• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3986 -
  • ۱۳۹۶ چهارشنبه ۶ دي

چرا نيكلسون مهم است؟

نصرالله پورجوادي

بحث من عمدتا به بيان دلايل اهميت تصحيح رينولد نيكلسون پس از 100 سال اختصاص دارد. حدود صد سال است كه تصحيح مثنوي معنوي مولوي با نام نيكلسون، محقق انگليسي عجين شده و كار او سال 1925 منتشر شده است. نيكلسون پيش از آن چندين سال را وقت صرف كرده و نسخه‌هاي متعددي را جمع‌آوري كرده تا اين تصحيح انتقادي را انجام دهد و در ضمن مثنوي را به زبان انگليسي نيز ترجمه كرده است. نكته مهم كار او در تصحيح نيز اين است كه هم اين كتاب را ترجمه و هم تصحيح كرده است. كسي كه كتابي را ترجمه مي‌كند بايد كلمه به كلمه متن را بفهمد. ما وقتي كتابي را مطالعه مي‌كنيم سريع از كلمات رد مي‌شويم و در بند كلمات نمي‌مانيم، اما در تصحيح و ترجمه هر كلمه از متن انسان را درگير مي‌كند و بايد بفهمد كه دقيقا منظور مولف چه بوده است. بنابراين كسي كه متني را تصحيح و ترجمه مي‌كند، در متن غرق مي‌شود. نيكلسون هم سال‌ها گشت و نسخه‌ها را با زحمت جمع كرد و از كتابخانه‌هاي مختلف گردآوري كرد. او شرح ماوقع را در مقدمه آثار نوشته است.
حالا پس از اين همه زحمتي كه نيكلسون براي تصحيح مثنوي كشيده، اين سوال مطرح مي‌شود كه آيا اصلا تصحيح مجدد آن ضرورتي دارد و چرا؟ بايد در نظر داشت كه زماني كه نيكلسون متن را ترجمه مي‌كرد، چه فضايي حاكم بود. او در مقدمه كتابش آرزو مي‌كند روزي بشود كه متون كلاسيك و درجه يك فارسي مثل خمسه نظامي يا آثار سعدي اعم از غزليات يا بوستان و گلستان و شاهنامه فردوسي و آثار عطار و سنايي تصحيح و ترجمه شود. اين بدان معناست كه در زمان او هيچ يك از اين آثار تصحيح انتقادي نشده بود و آنچه بود، چاپ‌هاي بازاري بود كه در هند يا ايران با اغلاط فراوان منتشر شده بود. به همين خاطر است كه به نظر من كار نيكلسون مبدا تحولي است كه در مورد تحقيقات و تصحيح متون فارسي صورت مي‌گيرد. آن زمان هنوز وحيد دستگردي روي خمسه نظامي كار نكرده بود و حتي چاپ‌هاي بازاري حديقه و ديوان سنايي در نيامده بود. نيكلسون آغازگر يك نهضتي بود براي تصحيح متون. بعد از او كساني مثل ريتر آمدند كه كارهاي شاخصي در زمينه آثار عطار مثل الهي‌نامه كردند. نيكلسون واقعا پيشقدم بود و به ما خيلي چيزها ياد داد و به همين خاطر نبايد او را دست كم بگيريم. در حالي كه متاسفانه برخي دست كم گرفتند و تحقير كردند. ما واقعا تصحيح جديد و علمي و انتقادي متون خودمان را از فرنگي‌ها ياد گرفتيم و نبايد به سادگي از اين مساله عبور كنيم. يكي از مهم‌ترين اين اشخاص نيكلسون است و من مطمئنم كه دكتر موحد اين نكته را قبول دارد. كار نيكلسون شاهكار است. كار او صرفا جمع‌آوري نسخه‌ها نبوده است بلكه يك كار روشمند بوده است. او براي پذيرش هر تعبير يا كلمه‌اي دليل مي‌آورد و توضيح مي‌دهد و بيهوده يك كلمه اضافي را نمي‌پذيرد. در حالي كه مثلا مصححي چون محمد تقي جعفري مي‌گويد نسخه علاءالدوله را پذيرفتم، چون تعداد ابياتش بيشتر است. در حالي كه بايد تشخيص داد كه ابيات اضافي مي‌توانسته از آن مولانا نباشد.
