حاشيههاي يك متن نوشته نشده
سعيد پيرمحمويي
نه آنقدر سياه و نه بسيار سفيد. داستان ليگ يك داستان تناقض است؛ بشر اساسا از شديد بودن احساسات دچار هيجان و لذت ميشود، حال چه آن احساسات شادي و سرخوشي باشد چه غم و اندوه، چه سياه باشد و چه سفيد. ليگ يك پر از هيجان است. حاشيه، اخبار ناب و دسته اول كه در هيچ دكاني نميتوان پيدايش كرد حتي ليگ برتر. اين جذابيتها اما خيلي سفيد و مثبت نيستند و متعجب ميشويد اگر اخبارش را دنبال كنيد. آنقدر حاشيه دارد كه ميتوان دلخوش بود اگر ليگ برتر تعطيل شد و خبري نبود، حتما ميتوان سراغ ليگ يك رفت و آنقدر عجايب ديد كه آليس هم در سرزمين عجايب نديد. تاباندن نور به تاريكيهاي ليگ دسته اول فوتبال ايران برعهده «مجتبي پوربخش» است؛ عادل فردوسيپورِ ليگ آزادگان. جايي كه حتي رسانهها هم به آن توجهي نميكنند.
جادوگري در روز روشن و با استفاده از وسايلي كه به دليل منشوري بودن نميتوان اسمش را آورد. زد و بندهاي خاص، دوپينگ بدون توقف، تماسهاي مشكوكي كه حتما نتايج را تحت تاثير قرار ميدهد و نابازيكناني كه با مقداري پول جابهجا ميشوند و فيكس مينشينند روي نيمكت تا شايد دوباره پدرها سر كيسه را شل كنند و پسر براي دقايقي وارد ميدان شود. داوراني كه ميآيند و آنقدر سوتهاي اشتباه همراه با تعيين سرنوشت تيمها ميزنند تا حسابي آبديده شوند و شايد آنها هم روزي صعود كنند به دسته بالاتر. زمينهاي بيكيفيت، تماشاگران دوآتيشه و سينه چاك كه برخي سالهاست در روياي صعود به سر ميبرند. اينجا پكيجي از تمام حواشي و اتفاقات تلخ و شيرين فوتبالي را ميتوان ديد و يك دورهمي بينظير است از جايي كه به خاطر عدم پخش زنده بازيهايش و نظارت كمتر هر لحظه ميتوانيد يك رسوايي، حاشيه و آيتمهايي را در گوشه و كنارش بيابيد كه حتما جاي ديگر يافت نميشود.
سوار آسانسور شويد و به يك دسته پايينتر از سطح اول فوتبال ايران كه برويد، حتما تا چند سال بعد نميتوانيد با همان آسانسور به بالا برگرديد. آنجا آنقدر نامهاي بزرگ و قديمي ميبينيد و البته اتفاقاتي كه هيچ جاي ديگر نميبينيد. حاشيههايي كه آنقدر بر متن پيشي گرفتند كه گويي ديگر خبري از اصل ماجرا نيست.
اگر بخواهيم زاويه ديدمان راتغيير دهيم و كمي از سياهيهاي ليگ يك فاصله بگيريم، مسائل مثبتي هم ميتوان يافت و مثلا اينطور خودمان را دلداري دهيم كه آنجا مهد استعداد است. بازيكنان و مربياني كه در راه اثبات خود هستند تا شايد اگر تيمشان به ليگ برتر راه پيدا نكرد حداقل خودشان به تنهايي سوار آسانسور شده و دكمه يك طبقه بالاتر را بزنند و اينبار صعود را به تنهايي تجربه كنند. فرار از ليگي كه هر لحظه ميتوان انتظار اتفاقي خارق العاده و عجيب را داشت كه هر كدام به تنهايي پتانسيل تيتر و جلد شدن در رسانهها را داشته باشند از بس كه عجيبند. اما ستاره قطعا مجتبي پوربخش است؛ مردي كه از تاريكيهاي فوتبال در دسته پايينتر روايت ميكند.