• ۱۴۰۳ يکشنبه ۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4015 -
  • ۱۳۹۶ سه شنبه ۱۰ بهمن

هيپوكامپ افراد افسرده كوچك‌تر است

بهار سرلك| برخي مي‌گويند افسردگي نتيجه عدم توازن مواد شيميايي در بدن است اما اين جمله معروف پيچيدگي اين بيماري را نمي‌رساند. با اين حال تحقيقات نشان مي‌دهد افسردگي از كمبود يا ازدياد مواد شيميايي مشخصي در مغز ناشي نمي‌شود. عوامل محتمل بسياري در بروز افسردگي دخيل هستند كه از جمله آنها مي‌توان به تنظيم معيوب روحيه توسط مغز، آسيب‌پذيري ژنتيكي، اتفاقات پراضطراب زندگي، دارودرماني و مشكلات دارويي اشاره كرد. پژوهشگران بر اين باورند اين عوامل در شكل‌گيري افسردگي تاثيرگذارند.
براي اطمينان بايد بگويم مواد شيميايي در اين روند مشاركت دارند اما موضوع به اين سادگي نيست كه بگوييم مقدار يك ماده‌ شيميايي كم يا مقدار ماده‌اي ديگر زياد است بلكه مواد شيميايي مختلفي درگيرند كه درون و بيرون از سلول‌هاي عصبي فعال هستند. ميليون‌ها يا شايد ميلياردها واكنش شيميايي سيستم پويايي مغز را مي‌سازند. اين سيستم مسوول خلق‌وخو و روحيه، ادراك و چگونگي تجربه كردن زندگي است.
با توصيف اين پيچيدگي، حالا شايد بتوان متوجه شد چرا دو نفر علايم مشابه افسردگي را دارند اما مشكل دروني و درمان اين دو نفر كاملا متفاوت است.
محققان طي سال‌هاي گذشته نكات بسياري را درباره بيولوژي افسردگي آموخته‌اند. آنها ژن‌هايي را شناسايي كرده‌‌اند كه افراد را در قبال ابتلا به روحيه‌اي حساس و خُلق تنگ آسيب‌پذيرتر مي‌كند و بر چگونگي واكنش افراد به درمان دارويي تاثير مي‌گذارد. در حالي كه دانش محققان در تنظيم خلق وخو نسبت به گذشته پيشرفت كرده است اما درك آنها از بيولوژي افسردگي هنوز كامل نشده است.
آنچه در ادامه مي‌آيد خلاصه‌اي از درك جديد عوامل مهمي است كه در افسردگي نقش دارند:
تاثير مغز بر افسردگي
در افسانه‌هاي محبوب آمده است كه قلب مركز احساسات است اما علم جايگاه احساسات را مغز معرفي مي‌كند. نواحي مشخصي در مغز به تنظيم خلق‌وخو كمك مي‌كنند. محققان بر اين باورند كه – مهم‌تر از سطح برخي مواد شيميايي در مغز- ارتباط سلول‌هاي عصبي، رشد سلول عصبي و عملكرد مدارهاي عصبي تاثير شگرفي بر افسردگي دارند. با اين وجود، درك آنها از شالوده عصب‌شناسي روحيه و خلق‌وخو ناقص است.
نواحي تاثيرگذار بر خلق‌وخو
روش‌هاي پيشرفته در تصويربرداري مغز- مانند برش‌نگاري با گسيل پوزيترون (پِت اسكن)، توموگرافي رايانه‌اي تك فوتوني (اسپكت)، تصويرسازي تشديد مغناطيسي كاركردي (اف‌ام‌آر‌آي) - دريچه‌اي را به نحوه كار مغز گشوده است. براي مثال اسكن «اف‌ام‌آر‌آي» مي‌تواند تغييراتي را كه ناحيه‌اي از مغز به هنگام پاسخ به انجام كارهاي مختلف مي‌دهد، دنبال كند. در روش پت اسكن يا اسپكت مي‌توان با اندازه‌گيري پخش و تراكم‌گيرنده‌هاي پيام‌رسان عصبي در نواحي مشخص، تصوير مغز را به دست آورد.