وقتي كار نيكلسون در حال انجام است، به او خبر مي‌دهند كه يك نسخه در قونيه است كه مادر همه نسخه‌ها است. در نظر داشته باشيم كه هيچ يك از نسخه‌هايي كه در دست او بوده، مجموعه كامل 6 دفتر را نداشته و اين هم به آن دليل است كه برخي كاتبان قسمت‌هايي را نوشته بودند و قسمت‌هايي ديگر را ننوشته بودند. اين تنها نسخه قونيه بوده كه كامل بوده است و اندكي بعد از فوت مولانا تهيه شده است. اين نسخه شگفت‌انگيز و عالي است و با عشق و علاقه تهيه شده است. وقتي اين نسخه را ديدم با خودم فكر كردم كه ديگر كار تصحيح تمام شده است، زيرا وقتي اثري را به خط خود مولف داشته باشيد، ديگر بعد از آن نسخه‌هاي ديگر، چنگي به دل نمي‌زند. اما نيكلسون وقتي اين خبر را مي‌شنود چه مي‌كند؟ او زماني خبر نسخه قونيه را شنيد كه در پايان دفتر اول و اوايل دفتر دوم بود. بنابراين به هر طريقي اين نسخه را تهيه مي‌كند و باقي كار را با آن ادامه مي‌دهد.
من ابتدا فكر مي‌كردم كه بعد از اينكه نسخه قونيه پيدا شد، ديگر لازم نيست كه كار تصحيح مجدد انجام شود. ‌اما مرحوم اصغر مهدوي معتقد بود كه فهرست نسخه‌هاي خطي در تمام دنيا هر 20 سال بايد بازنويسي شود زيرا اطلاعات انسان افزايش مي‌يابد و آثار جديدي نيز پيدا مي‌شود. من هم الان فكر مي‌كنم با وجود اهميت كار نيكلسون باز هم نيازمند تصحيح‌هاي جديدي از مثنوي هستيم، زيرا اطلاعات ما از زمان نيكلسون بسيار افزايش يافته است. براي مثال خود من متوجه شدم كه مولوي بر خلاف تصور پيشينيان در تاليف مثنوي متاثر از سنايي يا عطار نبوده است، زيرا در ابتدا مي‌خواست مثل آنها كتابي با يك فريم‌استوري بگويد، اما به هر دليلي موفق نشد و بنابراين كتابي كه نوشت بيش از همه شبيه رحيق‌التحقيق مباركشاه است. بنابراين همواره نيازمند تصحيحات جديد هستيم. البته بايد در نظر داشت كه در كشور ما متاسفانه تصحيحات جديد عمدتا كپي كردن كار ديگران با وارد كردن تغييراتي جزيي و معمولا غلط است و اين كار متاسفانه از سوي برخي بزرگان هم صورت  مي‌گيرد.
بعد از تصحيح نيكلسون و پيدا شدن نسخه قونيه ابتدا فكر مي‌كردم به تصحيح ديگري نياز نداريم اما الان فكر مي‌كنم همچنان به تصحيح جديد احتياج داريم. الان با خودم فكر مي‌كنم كه آيا بعد از تصحيح استاد موحد همچنان به تصحيح نيكلسون نياز داريم؟ معتقدم آن تصحيح هنوز ارزش خودش را دارد و هر كس بخواهد متن را تصحيح كند، بايد به متن نيكلسون مراجعه كند. تصحيح مجدد دكتر موحد نيز ما را از تصحيح نيكلسون بي‌نياز نمي‌كند.
استاد فلسفه و عرفان پژوه

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون