دوران تازه رقابت
اين تكثر هم به لحاظ قوميتي، مذهبي و هم بهلحاظ بينش سياسي نمود دارد و در نتيجه بايد بپذيريم كه وحدت بههيچ عنوان تنها از طريق يك جريان محقق نميشود و لازم است تمامي تشكلهاي سياسي، بهويژه جريانهاي باسابقه همچون مجمع روحانيون مبارز و جامعه روحانيت مبارز و همچنين احزاب و تشكلهايي همچون كارگزاران سازندگي، اتحاد يا حزب موتلفه اسلامي كه از پايگاه اجتماعي قدرتمندي برخوردار بوده، دست به كار شوند. بر اين اساس نبايد اجازه دهيم اين جريانات باسابقه با تكصداهاي مشكوكي كه بعضا بهمنظور برهم زدن انسجام ملي و با هدف حذف رقيب از برخي گعدهها و گروههاي سياسي بلند ميشود، همراهي كنند. نبايد به صرف بروز يك اختلاف همچون آنچه در جريان انتخابات رياستجمهوري سال 88 شاهد بوديم، تمامي جريانهاي باسابقه را كنار بگذاريم و اجازه دهيم هزينههايي گزاف بر مردمسالاري ديني تحميل شده و اين الگوي سياسي پيشرفته از محتوا تهي شود.
متاسفانه اگر رويدادهاي چندسال اخير را مرور كنيم، ميبينيم به محض اينكه يكي از تشكلهاي اصلاحطلب از سر دلسوزي انتقادي مطرح ميكرد، جريانهاي همسو با جامعه روحانيت مبارز، اقدام به تخريب و تخطئه ميكردند و اين مساله تاثيري منفي بر توسعه سياسي كشور گذاشت و ضمن آنكه منجر به امنيتي شدن فضاي سياسي كشور شد، به مردمسالاري ديني نيز خدشه وارد كرد.
با اين همه معتقدم اگر موضع اخير آقاي مصباحيمقدم موضع رسمي جامعه روحانيت مبارز باشد، ميتوان آن را بهعنوان نشانهاي از تحولي مثبت در فضاي سياسي كشور فهم كرد و با اين حساب ميتوان نسبت به بهبود شرايط و روابط ميان جناحهاي سياسي اميدوار بود. همچنين معتقدم اين موضع گامي رو به جلو خواهد بود و رقابت سياسي را وارد مرحلهاي تازه خواهد كرد. قطعا برگزاري جلسات گفتوگو ميان اين جريانهاي اصيل همچون جامعه روحانيت مبارز و مجمع روحانيون مبارز ارزشمند است و فارغ از تاثيرات عميقي كه در بلندمدت به همراه دارد، در كوتاهمدت نيز در بهبود رابطه ميان بخشي از حاكميت و جريان اصلاحات كه مجمع روحانيون مبارز تشكيلات محوري و باسابقه آن است، موثر خواهد بود.
فراموش نكنيم ما در برخي مسائل با بحرانهايي اساسي روبرو هستيم و لازم است اين معضلات را از طريق گفتوگوي ملي و با مشاركت همگاني مرتفعسازيم. در مرحله بعد به نظر ميرسد بايد براي دستيابي به تعامل سازنده و گفتوگوي روبهجلو و موثر، در مورد موضوعات و محورهاي اين گفتوگو به تفاهم برسيم و در اين راستا، نبايد در سطح مفاهيم و كليات باقي بمانيم و لازم است بهجاي صحبت درمورد مفاهيمي كه اجماع كامل در مورد آن وجود ندارد، همگي بهسمت قانون اساسي حركت كنيم و در نظر داشته باشيم كه قانون اساسي ما فعاليت احزاب، تشكلها و انجمنهاي سياسي و همچين آزادي مطبوعات را به رسميت شناخته و بنابراين لازم است بهجاي طرح اختلاف درمورد جزييات، در مورد كليات تفاهم كنيم. علاوه بر آن، ميتوانيم درباره سياست خارجي و منطقهاي جمهوري اسلامي و اينكه اين سياستگذاريها تا چه ميزان قادر به تحقق منافع ملي است، گفتوگو كنيم. هماكنون بحث اختلاف ديدگاه با دولت سعودي در بسياري از مناسبات بينالمللي و منطقهاي ما تاثيرگذار است و در اين رابطه نيز قادر به گفتوگو خواهيم بود. همچنين لازم است درباره نحوه تعامل و ارتباط با دول اروپايي و كشورهاي غربي گفتوگو كنيم و علاوه بر آن، نياز داريم درباره معضلات و آسيبهاي اجتماعي، بحرانهاي زيستمحيطي و بحران آب و شيوههاي دستيابي به راهحل خروج از اين معضلات، بحث اصلاحات در نظام بانكي و بسياري ديگر از مسائل ريز و درشت به يك اجماع ملي و تفاهم نخبگان دو جناح سياسي دست يابيم. فراموش نكنيم كه قرار نيست همواره يك جناح بهدنبال اصلاح امور باشد و طرف مقابل سعي كند با تحريك مردم، رقيب را از ميدان به در كند؛ چرا كه اين رويكردي محكوم به فنا و مغاير با منافع ملي است.
رييس كميته سياسي فراكسيون اميد مجلس