• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4015 -
  • ۱۳۹۶ سه شنبه ۱۰ بهمن

به بهانه پايان سي‌وششمين جشنواره تئاتر فجر

هنوز بالغ نيستيم

بابك احمدي

1- سي‌وششمين جشنواره ‌بين‌المللي تئاتر فجر شب گذشته با معرفي برگزيدگان به پايان رسيد تا اين رويداد يك گام ديگر به چهل‌سالگي- دوران ميان‌سالي و بلوغ- نزديك‌ شود. در روزهاي برگزاري جشنواره مجموعه وقايع، اعمال و اظهارنظرهايي رخ داد كه نمونه آنها را در يكي دو سال گذشته سراغ نداشتيم. از همين رو مي‌توان مدعي شد كيفيت واقعي جشنواره تئاتر فجر ايران برخلاف هر رويداد تئاتري بين‌المللي ديگر، نه به واسطه آثار نمايشي، هنرمندان حاضر در جدول اجراها و برنامه‌هاي جنبي‌ كه با تحليل حواشي پيش آمده و نقش اهالي اين خانواده در بروز موارد گوناگون قابل بررسي است. يا حداقل نگاه به اين جنبه ماجرا براي نگارنده سطور جذابيت بيشتري دارد.
2- امروزه اكثريت قريب به اتفاق دست‌اندركاران و فعالان تئاتري به ساختار معيوب جشنواره پي‌برده‌اند‌‌ و به ادامه وضعيت موجود اعتراض مي‌كنند. انتخاب ديرهنگام دبير و به تبع آن تاخير در انتخاب دبيران بخش‌هاي گوناگون از جمله بين‌الملل، برگزاري جشنواره در تاريخ نزديك به تعطيلات زمستاني و جشن‌هاي سال نو اروپا كه كار دبير اين بخش را براي دعوت از گروه‌هاي خارجي با كيفيت بسيار دشوار مي‌كند، افزايش تعداد گروه‌هاي متقاضي يا مدعي حضور در جشنواره، حساسيت‌ نهادهاي گوناگون، تغيير مداوم فراخوان و موارد متعدد ديگر كه بر همه آشكار است.
3- بنابراين انتظار تغيير آنچناني و ماهوي در شكل و شمايل برگزاري اين رويداد از اساس بيهوده و از سر ناآگاهي يا خوش‌باوري انتزاعي است. حال با اين رويكرد مي‌توان خيلي سريع به يك پرسش پاسخ داد: «آيا جشنواره دوره سي‌وششم تفاوت چنداني با دوره‌هاي گذشته داشت؟» قطعا خير! از اين‌جا به بعد بحث كيفي جدول يا گروه‌هاي ايراني و خارجي حاضر در اين رقابت كنار مي‌رود و بطور طبيعي حاشيه جاي متن مي‌نشيند. حاشيه‌اي كه ظاهرا دبير جشنواره از قبل و با طرح شعار «جشن گفت‌وگوي تئاتر ايران» به استقبالش رفت. مگر قرار بود چه اتفاقي رخ دهد كه «گفت‌وگو» به مساله بدل شد؟ مساله‌اي كه حتي ترجمه‌اش براي هنرمندان خارجي ميسر نبود و در هيچ‌يك از اقلام تبليغاتي اثري از ترجمه شعار جشنواره به زبان انگليسي به چشم نمي‌خورد.
4- ژك لكان، روانشناس و فيلسوف معاصر در يكي از سمينارهايش درباره نمادسازي و مبحث بازنمايي اينطور بيان مي‌كند كه همواره هسته‌اي از امر واقع وجود دارد كه از نمادسازي مي‌گريزد و همه بازنمايي‌ها، تصاوير و دلالت‌ها صرفا تلاشي براي پر كردن اين شكاف هستند. لاكان اين عنصر واپس زده را بازنمود يا «چيز - Das Ding- » مي‌نامد. «چيز» ابژه‌‌اي گمشده است و هيچ جا آشكار نمي‌شود. به اين ترتيب شايد بتوان طرح شعار «جشن گفت‌وگو... !» را همچون گمشده‌اي در نظر گرفت كه هرگز قرار نيست آشكار شود؛ مگر رفتار اهالي نمايش در 11 روز گذشته –جز انگشت شمار واكنش‌هاي محافظه‌كارانه و ديرهنگام- خلاف اين را نشان مي‌دهد؟
از روشي كه مدير مستعفي بخش بين‌الملل اداره‌كل هنرهاي نمايشي براي انتقاد برگزيد تا رفتار منتقدان سياست‌هاي كلان اداره‌كل، يا گروهي كه تمام مدت سكوت كردند، رفتار مديرعامل خانه تئاتر در تحريم جشنواره، ماجراي حذف يك نمايش و واكنش‌ها به آن همه نشان از يك نكته داشت: «امكان يا عزمي براي گفت‌وگو نيست.» حتي رفتار يكي از مدرسان تئاتر با كارگردان فرانسوي حاضر در جشنواره نيز مبين چنين امري است. امري كه فيليپ كن درباره آن مي‌گويد: «او با پرخاش و خشونت زياد به من گفت تئاتر شما ارتباطي به تئاتر فرانسه ندارد!» آن مدرس محترم دانشگاه! چنان به مهمان جشنواره حمله برد كه گويي قصد داشت طرف مقابل را از حيات هنري ساقط كند. چرا؟ در تمام 11 روز گذشته با چيزي جز فقدان گفت‌وگو مواجه نبوديم و اين نشان مي‌دهد اهالي تئاتر بعد از سي و شش سال هنوز نسبتي با گفت‌وگو- بلوغ- برقرار نكرده‌اند. به اين معنا مي‌توان «ديالوگ» را غايب بزرگ تئاتر امروز تلقي كرد.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون