• ۱۴۰۳ شنبه ۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3977 -
  • ۱۳۹۶ يکشنبه ۲۶ آذر

اينترنت و مردم‌سالاري

احمد موثقي‌زاده

 بامداد لاجوردي

همين چند سال پيش بود كه اينترنت و شبكه‌هاي مجازي توانستند ديكتاتوري‌هاي بزرگ مصر و تونس را نابود كنند. بدون ترديد امروزه اينترنت دشمن اصلي نظام‌هاي ديكتاتوري شده است. اما مشخص نيست تحفه اينترنت براي دموكراسي چه خواهد بود و اين نظام سياسي مورد اقبال مردم با توسعه افسارگسيخته شبكه‌هاي اجتماعي مجازي در قرن 21 به چه سمت و سويي هدايت خواهد شد. نقطه ابهام در جايي است كه مشخص نيست، آيا فضاي مجازي و اينترنت در نهايت به خدمت دموكراسي درخواهد آمد يا كمر به تضعيف و تخريب اين نظام سياسي محبوب و مقبول خواهد بست؟ به طوري كه نقش‌آفريني شبكه‌هاي مجازي در انتخابات‌هاي اخير، اين نگراني را در بين فعالين مدني و سياسي ايجاد كرده كه مبادا با رشد شبكه‌هاي مجازي توان تاثيرگذاري احزاب سياسي به حداقل ممكن خود برسد و در عوض اين فرصت براي فرصت‌طلبان ايجاد شود كه ادعاهاي عوامانه و غيرعقلاني در فضاهاي مجازي دست به دست شود و در تصميم‌گيري شهروندان در برهه‌هاي حساسي چون انتخابات اثر بگذارد و عقلانيت از جامعه كنار گذاشته شود. اگر اين ادعا و گمانه‌زني صحيح باشد مي‌توان گفت، در چنين شرايطي توسعه اينترنت نه‌تنها به دموكراسي كمك نكرده بلكه به نحوي باعث توده‌اي و عوامانه شدن عرصه سياست‌ورزي شده است؛ لذا اين سوال جدي قابل تامل خواهد شد كه اينترنت چه تاثيري بر آينده دموكراسي خواهد گذاشت؟ پاسخ به اين سوال ساده و روشن نيست. به همين خاطر با احمد موثقي‌زاده، عضو هيات علمي علوم سياسي در دانشگاه تهران گفت‌وگويي را ترتيب داديم و از او درباره نسبت اينترنت و توسعه دموكراسي جويا شديم. متن اين گفت‌وگو در ادامه آمده است.

 

برخي معتقدند فضاهاي مجازي مي‌توانند همانند يك حزب سياسي عمل كنند و خلأ نبود احزاب كارآمد در كشوري مانند ايران را پركنند؛ شما چقدر با اين ايده هم‌نظر هستيد؟

شبكه‌هاي اجتماعي در فضاهاي مجازي قادر نخواهند بود جاي احزاب را پر كنند هرچند بر كسي پوشيده نيست كه اينترنت ابزار كارآمدي براي اطلاع‌رساني و آگاهي‌بخشي است و در سال‌هاي اخير فضاهاي مجازي بستري را ايجاد كرد‌ه‌اند كه امكان انحصار و كنترل گردش اطلاعات را از بين برده ‌است و اين واقعيت از نظر سياسي اهميت زيادي دارد. تجربه نشان داده كه گسترش و توسعه شبكه‌هاي اينترنتي در كشورهاي توسعه‌يافته و حتي توسعه‌نيافته باعث شده كه نظرات مردم در بستري به نام اينترنت به گردش بيايد و دولت‌هاي استبدادي به راحتي امكان كنترل و مسدود كردن فضاهاي تبادل عقيده و آرا را نداشته باشند.

اما اينترنت و شبكه‌هاي مجازي در انتخابات‌هاي اخير ايران و حتي جهان اثرگذاري غيرقابل انكاري داشته‌اند؛ نقش‌آفريني‌اي كه شايد احزاب نداشتند. شما اين اثرگذاري را ناشي از چه مي‌بينيد؟

اينترنت بستري براي آگاهي‌بخشي و اطلاع‌رساني مردم با خودشان را فراهم آورده است. مثلا اگر بخواهيم به وجوه سياسي توسعه اينترنت بپردازيم مي‌توانيم به نقش‌آفريني اين ابزار در ايام انتخابات‌ توجه نشان دهيم. اگر قبل از توسعه فراگير اينترنت مردم تنها در محافل رسمي و با مخاطباني محدود امكان ارايه نظرات خود درباره مشاركت سياسي داشتند اما با توسعه دسترسي جامعه به شبكه‌هاي مجازي اين امكان براي اغلب مردم فراهم شد تا عقيده خود را درباره مقوله‌اي سياسي (مانند انتخابات) ارايه دهند و به ديگران منتقل كنند. حال ممكن است در اين ميان كانديدايي صداي اين قشر را نمايندگي كند و به واسطه توسعه اينترنت بتواند براي خود پايگاه راي جذب كند اما اين به اين معني نيست كه اينترنت توانسته كاركردي مانند احزاب داشته باشد.

