تصميمات اخير دولت در فضاي مجازي انتقادات تندي به همراه داشته است
خطرات بيتفاوتي دولت و نااميدي مردم
داود حشمتي
لايحه بودجه 97 كه تقديم مجلس شد، به فاصله چند ساعت يكي از مهمترين و گستردهترين اعتراضات به تصميمات دولت روحاني شكل گرفت. اينبار اما منتقدان نه مخالفان، بلكه از ميان حاميان دولت بودند.
صداي اين اعتراض آنقدر زياد بود كه به گوش دولت رسيد. رسانههاي مخالف دولت از آب گلآلود آن ماهي خود را صيد كردند. در اين ميان ضعف اطلاعرساني دولت كاملا مشهود بود و البته بايد با نگاهي دقيقتر به اعتراضات نگاه كرد. نگاهي كه به ما نشان ميدهد فعالان سياسي و رسانهاي نبايد اسير تب تند اعتراضات مجازي شوند. لايحه بودجه نقاط قوت و البته نقاط ضعف زيادي دارد كه نبايد در هياهوي سلبريتيهاي مجازي گم شود.
اين انتقادات را بايد به دو دسته مهم تقسيم كرد: بخش بزرگ آن به سلبريتيهاي هنري و ورزشي باز ميگشت و بخش ديگر فعالان مجازي و رسانهاي بودند كه اتفاقا هر دو دسته نيز از مدافعان روحاني در انتخابات 96 بودند. نكته مهم اينجاست كه انتقاد به بودجه از سوي فعالان سياسي كمتر ديده شد. چراكه آنها ميدانند براي انتقاد (آن هم در اين سطح)، نيازمند بحث و بررسيهاي بيشتري هستند.
تب تند انتقاد به لايحه بودجه در همان ساعات اوليه به عوارض خروج از كشور محدود و بالا گرفت. نويد محمدزاده بازيگر فيلم ابد و يك روز يكي از ديالوگهاي معروف خودش را تغيير داد و نوشت: «سميه نرو! اگه رفتي بار اول 220، بار دوم 330 و بار سوم 440 بايد عوارض خروج از كشور بدي، نرو!»
مهدي پاكدل ديگر بازيگر حامي دولت نوشت: «پس زودتر نرخ عوارض سفرهاي داخلي- رو- هم اعلام كنيد. زياد بود چشممون كور پياده ميريم، براي سلامتيمون بهتره...». علي كريمي تندترين انتقاد را داشت و از پشيماني حرف زد و نوشت: «خدايا زودتر سال 1400 را برسان تا اين دوره تمام شود» و در پاسخ به برخي انتقادها در اين باره گفت: «همين كه ما جرات پذيرش اشتباه را داريم و بابت آن عذرخواهي ميكنيم، كافي است.» او هشتك: #كاش_به_عقب_برگرديم. را در مقابل شعار انتخاباتي «به عقب برنميگرديم» به كار برد تا نشان دهد از راي خود پشيمان است. عليرام نورايي، بازيگر سينما و تلويزيون كه البته در انتخابات اخير از روحاني حمايت نكرده بود هم در واكنش به هزينه جديد عوارض خروج از كشور در فضاي مجازي نوشت: «خدا رو شكر كه زمان انتخابات براي كسي تبليغ نكردم... جالبه الان به خاطر اين يك موضوع همه به رنگ بنفش دارن حساسيت پيدا ميكنن! عوارض وجود نگيرن ازمون تا ۱۴۰۰ صلوات.»
رضا صادقي نيز يكي از تندترين انتقادات را به روحاني داشت و در صفحه اينستاگرام خودش نوشت: «سلام آقاي رييسجمهور... راي داديم، حمايت كرديم، توهين شنيديم، تهمت شنفتيم... حرف من عوارضي و قيمتش، نون و قيمتش، زلزله زده و محروميتش، گروني و مصيبتش حتي نون و ترس نداشتنش نيست، درد اين جاست كه انگار از حال و روزمون خبر نداريد... چشم ياري داشتيم... حيف... خداحافظ آقاي رييسجمهور.»
كار اين انتقادات تا آنجا بالا رفت كه مخالفان دلواپس و فعالان مجازي مخالف دولت تلاش كردند از اين آب گلآلود ماهي بگيرند و ژستهاي نچسب خيرخواهانه بگيرند و اعلام كنند نبايد «مردم را از دولت نااميد كرد.»
در طرف ديگر بعد از چند روز اعتراض برخي از فعالان مجازي كه سياسيتر بودند، متوجه ضربهاي كه انتقادات ميتواند به اعتماد عمومي وارد كنند شده و شروع به حمايت از دولت و راي خود، با هشتكهاي «#نااميد_نشديم» و «#پشيمان_نيستيم» كردند. آنها به درستي معتقد بودند كه بايد «حامي منتقد» باقي ماند.
واقعيت اين است كه سلبريتيها «رهبران سياسي جامعه» نيستند. اين را همه ما بايد به خاطر داشته باشيم. آنها صداي بلندي در انتقاد اعتراض يا حمايت دارند و يكي از گروههاي مرجع جامعه محسوب ميشوند. اما با اين حال «سياست» و «امرسياسي» آن چيزي نيست كه در قالب نگاههاي موقتي و كوتاه خلاصه شود.
به عنوان مثال ميتوان به آنها انتقاد كرد كه چطور افزايش نرخ حاملهاي انرژي و حذف يارانهها كه تمام اقشار مردم را درگير خود ميكند، نديدند و تنها اعتراضشان به عوارض خروج از كشور بود؟ ميتوان پرسيد: اصلا به ميزان ارزي كه توسط مسافران از كشور خارج ميشوند توجه داريد؟ نقش اقتصادي واردات كالاي مسافري به كشور را مدنظر قرار ميدهيد؟ از مافيايي كه با عنوان «چترباز» مسافران را به خارج ميبرند تا از معافيت گمركي واردات آن استفاده كنند، مطلع هستيد؟
تمام اين سوالها به اين معنا نيست كه دولت در موضوع عوارض خروجي «بهترين تصميم» را گرفته است. بحث بر سر اين است كه نبايد به اين امور سطحي و مقطعي نگاه كرد و به سرعت با يك موج همراه شد.
دقت كنيم كه اين نخستين لايحه بودجهاي است كه دولت دوازدهم به مجلس ارايه كرده است. باز به ياد بياوريم كه دولت جديد تنها چهار ماه است (از مردادماه) بر سر كار آمده. اگر سلبريتيها روي يك موج مجازي انتقاد كنند ميتوان آن را فهميد. اما طرح مسائلي مانند «عبور از روحاني» و «پشيماني» از سوي فعالان سياسي در حال حاضر هيچ محلي از اعراب ندارد. با اين حال حتما لازم است تا دولت نيز نقد شود.
يكي از مهمترين انتقادات به دولت همچون تمام اين سالها «ضعف اطلاعرساني است.» دلبستگي روحاني به تيم فعلي اطلاعرسانياش با هيچ متر و معياري قابل اندازهگيري نيست. در تمام چهارسال دولت يازدهم هميشه اطلاعرساني از فضاي رسمي هفتهها عقب بود. بعد از آنكه دولت با انتقادات زيادي روبهرو ميشد، تازه رسانهها و فعالان آن به حركت ميافتادند تا از دولت حمايت كنند. اقدامي كه در عمل هيچ اثر مثبتي هم نداشت. چرا كه منتقدان كاري كه ميخواستند با افكارعمومي انجام دهند، به پايان برده بودند.
مهمتر از همه اينكه در فقره اخير ضعف در بدنه دولت و اطلاعرساني آن (بطور مشخص) مشهود بود. تعداد كثيري از فعالان رسانهاي و مجازي حضور دارند كه بيچشمداشت حاضرند به دولت كمك كنند. تنها خواسته آنها اين است كه «كشور به عقب بازنگردد.» اما انتقاد مهمي كه به اطلاعرساني دولت وارد است بيتوجهي به اين ظرفيت بزرگ است. همين بيتوجهي نيز آنها را دچار بيتفاوتي كرده است. بياغراق بايد گفت اگر نظام اطلاعرساني دولت كارآمدي داشت ميتوانست با جمع كردن فعالان حامي خود نقاط قوت و ضعف لايحه بودجه را برايشان تشريح كند و در نهايت دست ياري به سوي آنها دراز كند. درست به مانند كاري كه در انتخابات انجام داد و از آنها براي جلب راي مردم استفاده كرد.
راهاندازي چنين جلسات هم انديشي كار سختي نيست. اگر دولت چنين جلسهاي را ترتيب نداده است كه ضعف اوست. اگر ترتيب داده و اين موارد را به رسانههاي حامي خود اطلاعرساني كرده، امروز وقت حسابرسي است كه توضيح دهند چطور دولتي با اين همه امكانات در رقابت با چند سلبريتي شكست ميخورد و فضاي افكارعمومي را به آنها ميبازد. در حوزه اطلاعرساني يا هيچ «برنامهاي» براي تاثيرگذاري بر افكارعمومي و ارتباط با رسانهها و فعالان مجازي وجود ندارد، يا اگر وجود دارد برنامهها و افراد كارآمد نيستند. موفقيت در آينده در گرو تغيير اين سيستم در اسرع وقت است.
تبيين بديل احتمالي دولت روحاني و خطرات ناشي از عبور از وي نه تنها از سوي دولت انجام نميشود بلكه بيتفاوتي دولتمردان و خاصه دستگاه تبليغاتي دولت اين شايبه را تقويت ميكند كه آنها در ذهن ميپندارند چون ديگر نياز به راي مردم ندارند پس بهتر است اين چند سال را هم بگذرانند و دست آخر در سال 1400 دولت را تحويل دهند؛ بيتوجه به آنكه كليد پاستور به چه كسي خواهد رسيد.
اما آنچه مغفول ميماند اين است كه نااميدي احتمالي از دولت ممكن است آسيبي به جايگاه دولتمردان فعلي وارد نياورد اما بدنه اجتماعي دولت كه از قضا بدنه اختصاصي اعتدالگرايان نيست و به پشتوانه اصلاحطلبان براي آنها فراهم شده دچار آسيبهايي خواهد شد كه جبران آن سخت خواهد بود.
از اين حيث مهرههاي موثر اطراف روحاني و خود او اگر ميخواهند پايان دولت دوازدهم، پايان عمر سياسيشان نباشد بايد نسبت به اين انتقادات واكنش به موقع و صحيحي نشان دهند.