كه ديگر جاي خود دارد؛ بايد سالها براي آن تلاش كرد؛ به بيان بهتر سرمايهداري، مهمترين عامل كمرنگ شدن موسيقي ايراني در خانوادهها است.
در موسيقي ايراني همنوازي و همزماني وجود دارد. وقتي اين دو ويژگي كنار يكديگر قرار بگيرند وحدت را به وجود ميآورند. موسيقي ايراني هم وحدت را آموزش ميدهد و هم روحيه گروهي كار كردن را در افراد تقويت ميكند. پس برگزاري چنين جشنوارههايي باعث ميشود افراد از سن كم با اين ويژگي آشنا شوند.
من بر اين باورم افراد با موسيقي به فرديت ميرسند و «من» را كشف ميكنند. فرديت وحدت را به وجود ميآورد. بنابراين ميتوان گفت، موسيقي ايراني وحدت را با خود به همراه دارد. پس جشنواره موسيقي «نواي خرم» ميتواند وحدت را آموزش دهد.
آهنگساز و رهبر اركستر
مهر و عشق را ترويج دهيد نه خشم و ناهنجاري را
نجمه تجدد
موسيقي ايراني (سنتي)، همچون تاريخ، اخلاق و زبانمان، فرهنگ سرزمين ما است. اما چنان از اصل دور هستيم گويي در دنياي ديگري زندگي ميكنيم و همه آنچه كه داريم را با ناباوري و دور از خيال مينگريم. در عرصه موسيقي ايراني فقط تعداد كمي براي زنده نگهداشتن آن ميجنگند و باقي فقط نظارهگر هستند. اما همين تعداد اندك هم موسيقي اصيل را پرورش ميدهند و جوانان هم پيروشان هستند. شايد همين تعداد اندك بتوانند تاريخ را حفظ كنند و ديگران كه بر اساس ذائقه بازار، اصالت را خرج ميكنند تا بلكه شنوندهاي داشته باشند.
آموزش هر چيزي به خصوص هنر درست به مانند تربيت، ابتدا در خانواده، بعد در مدرسه و سپس در جامعه حاصل ميشود. به عنوان مثال وقتي در خانوادهاي عشقي ميان پدر و مادر وجود ندارد چون كسي به آنها آموزش نداده است، چطور ميتوان انتظار داشت فرزند آنها از عشق حرف بزند؟ همين مثال در مورد هنر و موسيقي نيز صدق ميكند.
به اعتقاد من عشق، زيباترين راه بيان موسيقي اصيل است. زبان جهان، موسيقي است. گياهان با نغمه شيرين پرندگان رشد ميكنند، كودك با ضربان قلب مادر بزرگ ميشود؛ حال فكر كنيد موسيقي را از كودك بگيريم و حتي زمان نوازش هم اندكي از عشق موسيقايي خرج نكنيم. چه اتفاقي ميافتد؟ دنياي بدون عشق. آن مادر و پدر عشق را نياموختهاند كه حال بخواهند عشق را آموزش دهند. پس هر چيزي از خانواده شروع ميشود.
موسيقي زبان گفتار، مِهر و عشق ما است. وقتي از بزرگاني چون روحالله خالقي، مهدي خالدي، علي تجويدي، حبيبالله بديعي، همايون خرم و پرويز ياحقي حرف ميزنيم، از مهر و عشق حرف ميزنيم؛ از زماني كه خانهها را درختان سر به فلك كشيده تزيين كرده بود، از زماني كه به راحتي كوه دماوند ديده ميشد، از زماني كه عشق در هر كوچه و خيابان موج ميزد، موسيقي و عشق با هم گره خورده بودند. موسيقي امروزه اغلب عصيان و خشم است. اينگونه است كه موسيقي اصيل ايراني ميتواند از كودك، فردي موفق در جامعه بسازد همچون اساتيدي مانند حسن كامكار كه فرزنداني چون هوشنگ، بيژن، پشنگ، قشنگ، ارژنگ، ارسلان، اردشير و اردوان كامكار را به جامعه موسيقي معرفي كرد. اساتيدي چون شجريان، مشكاتيان، لطفي و عليزاده كه هركدام در معرفي و شكل گرفتن موسيقي اصيل ايراني نقش بسيار مهمي داشتند. موسيقي بايد مهر و عشق را ترويج دهد نه خشم و ناهنجاري را.
من بسيار خوشحالم كه چنين جشنوارهاي با اين رويكرد در حال برگزاري است. همايون خرم مردي كه سالها با موسيقياش زندگي كرديم. در جامعهاي كه ساز را نميتوان نشان داد برگزاري اين جشنواره ميتواند با تكرار ملوديهاي خوشنواي اساتيد در معرفي موسيقي اصيل ايراني به كودكانمان كه در ميان هجمه از ترانههاي زيبا (ترانههاي قديمي) با تحريرهاي اضافي و لازمههاي عربي و هندي، ذهنشان را مشوش كردهاند، موفق عمل كند.
كودكان بسياري را ديدهام كه ترانههاي زيبايي چون «تو اي پري كجايي» و ديگر ترانههاي ماندگار را زمزمه ميكنند و اين بسيار جذاب است. من همواره معتقدم بايد كودكانمان به دور از موسيقي عصيان و خشونت بزرگ شوند تا افرادي مهربان، اخلاقگرا، وطندوست و موفق داشته باشيم و اين رسالت جشنواره است.
(خواننده و مدرس موسيقي ايراني)