مثل او نداريم
جمال ميرصادقي
يكي از بزرگتريننويسندگان ايران است. رمان «همسايهها» يش يكي ازقدرتمندترين رمانهاي فارسي است. احمد محمود، نويسنده اسـتخوانداري اسـت اما من امروز نميخواهم درباره جايگاه ادبي او سخن بگويم كه پيشتر در اين زمينه نوشتهام. با ايشان دوستي داشتم و هميشه به او احترام ميگذاشتم. دو نويسنده از نظر فضيلت اخلاقي برتر بودند؛ بزرگعلوي و احمد محمود. دو نويسندهاي بودند كه هيچ ادا و اطواري نداشتند؛ نسل اول نويسندگان ما از محمدعلي جمالزاده آغاز ميشود و تا كودتاي 28 مرداد سال 1332 ادامه دارد كه بزرگ علوي در اين گروه است و بعد از كودتا تا انقلاب سال 1357 نيز نسل دوم نويسندگان را داريم كه احمد محمود جزو اين گروه است. او هرگز قصد نداشت خود را به هيچ شيوهاي مطرح كند. همواره صادقانه زيست و هميشه خودش بود.
با همه مشكلاتي كه برايش ايجاد شد اما خوشبختانه كتابهايش را خوب خريدند اما مورد آزار و اذيت هم قرار گرفت. يادم است كه ميخواستند به ايشان جايزهاي بدهند و او را به مراسمي دعوت كردند اما در آخرين لحظه جايزه او را به شخص ديگري دادند و اين در حالي بود كه او را به مراسم كشانده بودند. خودش ميگفت من كه انتظار جايزه نداشتم اما چرا مرا به اين مراسم كشاندند. به هر روي نويسنده مقتدري بود كه مثل او كم داريم. عدهاي بيشتر باندباز بودند هم در اين دوره و هم در دوره گذشته و براي دستهاي تبليغ ميكنند اما او روي پا و قامت خود ايستاد و قدرت خلاقهاش متعلق به خودش بود. مثل اونداريم.