شما ابزاري مشابه اينترنت را سراغ داريد كه توانسته باشد تا اين حد در تحولات سياسي نقش‌آفريني كند؟

جامعه براي جبران بخشي از خلأ، فقدان احزاب را به روش‌هاي مختلف برطرف مي‌كند. اگر امروز بحث جايگزيني شبكه‌هاي مجازي به جاي احزاب مطرح مي‌شود، سابق بر اين درباره نقش‌آفريني شعرا در ساختار سياسي در دوره مشروطه صحبت مي‌شد؛ گفته مي‌شد آنها مي‌توانند در شكل‌دهي به افكار عمومي موثر باشند و نگاه مردم را نسبت به مسائل سياسي تغيير دهند. بعد از نقش‌آفريني شعرا گفته شد، ‌رسانه‌ها مي‌توانند به جاي احزاب بنشينند و كاركردهاي آن را انجام بدهند و حالا امروز ايده جانشيني شبكه‌هاي مجازي به جاي احزاب مطرح شده است. اين ايده در حقيقت در ادامه همان نگاه سابق است. اما واقعيت اين است كه احزاب كاركردهايي دارد كه اين ابزارها قادر به تامين آن كاركردها نخواهند بود.

احزاب چه كاركردي دارند كه شبكه‌هاي مجازي نمي‌توانند آن را به دست بياورند؟

احزاب فضاهايي رسمي هستند كه اين امكان را ايجاد مي‌كنند تا صاحب‌نظران به صورت مسالمت‌آميز و در بستري قانوني و عقلاني به تبادل نظر بپردازند. احزاب بحث‌ها و نقطه‌نظرات خود را در شرايطي مطرح مي‌كنند كه بتوانند به نتيجه برسند و در راستاي جمع‌بندي مباحث خود سياستگذاري و برنامه‌ريزي مي‌كنند. از طرف ديگر احزاب براي دستيابي به برنامه‌ها و افق بلندمدت خود كادرسازي مي‌كنند اما كاركردهاي حزب در فضاي مجازي و شبكه‌هاي اجتماعي قابل دستيابي و بازسازي نيست. در اينترنت تنها بخشي از كاركردهاي حزب كه به تبادل راي و شناسايي مسائل جامعه مربوط مي‌شود قابل دستيابي است يا فضاي مجازي تنها توانسته بستري براي كمپينينگ و فضاسازي‌هاي انتخاباتي را براي سياستمداران فراهم آورد؛ قابليتي كه پيش از اين توسط احزاب انجام مي‌شد اما امروزه در اينترنت صورت مي‌گيرد.

اين استدلال كه با گسترش فضاي مجازي نياز ما به احزاب كمتر خواهد شد، چه آسيبي را به همراه خواهد داشت؟

با وجود ظاهر فريبنده اينترنت، مفاهمه و اجماع در شبكه‌هاي مجازي به سادگي اتفاق نمي‌افتد. حتي اين امكان وجود دارد كه شايعه و تخريب كه در شبكه‌هاي مجازي با سرعت بيشتري دست به دست مي‌شود جامعه را نسبت به جريان‌هاي سياسي بي‌اعتماد و بدبين كند. شايعه‌سازي و دروغ‌پردازي در اينترنت حتي مي‌تواند مانعي براي تحقق دموكراسي كامل و مفاهمه باشد. ارگان رسمي يك حزب بايد براي مدعيات خود سند و مدرك داشته باشد اين در حالي است كه در فضاي مجازي كسي براي مدعيات سند مطالبه نمي‌كند در حالي كه در اين فضا ادعاهاي بي‌پايه زيادي مطرح مي‌شود كه ذهن جامعه را نسبت به حقيقت دچار ترديد و ابهام مي‌كند.

به نظر شما توسعه روزافزون دسترسي شهروندان كشورهاي توسعه‌يافته و در حال توسعه به اينترنت چه تاثيري بر آينده دموكراسي خواهد گذاشت؟

اينترنت و شبكه‌هاي مجازي، از احزاب و «دموكراسي نمايندگي» عبور خواهند كرد؛ اگر بخواهيم به اين روند با ديد مثبت نگاه كنيم، گسترش دسترسي شهروندان به اينترنت در نهايت مي‌تواند به تحقق دموكراسي مستقيم منجر ‌شود و در حقيقت فضاهاي مجازي اين بستر را براي شهروندان ايجاد ‌مي‌كنند تا بتوانند ديدگاه‌ و راي خود را به صورت مستقيم انعكاس دهند. در حقيقت توسعه اينترنت مي‌تواند سهم دموكراسي‌هاي نمايندگي را در ساختارهاي سياسي كاهش دهد و مردم را به طور مستقيم ‌در تحولات و تصميم‌گيري‌هاي سياسي دخالت مي‌دهد.

