جهان شاعرانه پرورش و روايت شهري حميدي
منيره پرورش، شاعر بيسرو صدايي است كه حالا ديگر سمت و سويش را در مسير شعر پيدا كرده. پرورش به شاعر كوتاهسرا معروف است؛ شاعري كه از مجموعه شعر«من، تو، مقصر ويرگولاست» نشان داد كه توانايي خلق تصاوير بديع با استفاده از كمترين كلمات را دارد. پرورش در معماري اشعارش حساسيت فوقالعادهاي دارد به گونهاي كه ميتوان هر كدام ازبندهاي تشكيلدهنده شعرهايش را به عنوان شعري مستقل به رسميت شناخت و حتي ازآن لذت برد. در هر مجموعه شعر اين شاعر ميتوان كشف سمت و سوهايي تازه درنگاه به شعر را پيدا كرد به گونهاي كه نميتوان به سادگي گفت شاعرمجموعه«هي! تو يك هجا بودي، من بيدارت كردم» همان شاعر با همان حال و هواي مجموعه پيشين است. با واكاوي چندين مجموعه منتشر شده از پرورش به اين نكته ميرسيم كه با شاعري از جنس حركت مواجهيم. شاعري كه جهاني پويا دارد و تجربههايش را هرگز تكرار نميكند. پرورش در شعرهايش به قالب كوتاه سرايي توجهي ويژه دارد اما در قالب مفهوم داراي نگاهي جستوجوگر با شاخكهايي حساس است. حساسيتهايي كه علاوه بر جهان شاعرانه و زنانه ميتوان وجوهي از سياست و جامعهشناسي و انسانشناسي را هم در آنها كشف كرد. همانگونه كه گفته شد، كوتاه سرايي يكي از مشخصات بارز شعرهاي اين شاعر است. شعرهايي كه دركمال ايجاز سروده شدهاند و نهايت تاثير را در خواننده ايجاد ميكنند. عمق تصويري و بالندگي شعرهاي كوتاه نشان ميدهد كه انتخاب قالب كوتاه سرايي موضوعي نيست كه خودآگاهانه از سوي شاعر انتخاب شده باشد بلكه او با ممارست در معماري شعرها به اين نتيجه رسيده كه مخاطب امروز را يكبار ديگر به سوي شعر هدايت كند و او را در اين وادي نگاهدارد. شاعر مجموعههاي «من، تو، مقصر ويرگول است، چتري براي خاك، فقط همين نيست، من از حالا شروع شدم» و هي! تو يك هجا بودي، من بيدارت كردم» حالا با تجربهاي تازه از جهانبيني شعر، مجموعه «رابطه برگها گاهي به هم ميخورد» را از سوي انتشارات مرواريد روانه بازار كتاب كرده. پرورش در اين مجموعه هم با حفظ همان جهانبيني شعري دست به تجربهاي تازه زده است.
رمان «حوالي خيابان سيتير» اولين رمان ركسانا حميدي است و آنگونه كه در پشتنويس اين كتاب آمده پيش از اين مجموعه داستان «منهاي سي و دو حرف» را هم در پرونده كاري خود دارد. حميدي دانشآموخته زبان و ادبيات فارسي است و علاوه بر نوشتن داستان، همكاريهايي هم با مطبوعات كشور دارد.
حوالي «خيابان سي تير» را ميتوان در رديف داستانهاي شهري و آپارتماني دستهبندي كرد، يعني محصولي ادبي برخاسته از دل جهان مدرن و شهر و شهرنشيني. اين رمان كه از سوي انتشارات افراز منتشر شده، حكايتگر شخصيتهايي است كه با تمام دارا بودن حال و هوايي از جنس آدمهاي امروز، آرزوي بازگشت و تنفس در جهاني آرماني را باخود يدك ميكشند. آدمهاي با شناسنامه و حضور درتاريخي مشخص كه در دام طلسمي از جنس سنگ و آهن گرفتار شدهاند.
تصوير جهاني از بياعتمادي برخاسته از حسي شهري به همراه ساخت و ساز روايتي سيال نشان ميدهد كه نوشتن براي حميدي، مسالهاي جدي و قابل پيگيري است. او در همان سطور آغازين رمان خواننده را با حال و هواي كلي كار آشنا ميكند و حسي از تعليق ميآفريند: «با خود عهد كرده بودم كه ديگر رازهايم را با كسي در ميان نگذارم. از رنجها و ضعفهايم براي دوستانم حرف نزنم و جز كاغذ به دنبال شنوندهاي نباشم. از وقتي اعتمادم را به همه از دست داده بودم، آسودهتر زندگي ميكردم و كمحرفتر. اين را به نسرين مديون بودم...»
خواننده پس از آغاز اين رمان ديگر به راحتي نميتواند دل از ادامه دادن بكند و كتاب را نخوانده رها كند. موضوعي كه نشان از قصهگويي ذاتي نويسنده دارد. ساخت قابل قبول اتمسفر داستاني به همراه كاشت شخصيتهايي قابل قبول و همچنين روايتهاي گاه تو درتو و البته واضح، از نكات بارز اين كار هستند. كاري كه خواندنش را به شما توصيه ميكنيم. در پشتنويس اين كتاب ميخوانيم: «همچنان سوالم پابرجاست كه چرا ادبيات؟ آيا براي توصيف جهان هستي به ادبيات رو ميآوريم يا براي شناخت عمق آن يا براي آشتي دادن روان سركش و ناآرام خود با جهان پيرامون يا براي شكستن مرز عادتها و درانداختن طرحي نو يا گرفتن عكسي دستهجمعي با تاريخ و جغرافياي عصر خود...؟