گزارش
از انستيتو پاستور تا زندان سمنان
در جلسه رونمايي از كتاب در اعماق زمان زندگينامه سياسي نصرتالدوله فيروز كه عصر روز سهشنبه 26 دي ماه در بنياد نشر تاريخ ايران برگزار شد، الهام ملكزاده، پژوهشگر تاريخ و شاهرخ فيروز فرزند نصرت الدوله فيروز نيز سخنراني كردند. ملكزاده در اين جلسه عمدتا به بحث از نحوه گردآوري كتاب و رويكرد خود در بررسي زندگي نصرتالدوله پرداخت و شاهرخ فيروز نيز به اهميت اقدام پدرش در تاسيس انستيتو پاستور تاكيد كرد. در ادامه گزارشي از آنچه اين دو تن گفتند، از نظر ميگذرد.
بناي دومين انستيتو پاستور جهان
شاهرخ فيروز
شاهرخ فيروز فرزند نصرت الدوله ديگر سخنران اين جلسه بود كه به تاسيس انستيتو پاستور ايران به عنوان دومين انستيتو پاستور دنيا توسط نصرتالدوله اشاره كرد و گفت: پدر او فرمانفرما تمام امكانات لازم براي انجام اين كار را فراهم آورد. او ميگفت ممكن است من از سوزن و دوا و دارو اطلاعي نداشته باشم، اما مطمئنا اطلاع از كاهگل و آجر و ساختن بنا دارم و بناي انستيتو پاستور كار من بوده است. اين خدمت پدر من به ايرانيان است، در اين انستيتو پاستور خيليها معالجه شدهاند و به زندگي عادي بازگشتهاند. من الان در اين فكر هستم كه به روايت آنچه در ساختن انستيتو پاستور گذشته، بپردازم. كتاب زندگي خودم را نيز منتشر خواهم كرد، زيرا 14 ساله بودم كه احساس كردم كه پدر ندارم و زندگي روزانه من با زندگي فرمانفرما توام شده بود و بيشتر وقتم را با فرمانفرما ميگذراندم. او مطالبي را ميگفت كه آنها را نوشتهام و چاپ خواهم كرد.
فرزند نصرتالدوله
نقشآفريني در بزنگاه تاريخي
الهام ملكزاده
الهام ملكزاده در ابتدا به سابقه آشنايي خود با شاهرخ فيروز، پسر نصرتالدوله اشاره كرد و گفت: در سالهاي 1390-1389 با آقاي شاهرخ فيروز آشنا شدم كه ميخواستند خاطراتشان را ويرايش كنند و من اين كار را كردم. در نتيجه اين آشنايي تصميم به نگارش كتابي درباره زندگي فيروز ميرزا فيروز گرفته شد كه در اين زمينه خانم اتحاديه نيز نقش داشتند. بدين منظور در وهله نخست تصميم بر آن شد كه تمام مطالبي كه درباره نصرتالدوله به زبان فارسي منتشر شده از نظر گذرانده شود. بعد از آن كار با همكاري مهندس فيروز پيگيري شد.
وي در ادامه گفت: مبناي كار ما اين بود كه رويكردي پژوهشي و مبتني بر منابع داخلي اعم از مثبت و منفي باشد. قصد ما فهم مجدد زندگي سياسي نصرتالدوله فيروز بود. در اين كتاب تمام آنچه موجود بود، اعم از اسناد، مدارك، منابع، روزنامهها و... را از نظر گذرانديم. حتي مطلبي كه در روزنامه علمي منتشر شده را بررسي و تلاش كرديم مروري مجدد بر آنچه گذشته انجام شود. در اين پيگيريها حتي تز دكتري فيروز ميرزا نيز بررسي شد تا با استفاده از آن جهانبيني فيروز براي ما مكشوف شود و بفهميم كه آيا اين جهانبيني در عملكرد او بارقهاي داشته است يا خير. به هر حال اين كار تلاش مجددي براي بازشناسي و بازكاوي صفحاتي از تاريخ ايران است كه اگرچه سوژه اصلي در آن فيروز است، اما در كنار آن از مناظر ديگري به تاريخ معاصر ايران و رويدادهاي آن نگاه شده است.
وي همچنين گفت: در اين كتاب سعي شده گرتهبرداريهايي كه در كارهاي پيشين انجام شده، تكرار نشود. بسياري از مطالب و منابع وجود داشت كه در آنها هيچ حرف تازهاي نميديديم. از همه جالبتر محدوديت اسناد در سازمان اسناد ملي و وزارت امور خارجه بود. يعني اگر در اين منابع بگرديد، اسناد كمي راجع به فيروز با وجود اهميت او مييابيد. به بحث دولت مستوفي و قرارداد 1915 با آلمانيها اشاره شد. دادههاي ما ميگفت اين قرارداد به طور پنهان منعقد و بعدا فاش ميشود. اين مذاكرات مستوفي و آلمانيها را در خاطرات عينالسلطنه يافتيم و صورت مذاكرات نيز در روزنامه رعد منتشر شد.
ملكزاده گفت: تلاش من اين بوده كه به اين دوره از تاريخ ايران نگاه متفاوتي داشته باشم و جايگاه فيروز در نقشآفرينيهاي مختلف او اعم از سياست و نظام ديوانسالاري ايران و نقش او در تاسيس انستيتو پاستور را برجسته سازم. همچنين به برخي اقدامات ديگر او مثل كارهايي كه به تاسيس انجمن آثار ملي انجاميد و اهميتي كه به اكتشافات باستانشناسي ميداد و به ميراث فرهنگي در ايران اهميت ميداد. البته در اين كار تنها بر شخصيت فيروز از روزي كه از اروپا برميگردد و وارد عرصه ديوانسالاري ايران شد، تاكيد كرديم. اگر قرار بر نوشتن زندگينامه فيروز باشد، ميتوان از اسناد جديدتر نيز استفاده شود.
پژوهشگر تاريخ