امروز سالگرد تولد محمدابراهيم باستانيپاريزي است
هفتاد سال براي فرهنگ و تاريخ ايران
غلامرضا ظريفيان
اتاق كوچك ساده و دنجي در گوشهاي از دانشگاه تهران ميعادگاهشان بود؛ از دانشجويان دكترا گرفته تا اساتيد داخلي و خارجي هر روز به آن اتاق سر ميزدند و آن فضاي كوچك پُر ميشد از مشتاقاني كه به دنبال نكته يا جوابي آمده بودند. توفيري نداشت كه مراجعهكننده دانشجوست، كارمند، استادي برجسته، چهرهاي تاريخي يا دوستي كه قدمت رابطهشان به پنجاه سال ميرسد، محمدابراهيم باستاني پاريزي به همه آنها با فروتني و بدون هيچ تكلفي پاسخ ميداد و نوع نگاهش نسبت به هيچكدام از آنها با ديگري تفاوتي نداشت. استاد باستاني پاريزي در واقع محصول يك دوران خاص و ويژهاي است. در آن دوران ما با كساني روبهرو بوديم كه هر كدام در جايگاه خودشان يك موقعيت ويژه و ممتازي را داشتند و هيچگاه جايگاه آنها با شخصيت ديگري پُر نشد؛ كساني كه در نوع خودشان در ادبيات ايران بينظير هستند. استاد باستاني پاريزي ادبيات و زبان فارسي و آنچه در زبان فارسي بود مانند مجموعه نثر، نظم، حكايتهاي مختلف و ميراث ادبي را به خوبي ميشناخت و در كنار آشنايي با ادبيات كه گنجينه بزرگي در درونش نهفته بود زير و بمهاي كلام را هم از بر بود. با تاريخ به شكل عمومي و علمي، زواياي مختلف تاريخ ايران، اسلام و در عين حال در پارهاي از زمانهاي تاريخ جهان آشنايي داشت و متون تاريخي را در ابعاد مختلف ميشناخت. ايشان همچنين معلمي را به خوبي بلد بود، به فن معلمي و دانشجوپروري كاملا تسلط داشت و در واقع هم اين فن را به خوبي آموخته و هم جزيي از وجودشان شده بود. در حقيقت منش، شخصيت، نوع رفتار، شيوه نشست و برخاست، طرز گويش و حتي زبان بدن ايشان به شيوهاي بود كه دايم مخاطبش را پرورش ميداد. يعني در واقع ايشان سر تا پا خودش را آماده آموزش به ديگران كرده بود. استاد باستاني در كنار برخورداري از دانشهاي مختلف و آشنايي با زبانهاي گوناگون و تسلط بر دانش تاريخ، به خوبي با ادبيات ايران آشنا بود و نثر بسيار فصيحي داشت كه با اتكا به اين توانايي توانسته بود تاريخ را از شكل بسيار رسمي خود خارج كند و به نوعي علم تاريخ را به ادبيات فرهنگ عمومي مردم نزديك سازد. بيشتر كتابهايي كه ايشان به نگارش درآوردند حوادث تاريخي، جغرافيايي، ضربالمثلها، فرهنگ فولكلور و عاميانه جامعه را با هم دارد و در واقع ايشان تلاش ميكرد نوعي خودآگاهي تاريخي براي مردم جامعه ايجاد كند. استاد ابراهيم پاريزي از معدود چهرههاي فرهنگي و تاريخي ايران است كه چيزي نزديك به هفتاد سال از عمر خود را بدون اينكه به حاشيه برود، صرف شناساندن فرهنگ و تاريخ ايران با بهرهگيري از روش علمي و تاريخي كرد. غير از دهها كتاب، صدها مقاله و تمام آثار مكتوب او، پرورش صدها دانشجوي كارشناسي ارشد و دكترا را ميتوان به خاطر آورد و اشاره كرد كه امروز بخش عمدهاي از اساتيد گروههاي تاريخ دانشگاههاي معتبر ايران قطعا زير سايه دكتر باستانيپاريزي بودهاند. اگر بخواهم در يك جمله از دكتر محمد ابراهيم باستانيپاريزي ياد كنم، شايد تنها عبارت مناسب قطعهاي از شعر مولوي باشد كه ميگفت: «محض مهر و داوري و رحمتند/ همچو حق بيعلت و بيرشوتند.»