نسخه بطحايي براي آموزش و پرورش فايدهاي ندارد
رضا نهضت
با ملاكهاي مختلفي ميتوان به بررسي عملكرد سهماهه محمد بطحايي پرداخت. از نظر من، مهمترين معيار براي بررسي، رويكرد برنامههاي وي است. اين سه ماه نشان ميدهد كه پيشبينيها درست بود و بطحايي آمده است تا نسخه سازمان مديريت و برنامهريزي را اجرا كند و اين نسخه، چيزي نيست جز انجام صرفهجويي بيشتر در بودجه و كاهش سهم آموزش و پرورش از بودجه عمومي دولت. انتصاب معاون مالي، يعني علي الهيار تركمن، كه خود مخالف اصلي افزايش بيش از 10درصد بودجه آموزش و پرورش در سال 96 بود و به قوت از آن دفاع ميكرد، اينك بر كرسي معاونت مالي نشسته است. در حالي كه همه كارشناسان آموزش و پرورش سونامي كمبود معلم را در سالهاي آتي يكي از چالشهاي آموزش و پرورش ارزيابي ميكنند، اللهيار تركمن از آن استقبال كرده است. با درنگ بر مواضع مختلف ايشان ميتوان گفت كه رويكرد اصلي در دوره بطحايي، با وجود شعارهاي داده شده، اصلا رويكرد تربيتي نيست و تماما رويكرد مالي است. بطحايي آمده است كه از نيروهاي رسمي آموزش و پرورش كم كند و با به كار گرفتن نيروهاي طرح خريد خدمات آموزشي، كه گاهي يك چهارم نيروهاي رسمي حقوق و دستمزد دريافت ميكنند، از سهم دولت در آموزش و پرورش بكاهد. دولت و به تبع آن تيم محمد بطحايي درصدد است مدارس غير دولتي را رشدي سه برابري بدهد. ميدانيم كه سهم مدارس غير دولتي در سال 92 هشت درصد بوده و در سال 96 به 12 درصد رسيدهاند. مسوولان به صراحت گفتهاند كه اين سهم بايد به 30 درصد برسد. خوب اول بايد سوال كرد چرا بايد اين رشد اتفاق بيفتد؟ آيا نگاه تربيتي در پشت آن قرار دارد؟ آيا تاكنون ارزيابي و آسيبشناسي درستي از اين مدارس غير دولتي و ميزان تاثير آنها در رشد كنكور و مدركگرايي صورت گرفته است؟ از نظر من اينگونه نيست و اصلا نگاه تربيتي در پس آن نيست. اين مدارس از نظر دولت بايد رشد 3 برابري پيدا كنند تا در ميزان بودجه آموزش و پرورش صرفهجويي صورت بگيرد. متاسفانه من گمان ميكنم براي بالا بردن اين درصد، در برخي مواقع تعمدا به مدارس دولتي بياهميتي نشان ميدهند تا اوليايي كه دغدغه تربيت فرزندشان را دارند، مجبور شوند فرزندشان را به مدارس غير دولتي ببرند. در واقع با پايين آوردن كيفيت مدارس دولتي، ميخواهند بر تعداد مدارس غير دولتي بيفزايند. كجاي اين نگاه تربيتي است؟ صرفهجويي در همين ميزان اندك بودجه آموزش و پرورش با برنامه سند تحول كه بطحايي ادعاي اجراي آن را دارد، سازگاري ندارد. لب سند تحول دو چيز است: تربيت شهروند خوب و پرورش عبد صالح. در واقع سند تحول در كشور ما، يك فرق فارق با فلسفه آموزش و پرورش در كشورهاي توسعه يافته دارد و آن مفهوم عبد صالح است. كشورهاي ديگر، داعيه دينداري و عبد صالح بودن شهروندانشان را ندارند، اما آموزش و پرورش ما داعيهدار چنين رسالتي است و البته بايد براي اين داعيه، هزينه مناسب را پرداخت كند. سهم كشورهاي توسعهيافته، كه فقط دغدغه تربيت شهروند خوب را دارند، از بودجه عمومي دولت گاهي به بيش از 25 درصد ميرسد. اما آموزش و پرورش ما كه در كنار شهروند خوب، قصد تربيت انسانهاي مهذب و صالح را در سر دارد، كمتر از 10 درصد از بودجه عمومي سهم ميبرد و مسوولان با لطايفالحيلهاي فراوان درصددند همين ميزان را هم كاهش بدهند. بنابراين از نظر من محمد بطحايي با روح سند تحول هم آشنايي ندارد كه اگر آشنايي داشت، تغييرات فراواني در رويكرد خود، كه صرفهجويي است و نسخه آن را سازمان مديريت پيچيده است، ميداد. سخنان مريدگونه بطحايي در مجلس در وصف محمدباقر نوبخت، و نيز انفعال و تسليم محض در برابر عملكرد سازمان مديريت در پرداخت معوقات، از چيزهاي ديگري است كه به خوبي نشان ميدهد، محمد بطحايي آمده است تا برنامههاي سازمان مديريت را اجرا كند و بس. بنابر اين شعارهاي تربيتي بطحايي و تيمش، از نظر من اصلا جدي نيست. در واقع بطحايي به شما وعده سفر به منطقهاي خوش آب و هوا را ميدهد واز سفر به كوير انتقاد ميكند، اما با سرعت بيشتر، راننده همان ماشيني است كه شما را به كويري خشك و سوزان ميبرد.
فرهنگي منتقد و فعال رسانهاي