گزارش يك نظرسنجي
ابوالفضل حاجيزادگان| حرکتهای جمعی دانشجویان را چه جنبش بنامیم، چه جریان، چه پیشروی آرام یا هر چیز دیگری؛ باید قبول کنیم که برآیند این حرکتهای جمعی دانشجویی در دانشگاههای ایران غالبا با معیارهای گوناگون و حتی مبهمی مورد پیشداوری قرار گرفته و میگیرد. مرور خاطرات فعالان دانشجویی نسلهای مختلف نشان میدهد که این افراد به رغم تفاوتهای بسیار چشمگیر در تجارب کنشگریشان، احتمالا در یک تجربه مشترکند: همگی در بدو ورودشان به فضای کنشگری دانشجویی، بهخاطر فاصلهای که با بخشی از ارزشهای هژمونیک نسلهای پیشین کنشگران دانشجویی داشتهاند، مورد نقد قرار گرفتهاند و بعضا مصادیق افول جنبش دانشجویی معرفی شدهاند اما از قضا برخی از همین نوکنشگران ناامیدکننده، توانستهاند کارنامهای از خود را بهعنوان یک فعال دانشجویی به جای بگذارند و دوره جدیدی را برای حرکتهای دانشجویی رقم بزنند. بدین معنا، در سالهای اخیر، در نوع کنشهای جمعی دانشجویی (کنشهای سیاسی، صنفی و مدنی) جابهجاییهایی در شرف وقوع است؛ ولی از یک نظر اتفاق چندان متفاوتی در فضای فعالیتهای دانشجویی رخ نداده است. در این نظرسنجی که در کمیسیون اجتماعی حزب اتحاد ملت انجام شده، تلاش کردهایم گرایشها و اولویتهای کنشگران دانشجویی فعلی را شناسایی كرده و مقایسهای بیننسلی از کنشگران دانشجویی انجام دهیم. بدین منظور پیمایشی اینترنتی طراحی شده و با ارسال پرسشنامه به کنشگران دانشجویی فعلی و سابق از آنها دعوت کردیم که به پرسشهایمان پاسخ دهند. لازم به توضیح است که در این تحقيق هرگونه فعالیت گروهی یا جمعی در دانشگاه و توسط دانشجویان برای ایجاد تغییر در حوزهای خاص است. مراد از «كنشگري دانشجويي» روش نمونهگیری نزدیک به الگوی نمونهگیری گلوله برفی بوده است؛ بدین معنا که از افرادی که به پرسشنامه پاسخ میدادند، درخواست میکردیم تا دیگر افراد دارای سابقه کنشگری دانشجویی را نیز به ما معرفی کنند. از آنجا که این الگو در بسترهای اینترنتی مختلف (تلگرام، فیسبوک،واتسآپ، لینکدین و ...) انجام شده است و نیز افرادی که در فرآیند نمونهگیری همکاری داشتند دارای شبکه روابط متفاوتی هستند، میتوان ادعا کرد که تقریبا به نمونهای معرف دست یافته باشیم. در نهایت 510 نفر از کنشگران دانشجویی فعلی و سابق به پرسشنامه ما پاسخ دادند. حدود یکسوم از پاسخگویان (34 درصد) فعالان دانشجویی فعلی و دوسوم دیگر فعالان دانشجویی سابق هستند. از پاسخگويان پرسيده شد كه «به لحاظ گرایش سیاسی، خود را به کدام شخصیت سیاسی ایرانی معاصر نزدیکتر میدانید؟» اين سوال، باز و تكپاسخي بوده است.
نمودار فوق نشان میدهد بهرغم اینکه کماکان آقای خاتمی مرجعترین شخصیت سیاسی برای کنشگران دانشجویی است، اما نسبت افرادی که گفتهاند به لحاظ سیاسی بیشتر خود را به ایشان نزدیک میدانند، کاهش محسوسی داشته است. ممکن است از این تغییر اینگونه استنباط شود که مقبولیت آقای خاتمی طی سالهای اخیر کاهش یافته است؛ اما درستتر این است که بگوییم طی سالهای اخیر سلایق سیاسی کنشگران دانشجویی متنوعتر از قبل شده است. همچنین از پاسخگویان پرسیده شده است که وقتی فعال دانشجویی بودند، هرکدام از مطالبات به چه میزان برایشان اهمیت داشت؟ پاسخگویان با انتخاب يكي از گزينههاي «اصلا، بسيار كم، كم، تا حدودي، زياد، بسيار زياد» ميزان اهميتي كه هر كدام از مطالبات - در دوره فعاليت دانشجويي- برايشان داشته را مشخص كنند براي كميسازي پاسخها به هر كدام از پاسخها به ترتيب نمره «0، 20، 40، 60،
80، 100» را تخصيص داديم. نمودار شماره 4 نشان میدهد که آزادی بیان، برگزاری انتخابات سالم و توسعهیافتگی ایران، مهمترین مطالبات پاسخگویان (اعم از کنشگران فعلی و کنشگران سابق) بوده است.جدول زیر نشان میدهد که کماکان «آزادي بيان» در صدر اولویتهای کنشگران دانشجویی دهه 90 قرار دارد. با این حال، سایر مطالبات غالبا غیرسیاسی در سالهای اخیر اهمیت بیشتری در بین کنشگران دانشجویی پیدا کرده است. به عنوان مثال، میزان اهمیت «رفع مشكلات اقتصادي» از دهههاي 70 به قبل، 89 و 90 به ترتيب 74، 75 و 89 است. ممکن است برخی مخاطبان از این تغییرات اینگونه استنباط کنند که طی سالهای اخیر از جنبش دانشجویی سیاستزدایی شده است. با این حال، به گمان نگارنده، جنبش دانشجویی متاخر، در مقایسه با دهههای پیشین متکثرتر و دربرگیرنده طیف متنوعتری از سلایق و مشغولیتها شده است. این دگردیسی میتواند پیامدهای مثبتی نیز در پی داشته باشد؛ از جمله اینکه زمینه را برای پویاتر شدن جنبش دانشجویی فراهم کند. همچنین برخلاف اتهام تکرارشونده بیتفاوتی نسبت به امر عمومی، این یافتهها میتوانند نشاندهنده آن باشند که جنبش دانشجویی طی سالهای اخیر دغدغهمندتر و به عبارتی چندبعدیتر شده است.