با رشد دسترسي شهروندان به اينترنت حتي در جنبش‌هاي اجتماعي شاهد تغييرات ساختاري هستيم. امروزه جنبش‌هاي اجتماعي بي‌سر و بدون پشتوانه حزبي يا رهبري جدي در حال شكل‌گيري است به طوري كه در سال‌هاي اخير برخي نمونه‌هاي آن را شاهد هستيم. توسعه فضاي مجازي باعث شده تا جنبش‌هاي اجتماعي نوين فراتر از مرزهاي ملي عمل كنند. اما با وجود همه اين تحولات مثبت نبايد از اين موضوع غافل شد كه هيچ يك از اين فرصت‌هاي جديد نخواهد توانست جاي خالي نهادهاي رسمي و دولت را پركنند. از سوي ديگر حوادث دهه اخير نشان مي‌دهد اينترنت مي‌تواند در كشورهايي كه فضاي سياسي بسته‌اي دارند نقش‌آفرين بوده و اين قابليت را حداقل به صورت بالقوه دارد.

شما در مجموع توسعه اينترنت را براي توسعه دموكراسي مفيد مي‌دانيد؟

براي ما اينقدر روشن است كه اينترنت نقش مثبت و مهمي در تقويت دموكراسي دارد. فضاي مجازي تا حد زيادي از دموكراسي حزبي و نمايندگي عبور كرده است اما اينكه اينترنت چطور ما را به دموكراسي مستقيم خواهد رساند هنوز مشخص نيست؛ اينترنت معلوم نيست چطور مي‌خواهد مردم را در فرآيندهاي تصميم‌گيري دخالت بدهد و بستر را براي تصميم‌سازي آنها ايجاد كند. فضاي مجازي روشن نمي‌كند كه چطور مي‌خواهد بستر مشاركت عيني را فراهم ‌آورد؛ مشخص نيست مردم عادي چطور درباره مسائل در بستر اينترنت مي‌توانند نظر بدهند و نظرات آنها جمع‌بندي و به سياستگذاري و اجرا تبديل شود.

در تحولات اخير مصر و تونس و... اينترنت نقش غيرقابل انكاري داشت اما در نهايت اين كشورها به سمت دموكراسي نرفتند و دوباره گرفتار چرخه استبداد شدند. شما اين مساله را چطور ارزيابي مي‌كنيد؟

اين سوال تاييد صحبت‌ها و نگراني‌هاي من است كه اينترنت در وجه سلبي مي‌تواند آگاهي بدهد و ارتباط ايجاد كند ولي در وجه ايجابي مشكل‌ساز مي‌شود، با توجه به ساختارهاي متصلبي كه وجود دارد و همين طور با توجه به اينكه بعضا ادعاهايي كه در فضاي مجازي مبادله مي‌شود هيچ مبناي عقلاني پيدا نمي‌كند و به همين ترتيب اين تصميم‌گيري‌ها نهاد گونه نيست و شكلي توده‌اي و عوامانه دارد، بيم آن مي‌رود توسعه اينترنت در چنين جوامعي با اين زمينه‌هاي اجتماعي، اوضاع سياسي و اجتماعي را بدتر كند. اينترنت باعث شكل‌گيري جنبش‌ها با حالتي از همه رييس بودن و جنبش‌هاي بدون سر شده است اما مبارزه سياسي در جوامع در حال توسعه، نيازمند رهبران و نخبگاني است كه توانايي ارايه بديل‌هاي سياسي داشته باشند. مثل همان انقلاب‌هاي سنتي كه در كشورهاي جهان سوم به شكست مي‌انجامند اين رويكردها هم از طريق ابزارهاي اينترنتي مشابه همين حكم را دارد و شايد بتوان گفت به آشفتگي جهان سوم دامن خواهد زد و جوامع را دچار چندپارگي خواهد كرد. اينترنت در حقيقت در جوامعي كه از پيش آسيب ديده هستند و قدرت و انديشه در آنجا توليد و انباشت نشده است و طبقه متوسط ضعيفي دارد و فقر گسترده در آنجا وجود دارد حتي موجب تخريب جامعه مدني خواهد شد؛ كمااينكه اين مساله در خاورميانه تجربه شد و در جامعه مدني سرخوردگي ايجاد كرد و حتي توسعه دموكراسي را به حاشيه راند؛ ما نبايد اينترنت را ابزاري منفك از بستر اجتماعي و سياسي آن در نظر بگيريم. اينترنت در كشورهاي در حال توسعه در محيطي پيچيده و تحت تاثير مجموعه‌اي از عوامل اقتصادي و سياسي عمل مي‌كند. جوامعي كه تا دهه1980 نتوانستند به مرز توسعه برسند و تغييرات ساختاري خود را پيش ببرند با توسعه اينترنت در معرض آسيب قرار گرفتند و توسعه اينترنت نيز همبستگي آنها را گسيخته و آنها را از اهداف‌شان دور كرد.

امروز اغلب مردم به اينترنت دسترسي دارند؛ چه بايد كرد اين ابزار در راستاي دموكراسي عمل كند و كشورها را از نظام‌هاي استبدادي رها كند؟

ما در دوري باطل قرار گرفته‌ايم. اينكه بپرسيم از كجا و چطور بايد عمل كرد، پاسخي پيچيده خواهد داشت. اما روشن است اقدامات غيرمسالمت‌آميز، دفعي و ناگهاني اوضاع را بدتر مي‌كند. در زمانه كنوني ما چاره‌اي نداريم جز آنكه به مسالمت روي بياوريم. همواره در طول تاريخ اقليت‌هايي بوده‌اند كه با صبر، مسالمت و ملايمت جامعه‌شان را نسبت به صبر و حركات مسالمت‌آميز آگاه كرده‌اند و به فكر آنها سمت و سو داده‌اند.

اينترنت چطور مي‌تواند جريان‌هاي صلح‌طلب را توانمند كند؟

در هر جامعه‌اي دو دسته نيرو فعال هستند؛ در يك سو نيروهاي مولد و سازنده ملي فعاليت دارند و در سويي ديگر نيروهاي غيرمولد، ضدملي و ضدبشر اقداماتي را انجام مي‌دهند. متاسفانه اين هم حقيقتي است كه امكانات دسته دوم بسيار زياد است. اما نبايد اين واقعيت را هم ناديده گرفت كه جهاني شدن به واسطه ابزارهايي مانند رسانه و اينترنت و شبكه‌هاي مجازي امكاناتي را براي گروه اول فراهم كرده تا آنها بتوانند در صحنه‌هاي سياسي و اجتماعي با صبر و صورت مسالمت‌آميز ايده‌هايي را در معرض قضاوت افكار عمومي بگذارند و از ظرفيت‌هاي موجود در رسانه‌هاي جديد كمك بگيرند. اينترنت اين فرصت را ايجاد كرده تا نيروهاي مولد اهداف عام، ملي و انساني خود را پيگيري و براي نيل به اهداف خودشان شبكه‌سازي كنند. تبادل نظر گروه‌هاي مختلف مولد در نهايت باعث خواهد شد كه جريان تماميت‌خواه از درون دچار تغييرات ارزشي شود و حتي از مواضع خود عقب‌نشيني كند. نيروهاي مولد حتي مي‌توانند در بستر اينترنت بين نيروهاي همسو با خود همبستگي فراملي ايجاد و دسته دوم را به تدريج وادار به عقب‌نشيني كنند.

شما چقدر تحقق اين هدف را در كشورهاي خاورميانه قابل انتظار مي‌دانيد؟

در كشورهاي خاورميانه تحقق اين استراتژي سخت و دشوار است و به تعبيري جوامع اين كشورها بيشتر تحت محاصره رژيم‌هاي حاكم هستند. رژيم‌هاي حاكم به طور مستمر و پايدار اجازه هيچ نوع توليد انديشه و قدرت و فعال شدن عقلانيت و توليد قدرت توسط جامعه را نمي‌دهند و به همين خاطر جامعه مدني را ضعيف نگه مي‌دارند. فرجام اين استراتژي را نمي‌توان پيش‌بيني كرد. اما جامعه مدني وظيفه دارد نااميد نشود و تلاش خود را داشته باشد و اين مي‌تواند تاثيرگذار باشد. اين پيام‌ را بايد از طريق رسانه‌هاي مجازي به يكديگر منتقل كنيم و هركسي در هر جايي هست به سهم خودش كمك كند. اينترنت و فضاي مجازي اين امكان را براي صلح‌طلبان و دموكراسي‌خواهان ايجاد كرده است تا در نگاهي فراملي با جنگ و خونريزي مخالفت كنند و بذر عشق، دوستي و صلح را در جامعه بپراكنند. شبكه‌هاي مجازي باعث خواهد شد نگاه ديد ما به مساله انسانيت، صلح و بشر فراملي شود و همبستگي‌اي فراملي در خصوص اين مقولات ايجاد‌شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون