تنبيه بدني در مدرسه؛ برخي ريشهها و راهكارها
محمدرضا نيكنژاد
اين روزها خبر تنبيه بدني يك دانشآموز به وسيله مدير مدرسهاي در جيرفت باز خبرساز شد. با اينكه گسترش باورنكردني فضاي مجازي زمينه گسترش كمي چنين خبرهايي را بيش از گذشته فراهم كرده است و رسانهها نيز به درستي به آن حساسيت فراواني دارند و آموزش و پرورش هم در چند سال گذشته برخوردهاي سختتري با متخلفان ميكند، چرا باز هر از چندگاهي شاهد بروز خشونتهايي چنين از سوي دست اندركاران آموزشي هستيم؟ ريشه اين خشونتها كجاست؟ و چه بايد كرد تا اين گونه رفتارهاي خشن در مدرسهها پايان يابد؟ بيگمان ريشه ماندگاري چنين خشونتهايي در فرهنگ اجتماعي، سياسي و حتي فرهنگ آموزشي ما ايرانيان و حتي جهانيان است. با جستوجويي نهچندان دشوار در متون كهن فارسي ميتوان به جملهها، حكايتها و شعرهايي دست يافت كه همگي تنبيه بدني و آزار تن و جان نوآموزان را ابزاري ميدانند براي يادگيري و پرورش بهتر و كارآمدتر. دشواري رويارويي با تنبيه بدني در خانوادهها و مدرسه و حتي جامعه، همين فرهنگ ريشهدار هزاران ساله است كه در نهاد همه ما ايرانيان جا خوش كرده و به آساني- و حتي با برخوردهاي قانوني و قضايي نيز- نميتوان ريشه آن را خشكاند. رويارويي با پديدههاي فرهنگي ابزاري از جنس خودشان را ميخواهد. بيگمان بايد تلاش كرد تا آن بخش از فرهنگ اجتماعي و آموزشي كه فشار بر جان و تن نوآموز را بهترين روش براي پرورش انديشه و رفتار او ميداند را يافت و با ابزارهايي از جنس فرهنگ به مبارزه شان رفت.
ريشه ديگري كه سرراست با مورد پيش گفته در پيوند است، آموزش دستاندركارانِ درگير با نوآموزان يعني معلم و معاون و مدير و... و البته خود دانشآموزان است. اين آموزشها ميتواند آشنايي دستاندركاران آموزشي و دانشآموزان با قانونها و دستورات و پيامدهاي چنين برخوردهايي باشد تا روشهاي كنترل خشم و جايگزيني تنبيههاي درسي و آموزشي به جاي برخوردهاي فيزيكي. با اينكه ضرورت چنين آموزشهايي بر كسي پوشيده نيست شوربختانه ساختار آموزشي آنچنان درگير گرفتاريهاي مالي و كسر بودجه مزمن است كه فرادستان در زمينه رويارويي با خشونت در كلاس و مدرسه به تنها چيزي كه نميانديشند آموزش فرهنگيان و دانشآموزان در اين زمينه است! ريشه ديگر بروز چنين رفتارهايي دشواريهاي سختافزاري و نرمافزاري آموزش در كشور و بيتوجهي آزاردهنده به آنهاست. گرفتاريهاي صنفي- آموزشي فرهنگيان، ساختار آموزشي ناشاد و متمركز، درونمايههاي آموزشي انگيزهكش و بيپيوند با زندگي روزمره دانشآموزان، مدرسهها و كلاسهاي دور از روشهاي نوين آموزشي، كلاسهاي پرتراكمي كه به جاي معلم، مبصر ميخواهند... و دهها دشواري ديگر كه شوربختانه همچنان زمينه بروز چنين خشونتهاي ناخواستهاي را در فضاهاي آموزشي فراهم كرده و ميكند. بيگمان تا هنگامي كه چنين دشواريهايي را كاهش ندهيم هرازچندگاهي بايد شاهد چنين خشونتهايي در فضاهاي آموزشي باشيم.