اينترنت و دموكراسي
بامداد لاجوردي
ظهور و توسعه اينترنت اين فرصت را در اختيار جامعه مدني گذاشت تا فارغ از سيطره ايدئولوژي رسمي، گروهها و قشرهاي مختلف اجتماعي بتوانند به تبادل اطلاعات با يكديگر بپردازند. رشد اينترنت و فضاي مجازي باعث شد رابطه از بالا به پايين قدرتها با مردم درهم شكسته و اين بستر براي شهروندان فراهم شود تا گروههاي مختلف اجتماعي بتوانند با يكديگر در فضايي برابر گفتوگو كنند. از سويي ديگر شبكههاي اجتماعي اين امكان را ايجاد كرد تا گروههاي كوچك شكل گيرد. اينترنت و شبكههاي مجازي بستر جديدي را پيش روي گروههاي حاشيه و بيصدا گذاشتند كه تا پيش از آن در اختيار آنها نبود؛ عضويت در شبكههاي اجتماعي در درجه اول رايگان و در درجه دوم استفاده از آنها ساده بود و همين خصوصيات باعث شد اينترنت در سال 2010 سقوط خشنترين ديكتاتورهاي جهان را رقم زند.
شبكه مجازي و دسترسي اقشار حاشيهاي
عضويت در شبكههاي مجازي رايگان و آسان بود. به همين خاطر گروههاي اجتماعي در حاشيه كه پيش از اين امكان حضور در اينترنت را نداشتند، با توسعه شبكه اينترنت امكان فعاليت در فضاي مجازي را مهيا ديدند. به موازات توسعه دسترسي شهروندان در كشورهاي مختلف به اينترنت، تجهيزات دسترسي به فضاي مجازي نيز در سراسر جهان ارزان شد و در پي توليد انبوه تبلت، گوشيهاي هوشمند و رايانهها قيمت اين كالاها كاهش پيدا كرد لذا تملك آن براي اقشار فرودست و كمدرآمد فراهم شد. مجموع اين تحولات در سالهاي 2015 ميلادي به بعد منجر به بروز جديترين تحولات سياسي و اجتماعي در كشورهاي تونس، مصر، يمن و ليبي شد و سقوط مستبدترين ديكتاتورهاي جهان از چند ويدئو و توييت در شبكههاي مجازي كليد خورد. در همين رابطه ميتوان به تحولات يمن در سال 2010 اشاره كرد. در دسامبر 2010 فقط چند ساعت پس از خودكشي بوعزيزي در اعتراض به تحقير ناشي از مصادره مكرر بساط ميوهفروشي او توسط پليس، صدها جوان كه تحقيرهاي مشابهي توسط پليس داشتند، اعتراضي را در محل خودسوزي بوعزيزي، مقابل ساختمان دولتي آغاز كردند. پسرعموي محمد بوعزيزي فيلمي از اين اعتراض تهيه كرد و در اينترنت گذاشت. خودكشيهاي نمادين ديگر تكرار و اعتراض گسترده شد. پخش ويدئوهاي اعتراض و خشونت پليس در اينترنت با فراخوانهاي كنش در خيابانها و ميدانهاي سراسر كشور همراه شد. اين اعتراضات فروكش نكرد و مردم به انحاي مختلف تحولات يمن را در فضاهاي مجازي انعكاس ميدادند و يكديگر را به تداوم مبارزه عليه بنعلي تقويت ميكردند.
در حادثهاي مشابه در ژوئيه 2010 يك وبلاگنويس مصري به نام خالد سعيد، به دست پليس اين كشور كشته شد. در پي اين دو اتفاق كمپينها در فضاي مجازي توليد محتوا كردند و اطلاعات جديدي را در اختيار يكديگر گذاشتند. در تحولات آن سال، اينترنت اين امكان را به معترضان و مخالفان حكومتهاي اين كشورها ميداد تا به اطلاعات و خبرهاي جديد دسترسي داشته باشند و همين مساله توان مبارزه آنها را تقويت كرد. به همين ترتيب با توجه به ارزان و در دسترس بودن وسايل ارتباط ديجيتال، بسياري از اقشار حاشيهاي در ميدان التحرير مصر هم تحولات سياسي را در شبكه مجازي نشر دادند. در نهايت مجموعه اين شرايط باعث شد حكومت بنعلي در تونس و حسني مبارك در مصر در كمتر از يك سال از شروع اعتراضات سقوط كند.
فروريختن ديكتاتور بزرگ
مانوئل كاستلز، جامعهشناس اسپانيايي روي فضاهاي اطلاعاتي و مجازي پژوهشهاي ارزشمندي انجام داده است. وي در خصوص تحولات مصر و تونس و ليبي مينويسد: «ترديدي نيست كه فضاي اصلي مقاومت در اينترنت شكل گرفت به خصوص براي كشوري مثل مصر با پليسي كه به سرعت و وحشيانه اعتراضها را سركوب ميكرد. » ناگفته نماند با وجود خشونت حاكمان در كف خيابانها عليه معترضان، دولتهاي رو به سقوط همه راههاي دسترسي به اينترنت را نيز مسدود كردند. در جريان اين تحولات دولتهاي مبارك و بنعلي به خوبي ميدانستند اينترنت و شبكههاي اجتماعي عليه دموكراسي قد راست كردهاند و بايد با تمام توان جلوي آن بايستند. البته آنها خوب ميدانستند قدرت فضاي مجازي هيمنه آنها را در هم خواهد شكست و فساد دستگاه اداري و سياسي آنها را افشا و علني خواهد كرد اما سرعت انتشار اطلاعات و تحولات بسيار بيشتر از آنچه بود كه انتظار ميرفت و دستگاه مقتدر بنعلي و حسني مبارك در اندك زماني فروپاشيد. اسلاوي ژيژك، فيلسوف و نظريهپرداز اسلوونيايي، در گاردين عنوان ميكند «تب آزادي در شبكه جهاني اينترنت بر نابرابريها در قدرت سرپوش ميگذارد و خطر برخاسته از خدشه بر مرزهاي جهان واقع و جهان مجاز را پنهان ميكند.» در همين رابطه كاستلز در خصوص تلاشهاي مبارك براي قطع دسترسي مردم به فضاي مجازي در كتاب «شبكههاي خشم و اميد؛ جنبشهاي اجتماعي در عصر اينترنت» مينويسد: «رژيم مبارك، دسترسي به اينترنت و تلفن همراه را در كل كشور قطع كرد. كاركنان ISP به حفرهسازها يا روترهايISP كه حاوي همه آدرسهاي آيپي بود، دسترسي يافتند و همه آدرسها را حذف كردند.» ژيژك نيز اهميت ارتباط مردم با يكديگر را از نظر پنهان نداشته است. وي در همين رابطه مينويسد: «در دموكراسي نوين اينترنتي ميليونها نفر مستقيما با هم در ارتباط هستند و خود را سازمان ميدهند و نظارت وكنترل متمركز دولتي را ناديده ميگيرند، اين پيام بر يك رشته نابرابريها، فاصلهها و تنشها سرپوش ميگذارد.»مبارزان و مخالفان دولت براي ارتباط با يكديگر و دسترسي به اطلاعات به فضاي مجازي نياز مبرم داشتند. كاستلز در همين رابطه مينويسد: «اين انقلاب هرگز فاقد ارتباط نشد (... .) افزون بر اين، ديگر وسايل ارتباطي مثل دستگاههاي فكس، راديوي موج كوتاه و ارتباطهاي دايلآپ و هاتاسپاتها به كمك معترضان آمدند. اينترانتهاي مصري با استفاده از شبكههايي مثل هاتاسپات شيلد توانستند به پروكسيها دسترسي داشته باشند. شركت NDF فرانسوي اتصال به اينترنت را از طريق اتصال تلفني به يك شماره در پاريس به معترضان ارايه كرد. روشهاي متفاوت زيادي براي دورزدن قطعي اينترنت ارايه شده بود. وبلاگ «من علا» تعداد زيادي از اين روشها را ارايه كرده بود. اما به دلايل مختلف قطع كامل دسترسي به اينترنت ممكن نبود و در يك فوريه دسترسي به اينترنت را آزاد كرد.»
اينترنت در خدمت مردم
شواهد نشان ميدهد در جوامع دموكراتيك مانند امريكا و انگليس و... نيز فضاي مجازي به خدمت افكار عمومي درآمده است. در اين كشورها چرخش سريع افشاگريهاي مقامات و صاحبنفوذان در عمل منجر به تقويت هرچه بيشتر نهادهاي مدني شده است. همچنين اينترنت و فضاي مجازي در كشورهاي سرمايهداري مرزهاي انحصار رسانهاي سرمايهدارانه را هم درنورديده است. به طوري كه تجربه اعتراضات جنبش والاستريت نشان ميدهد انعكاس اخبار اين جنبش در كسري از ثانيه به سراسر جهان مخابره ميشد به طوري كه هيچ رسانهاي توان انكار و ناديده گرفتن اين اتفاق را نداشت.