انقلاب يا اصلاح؟ مسالهاي ژنتيكي
اهورا جهانيان| داريوش شايگان، با اينكه يكي از مشهورترين فيلسوفان ايراني در خارج از كشور است، چند سال پيش در مصاحبهاي گفت: «آينده بشر، هرچه باشد از دل آزمايشگاههاي علمي بيرون ميآيد.» برخي از علمشناسان هم معتقدند علم نجوم و دانش ژنتيك (با همه شاخههايشان) در رقم خوردن آيندهاي ديگرگون در تاريخ و زندگي بشر بيشترين نقش را ايفا خواهند كرد. علم نجوم آسمان و كيهان و كهكشان را مسخر انسان خواهد كرد، دانش ژنتيك درونيترين لايههاي دروني ارگانيسم انسان را در معرض ديد انتقادي او قرار خواهد داد. اگرچه عرفا معتقدند كار ما نيست شناسايي راز گل سرخ، ولي علم در پي رازگشايي از جهان است و علم ژنتيك نه فقط نهانيترين رازهاي وجود انسان را ميجويد، بلكه به انسان كنوني هم قانع نيست و طالب اصلاح انسان است. نه فقط انسان كه حيوانات و گياهان هم بايد مشمول اين رفورم ژنتيكي شوند تا فردايشان بهتر از امروز باشد. اينكه اين اصلاحات ژنتيكي چه گستره و عمقي خواهد داشت، سوالي است كه ذهن بسياري از دانشمندان و عالمان دين و اخلاق به آن ميانديشند. در هفتاد سال اخير كه DNA كشف شده است، تجويز انقلابي كارل ماركس در خصوص «تغيير جهان»، شامل خود انسان هم شده است و بشر به تغيير ساختار ژنتيكي خودش نيز فكر ميكند. اين جهتگيري البته از سوي دانشمندان انجام ميشود ولي دانشمندان بمب اتم هم ساختند و هيروشيما و ناكازاكي با عقل آنها دود شد و به هوا رفت! بنابراين بايد انصاف داد كه علما و عقلا حق دارند نگران تحولات برآمده از پيشرفت علم باشند. اين پيشرفت ممكن است بشر را كن فيكون كند. شايد هم صرفا او را اصلاح كند. انساني كه در آينده كهكشان راه شيري را نيز پشت سر ميگذارد، آيا همين انسان كنوني خواهد بود يا در اثر اصلاحيههاي انقلابي علم ژنتيك، انسان عميقا نويني خواهد بود كه به چشم ما امروزيان غريبه و ترسناك ميآيد؟ پاسخ اين سوالات را هيچ كس نميداند جز آينده.