پروست و نيچه
حامد فولادوند
پروست در رمان در جستوجوي زمان از دست رفته حداقل ششبار نام نيچه را ميآورد. اين نشان ميدهد كه پروست آثار نيچه مثل چنين گفت زرتشت و حكمت شادان و اين است انسان را خوانده و آشنايي خوبي با نيچه داشته است. او اين نكته را در داستانش از طريق شخصيتها روشن ميكند. او در مدرسه نيز با دوستش دانيل آلوي كه نيچهشناس بوده در زمانهاي كه هنوز نيچه نمرده بود، بحثهايي ميكرده است كه در مجلات آن زمان منتشر ميشد. همچنين پروست از طريق واگنر نيز كه براي فرانسويان آشنا بوده، با نيچه آشنايي داشته است. البته پروست به نيچه انتقادهايي نيز دارد و موضوعي واگنري دارد.
نكته مهم در اين داد و ستد فكري ميان اين دو در مساله دقت نيچه به موضوع نگارش و خواندن روشن ميشود كه پروست نيز بر آن تاكيد فراوان داشت. نيچه و پروست هر دو مدام ميخواندند، ضمن آنكه هر دو بر مطالعه پيش سقراطيان تاكيد دارند زيرا ايشان فلسفه و شعر را با هم تركيب ميكنند. نيچه و پروست هر دو معتقدند كه خرد تقدم ندارد، بلكه خرد و دل هر دو با هم هستند. هم پروست و هم نيچه تقدم را به دل ميدهند و بعد سراغ خرد ميروند. اين تقدم در خواندن مهم است. بنابراين براي خواندن يك متن بايد احساسات را به عنوان راهنماي اوليه در نظر بگيريم، بعد در هنگام نگارش خرد سراغ ما ميآيد.
نويسنده وپژوهشگر فلسفه