استفاده از اين تكنولوژي منجر به فهم بيشتر از نواحي‌اي در مغز مي‌شود كه خلق‌وخو را تنظيم مي‌كنند و نيز اينكه چگونه كاركردهاي ديگر مغز، مانند حافظه، ممكن است با افسردگي دستخوش تغيير شوند. نقاطي كه نقشي كليدي در افسردگي ايفا مي‌كنند آميگدال، تالاموس و هيپوكامپ‌اند. آميگدال قسمتي از دستگاه كناره‌اي يا سيستم ليمبيك در مغز است و نقش مهمي در يادگيري و حافظه ايفا مي‌كند. تالاموس يا نهنج يكي از سازواره‌هاي سيستم ليمبيك است. تحريك هسته‌اي مياني، پسين و پيشين تالاموس به دگرگوني در پاسخ‌هاي احساسي مي‌انجامد. اما قسمتي از همين سيستم به نام هيپوكامپ مركز يادگيري در مغز شناخته شده است. اين ناحيه مغز از نخستين نواحي است كه در بيماري آلزايمر آسيب مي‌بيند.
محققان ثابت كرده‌اند هيپوكامپ برخي افراد افسرده كوچك‌تر است. براي مثال در تحقيقي كه با FMRI انجام و در مجله Neuroscience منتشر شد، محققان 24 زني را كه سابقه افسردگي داشتند مورد مطالعه قرار دادند. به طور ميانگين، هيپوكامپ اين زنان افسرده 9 تا 13 درصد كوچك‌تر از افراد غيرافسرده بود. هر چقدر كشمكش‌هاي يك زن طي افسردگي بيشتر باشد، هيپوكامپ او كوچك‌تر مي‎شود. اضطراب كه در افسردگي نقشي اساسي دارد، يكي از عوامل مهم به شمار مي‌رود چراكه كارشناسان معتقدند اضطراب توليد ياخته‌هاي عصبي (سلول‌هاي مغزي) جديد را در هيپوكامپ متوقف مي‌كند.  محققان در حال كشف رابطه احتمالي ميان توليد كند ياخته‌هاي عصبي جديد در هيپوكامپ و روحيه حساس و خلق‌ تنگ هستند. نكته جالب اين است كه داروهاي ضدافسردگي اين نظريه را تاييد مي‌كنند. اين داروها بلافاصله تغليظ پيام‌رسان‌هاي شيميايي در مغز را تقويت مي‌كنند. با اين وجود معمولا فرد دچار افسردگي، به مدت چند هفته يا حتي بيشتر، بهبودي‌اي در روحيه‌اش مشاهده نمي‌شود. بنابراين كارشناسان اين پرسش را مطرح كردند كه اگر افسردگي در درجه اول ناشي از سطح پايين پيام‌رسان‌هاي عصبي است، چرا به محض اينكه سطح پيام‌رسان‌هاي فرد بالا مي‌رود او احساس خوبي نخواهد داشت؟
شايد پاسخ اين باشد كه روحيه فرد زماني بهبود مي‌يابد كه عصب‌ها رشد كنند و ارتباطات تازه‌اي را شكل بدهند؛ روندي كه هفته‌ها طول مي‌كشد. در حقيقت مطالعات حيواني نشان داده است كه داروهاي ضدافسردگي اين رشد را تحريك مي‌كنند و منشعب شدن سلول‌هاي عصبي هيپوكامپ را تقويت مي‌كنند. در نتيجه ارزش واقعي اين داروها ممكن است توليد ياخته‌هاي عصبي جديد (فرايندي كه به آن عصب‌زايي مي‌گويند)، تقويت ارتباطات سلول‌هاي عصبي و بهبودي تبادل اطلاعات ميان مدارهاي عصبي باشد. اگر اين مورد درست باشد، داروهاي ضدافسردگي مي‌توانند براي بهبودي فرايند عصب‌زايي توسعه داده شوند؛ آن هم با اين اميد كه بيمار نتايج را سريع‌تر از درمان‌هاي كنوني شاهد خواهد بود.
منبع: Health harvard.edu

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون