نگاهي به فيلم «تور: رگناروك»
دنيايي تازه و البته متفاوت
كيكاوس زياري
«تور: رگناروك» سومين قسمت از مجموعه فيلم اكشن و كميك استريپي تور، به يك اندازه تماشاگران و منتقدان سينمايي را مجذوب خود كرده است. اين اكشن شيرين ابرقهرمانانه، از معدود داستانهاي مصور شركت مارول است كه ابرقهرمان آن يك وسيله كمكي براي كارهاي محيرالعقول خود دارد. در حقيقت، كاراكتر تور بدون آن پتك سنگيني كه كسي بهجز خودش نميتواند آن را حمل كند، شخصيتي ناقص است. مجموعه فيلم تور در بين فيلمهاي كميك استريپي شركت مارول، جايگاه خاصي دارد. به همين دليل، كارگردان هر قسمت فيلم با دقت خاصي انتخاب ميشود و ضدقهرمانان آن، از بين كاراكترهاي ويژه و پيشبينينشدهاي انتخاب ميشوند.
كريس همسورث استرالياييتبار كه با بازي در نقش تور شهرت و محبوبيت بسيار زيادي در سراسر جهان پيداكرده، در قسمت تازه با دردسرها و مشكلات زيادي روبهرو ميشود. اينبار، او در آنطرف عالم زنداني است و بدتر آنكه به پتك قدرتمند خود ميولنير هم دسترسي ندارد. در چنين اوضاع و احوالي، بايد براي پيشگيري از وقوع رگناروك به سيارهاش آزگارد برگردد. وقوع رگناروك (نبرد پاياني و فرجام كار جهان در اساطير اسكانديناوي) به معني نابودي آزگارد است. سورتر نيروي شيطاني آتشزا كه تور را زنداني كرده، به او اطلاع ميدهد پدرش اودين (آنتوني هاپكينز) ديگر در آزگارد نيست و سيارهاش به زودي توسط پيشبيني رگناروك نابود خواهد شد؛ اما تور موفق به شكست دادن سورتر شده و به آزگارد برميگردد. او برادرش لوكي (تام هيدلستون) را پيدا و وادارش ميكند به دنبال پدرشان بروند. آنها اودين را در حالي در نروژ پيدا ميكنند كه ميگويد در حال مرگ است و مرگش باعث فرار دخترش هلا (كيت بلانشت) از زنداني ميشود كه سالها در آن بوده است. هلا زماني رهبر ارتش آزگارد بوده و همراه اودين، بر دشمنان آزگاد غلبه كرده است. اما اودين كه نگران قدرت گرفتن بيش از حد هلا و خطرناك شدن او بوده، نامش را از تاريخ آزگارد حذف و او را زنداني كرده است. با مرگ اودين، هلا از بند رها شده و خيلي زود خودش را نمايان ميكند. او پتك تور را از بين برده و با تعقيب او و لوكي، باعث سرگردانيشان در فضا ميشود تا بميرند. هلا در بازگشت به آزگارد، تمام مظاهر تمدن اودين را از بين برده و حاكميت خود را تشكيل ميدهد. تور بايد طي مبارزهاي سخت، هلاي بيرحم را كه قدرتي عظيم دارد، شكست داده و مانع از وقوع رگناروك شود؛ اما قبل از آن، بايد در يك رقابت گلادياتوري مرگبار حاضر شود. طنز ماجرا اين است كه در اين نبرد، بايد با دوست ابرقهرمان خود هالك سبزرنگ (مارك رافالو) مبارزه كند!
توليد قسمت تازه
با موفقيت مالي هر فيلم سينمايي، بلافاصله كار توليد قسمتهاي بعدي آن آغاز ميشود. تور همچنين سرنوشتي دارد. اكتبر سال 2013 و در جريان تبليغات براي دومين قسمت فيلم به نام «تور: دنياي تاريك»، كريس همسورث اعلام كرد قرارداد بازي در يك قسمت ديگر از اين مجموعه فيلم را در كنار قرارداد بازي در دو قسمت تازه «آونجرز/ انتقام گيران» امضا كرده است. او تصديق كرد در صورت استقبال مردم از كاراكتر تور، در تعداد بيشتري فيلم در قالب اين كاراكتر ظاهر خواهد شد. كوين فيگ هم گفت او و تهيهكنندگان فيلم داستان جذابي دارند كه دوست دارند آن را تبديل به فيلمي سينمايي كنند. شروع اين داستان از جايي است كه ماجراهاي قسمت دوم تمام ميشود. ژانويه 2014 كمپاني والت ديزني رسما خبر شروع كار نگارش فيلمنامه قسمت سوم را داد. گروه دونفره كريستوفر يورك و كريگ كايل براي نوشتن فيلمنامه استخدام شده بودند. اكتبر همين سال، همسورث خبر داد كه قسمت تازه با نام تور 3 به نمايش عمومي درنميآيد و نام مستقلي خواهد داشت.
فيگ كه مديريت توليد فيلم را به عهده داشت، اواخر اكتبر نام تازه فيلم را اعلام كرد. جالب اينكه در همان زمان، تاريخ اكران عمومي آن را هم اعلام كرد. او از سومين قسمت تور به عنوان يك فيلم بسيار مهم اسم برد كه جايگاه ويژهاي در بين فيلمهاي كميكاستريپي شركت مارول دارد. به گفته او، رگناروك به معني پايان همهچيز خواهد بود و تماشاگران تنها زماني به معني اين كلمه پي ميبرند كه خود فيلم را تماشا كنند. فوريه 2015 شركت مارول، زمان نمايش عمومي فيلم را كه توسط فيگ اعلامشده بود، تغيير داد. تاريخ جديد كمي ديرتر از زمان قبلي بود و گمانهزنيهايي را به همراه آورد. شايعات حكايت از اين ميكرد كه توليد فيلم با مشكلاتي روبهرو شده و به همين دليل، زمان اكران عمومياش به تعويق افتاده است. مارول و والت ديزني تمام اين شايعات را رد كردند و گفتند كه تاخير در زمان نمايش فيلم، به دليل كارهاي فني ويژهاي است كه بايد روي آن انجام شود.
انتخاب كارگردان
با تعيين ماه ژوئن 2016 به عنوان زمان آغاز كار فيلمبرداري، آلن تيلور خبر از عدم همكارياش با قسمت سوم داد و گفت آن را فرد ديگري كارگرداني ميكند. دليل كنارهگيري تيلور از اين پروژه هيچگاه مشخص نشد. تا آن تاريخ، خبري در ارتباط با اختلاف او با تهيهكنندگان پخش نشده بود. به همين خاطر، كنارهگيري او با تعجب منتقدان و دوستداران تور همراه بود. اظهارات تيلور بر دامنه اين تعجبها افزود. او در گفتوگويي گفت: «تجربه كار با شركت مارول بسيار خوب و لذتبخش بود، زيرا در طول كار از آزادي عمل كاملي برخوردار بودم. براي همين، اميدوارم دوباره مجبور به تكرار آن نشوم.»
اكتبر 2015 خبر از همكاري تايكا وايتيتي با قسمت سوم شنيده شد. نزديكان به شركت مارول تصديق كردند او در حال مذاكره با مارول است تا وظيفه كارگرداني فيلم را به عهده بگيرد. بهجز او، نام كساني مثل روبين فلشر، راب لترمن و راون مارشال توربر هم شنيده ميشد. مديران مارول گفتند در مذاكره با فيلمسازان نامزد شده براي كارگرداني فيلم، ده ايده متفاوت را مطرح و از آنها خواسته بودند روي اين ايدهها كار كنند و نتيجه را به آنها اطلاع دهند. فيلمسازان بايد با طرحهايي واضحتر برميگشتند و ميگفتند براي فيلم، چه داستاني را در نظر دارند. در بين اين فيلمسازان، طرحهايي كه وايتيتي مطرح ميكند جذابتر و بهتر از بقيه به نظر ميرسد و مديران مارول را متقاعد ميكند كه او گزينه مناسبتري براي كارگرداني فيلم است. وايتيتي در كنار جوكهايي كه براي داستان و كاراكترهاي آن خلق كرده بود، كليپهايي از فيلمهاي ديگر را هم انتخاب كرده بود تا در فيلم مورد استفاده و شوخي قرار دهد. پرسش مطرح اين بود كه آيا ايدههاي درخشان وايتيتي، با استقبال تماشاگران هم همراه خواهد شد يا نه؟ وايتيتي نيوزيلندي تبار 42ساله در حالي خود را مشتاق كارگرداني تور تازه نشان ميداد كه سال 2012 در گفتوگويي جنجالي گفته بود هيچ علاقهاي به كارگرداني فيلمهاي پرخرج و بلاك باستري (فيلمهاي پرهزينه و پرخرج) ندارد. او دليل اين كار را همچنين عنوان كرده بود: «در اين فيلمها، هنر و خلاقيت فداي سود و پول ميشوند.»
حالا چه اتفاقي افتاده بود كه نگاه او يك چرخش صدوهشتاد درجهاي پيدا كرده بود، كسي نميدانست! جالبتر اينكه او بعد از كارگرداني فيلم گفت: «شبيه مهماني بودم كه به ضيافت باشكوه دنياي افسانهاي مارول دعوتشدهام. نهايت آزادي عمل را در كارم داشتم و كسي در كارم دخالتي نميكرد. هر كاري كه ميخواستم سر صحنه فيلمبرداري انجام دادم و تحميلي به من وارد نشد.»
تور تازه پنجمين فيلم سينمايي وايتيتي به حساب ميآيد. اين همولايتي پيتر جكسن، مثل او در سرزمين مادري فعاليت ميكرد و چند فيلم موفق در نيوزيلند ساخت. اين فيلمها توجه هاليوودنشينان را به خود جلب ميكند. چهار فيلم قبلي وايتيتي فروش بالايي در سينماهاي نيوزيلند داشته و با نقدهاي پرشور منتقدان داخلي همراه بودهاند.
درخواست همسورث
كريس همسورث كه براي بازي در فيلمهايي با تماشاچي بيشتر از استراليا راهي هاليوود شده، از تهيهكنندگان تور درخواست كرد سومين قسمت را در لوكيشنهاي سرزمين مادري او جلوي دوربين ببرند. ظاهرا دليل اصلي اين بود كه او ساكن آنجاست و راحتتر ميتواند سر صحنه فيلمبرداري ظاهر شود؛ اما خبرهايي پخش شد كه او به درخواست همكاران استراليايياش اين خواست را مطرح كرده است. استفاده از لوكيشنهاي استراليا به معني ايجاد اشتغال بالا براي دستاندركاران سينماي اين كشور و رونقگيري صنعت توريسم بود. كمي بعد از درخواست او، وزير امور خارجه استراليا خبر توليد فيلم در لوكيشنهاي اين كشور را به صورت رسمي اعلام ميكند. ايالت كوئنزلند به عنوان مكان اصلي فيلمبرداري انتخاب ميشود. رقمي نزديك به صد ميليون دلار در استراليا صرف فيلمبرداري صحنههاي فيلم شده و حدود 750 كار براي نيروهاي محلي فراهم ميشود. با اضافه شدن مارك رافالو به جمع بازيگران فيلم، همهچيز براي شروع كار فيلمبرداري مهيا ميشود. فيگ ميگويد بازي او در نقش هالك شكستناپذير، راه را براي توليد فيلم مستقل هالك هموار ميكند.
ايده حضور هالك در قسمت سوم، از ابتداي شروع كار توليد فيلم در ذهن ماروليها بود؛ اما آنها نميدانستند او را چگونه در دل داستان فيلم بگنجانند كه تحميلي به نظر نرسد و قابل توجيه باشد. طرح وايتيتي براي يك نبرد گلادياتوري و يك سكانس چشمنواز گلادياتوري، توجيه خوبي براي حضور هالك در دنياي آزگارد بود. وجود همين سكانس، فيگ و همكارانش را به اين نتيجه ميرساند كه تور را وارد يك دنياي متفاوت و تازه كنند. همسورث هم خبر ميدهد كه در مقايسه با دو فيلم تور قبلي، به دنبال لحن شفافتر و روشنتري براي قسمت سوم است. او كه احساس كرده به خصوص قسمت دوم چيزي شبيه «نگهبانان كهكشان» شده، ميخواهد تور تازه اصيلتر باشد. به گفته او: «فكر ميكنم در مقايسه با قسمت اول، شوخيها و شوخطبعي كمتري وجود دارد. سازندگان فيلم بايد به اين نكته مهم توجه ميكردند. اي كاش در قسمت دوم، بيشتر از اين جور چيزها داشتيم. در قسمت دوم، كمي شكسپيري شديم! براي قسمت سوم لازم است كه كاري متفاوت انجام دهيم.»
در حالي كه استلان استارسگارد خبر حضورش در فيلم را اعلام و بعد تكذيب كرد، مذاكره با كيت بلانشت براي بازي در نقش هلاي بيرحم آغاز شد. اين بازيگر انگليسيتبار كه براي بازي در درامهاي اجتماعياش محبوب منتقدان و تماشاگران جدي سينماست، در كمال تعجب همگان بازي در فيلم را قبول كرد. او در پاسخ به پرسشهاي مكرر درباره بازي در نقش هلا و يك فيلم كميك استريپي، علاقه فرزندانش به داستانهاي مصور مارول را عامل اصلي پذيرش نقش اعلام كرد: «بچههايم عاشق اين داستانهاي مصور هستند. براي راضي كردن آنها، بازي در اين فيلم را قبول كردم.»
البته استقبال بالاي تماشاگران و منتقدان از نقش و بازي بلانشت آن قدر بالا بود كه او را متقاعد كرد كار درستي انجام داده است. موفقيت بالاي مالي تور 3، مارول و وايتيتي را به فكر توليد فيلم تازهاي انداخته كه زايدهاي از اين مجموعه فيلم است. آنها ميخواهند كاراكتر كورگ را بسط داده و او را تبديل به كاراكتر محوري يك فيلم مستقل كنند. كورگ گلادياتوري بود كه در سكانس گلادياتوري فيلم با تور برخورد ميكند. نقش اين موجود بيگانه فضايي را خود وايتيتي بازي كرده است!