برف از آنچه در اينستاگرام ميبينيد جديتر است
امين شول
در روزهايي كه تهران و بسياري ديگر از شهرهاي كشور با مشكل شديد خشكسالي روبهرو است بارش برف سنگين در برخي از همين شهرها براي مردم خوشيمن است. بارش چنين برفي حتما نيازمند شادماني عمومي است. بخشي از اين شادماني را ميشود در عكسهاي به اشتراك گذاشته شده در شبكههاي اجتماعي ديد. اما رخدادهايي مانند بارش برف روي ديگري هم دارند. اينكه اينچنين حوادثي ابدا فانتزي نيستند. بارش برف سنگين در همه كشورهاي جهان از توسعهيافتهترين تا توسعهنيافتهترينشان ميتواند موجب بروز اختلالهايي در سيستم حمل و نقل عمومي، نظم اجتماعي و... شود. از همين رو در بسياري از شهرهاي جهان براي اين پيامدها چارهانديشي ميشود و اين حوادث جدي گرفته ميشوند. خيلي خلاصه بايد عرض كنم پريشب و ديروز كه در تهران برف سنگين آمد به نظر ميرسد شهروندان ما فقط آن روي سكه را ديدند كه بايد خشنود باشند و خشنودي را هم در استوري صفحات اينستاگرامشان به اشتراك گذاشتند. اما روي ديگر سكه ديده نشد. تعداد پرشماري از كارتنخوابهاي شهر در آن سرماي استخوان سوز چه كردند؟ كودكان زبالهگردي كه هر شب بايد از تهران به شهرهاي اقماري بروند، آن شب چگونه خودشان را به سرپناهي رساندند؟ اينها پرسشهايي جدي است. اصلا اگر بخواهيم به چند روز قبلتر بازگرديم بعد از هشدار هواشناسي مبني بر بارش برف آيا در هيچ مدرسهاي براي دانشآموزان جلسههايي برگزار شد تا آنها براي مواجهه خردمندانه و رعايت اصول ساده در برابر سرما و يخبندان پس از بارش برف آماده شوند؟ آيا تكتك ما كه غمگين نيامدن باران و برف بوده و هستيم به اندازه كافي آمادگي داريم چند روز پياپي در شهرمان باران يا برف ببارد؟ وقتي برف يكروزه زندگي ما را مختل كه نه، بلكه تعطيل ميكند؛ برف چند روزه چه بر سر ما ميآورد؟ راه مقابله با پيامدهاي حوادث، ناديده گرفتن آنها يا تقليلشان به اتفاقاتي براي تفريح نيست. بلكه بايد به چشم چالشهايي ديده شوند كه عبور از آنها نيازمند شناخت، مسووليتپذيري و پويايي است.