• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4016 -
  • ۱۳۹۶ چهارشنبه ۱۱ بهمن

هاشمي به روايت هاشمي(15)

روزنامه اعتماد مصاحبه مركز اسناد انقلاب اسلامي با آيت‌الله هاشمي را روز نوزدهم دي منتشر كرد كه ادامه آن به صورت روزانه منتشر خواهد شد. روز سه‌شنبه بخشي از پاسخ آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني به سوالي درباره سركار آمدن آقاي بروجردي، به چاپ رسيد كه امروز ادامه آن را در زير مي‌خوانيد.

 

مقالاتي(در مورد فوت آقاي بروجردي)‌ نوشته‌ شد، تحليل‌هايي‌ شد، همان‌ها خودشان‌ مي‌دانند كه‌ اين‌ چيست‌؟ اين‌ چه‌ عاملي‌ بود، چه‌ بود، چطور مردم‌ اينقدر آمدند آن‌ موقع‌ مسائل‌ ديگري‌ مطرح‌ شد كه‌ نسل‌ جوان‌ كمتر مي‌دانستند مثل‌ ماها. شايد قبل‌ از ما مي‌دانستند؛ مسائلي‌ مطرح‌ شد كه‌ ديگر در سخنراني‌ها و اينها، گفته‌ مي‌شد كه‌ فوت‌ آقاسيد ابوالحسن‌ هم‌ ده‌، بيست‌ سال‌ پيش‌ از آن‌، چنين‌ مساله‌اي‌ را داشته‌. فوت‌ آقاسيد ابوالحسن‌ در زماني‌ اتفاق افتاده‌ بود كه‌ توده‌اي‌ها و دموكرات‌ها آذربايجان‌ را جدا كرده‌ بودند و آن‌ موقع‌ حكومت‌ مركزي‌ هم‌ هيچي‌ نبود و شرايط‌ بدي‌ در كشور حاكم‌ بود. كشور در معرض‌ تجزيه‌ بود. آقاسيد ابوالحسن‌ كه‌ فوت‌ مي‌كند احساسات‌ و هيجانات‌ مردم‌، فواتح‌ و جلساتي‌ كه‌ مردم‌ مي‌گيرند انگيزه‌هاي‌ مذهبي‌ را تقويت‌ مي‌كند. چون‌ اين‌ باندي‌ كه‌ آذربايجان‌ را تجزيه‌ كرده‌ بودند پيشه‌وري‌ و اينها، ضداسلامي‌ بودند. از آن‌ زمينه‌ استفاده‌ شد و سركوب‌ شدند آنها. همان‌ موقع‌ اهل‌ نظر گفته بودند فوت‌ آقاسيد ابوالحسن‌ ايران‌ را نجات‌ داد. فوت‌ اين‌ مرجع‌ ايران‌ را نجات‌ داد. اين‌ مساله‌ در زمان‌ فوت‌ آقاي‌ بروجردي‌ خيلي‌ مطرح‌ مي‌شد و عيني‌ بود كه‌ اين‌ چه‌ قدرتي‌ است‌ و آن‌ مساله‌ هم‌ به عنوان‌ نمونه‌ تاريخي‌ مطرح‌ مي‌شد. تحقيقا اينها هم‌ انگيزه‌دهنده‌ بود به‌ دشمنان‌ اسلام‌ كه‌ نگذارند روحانيت‌ اين‌ موقعيت‌ را داشته‌ باشد. مخصوصا كه‌ امريكايي‌ها برنامه‌هايي‌ داشتند براي‌ ايران‌ ديگر. موقعي‌ كه‌ بنا بود نفت‌ ايران‌ را به‌ وسعت‌ توسعه‌ بدهند، نفت‌ را ببرند. بنا بود حاكميت‌ امريكا را در ايران تثبيت‌ كنند و درصدد بودند كه‌ يك‌ مقدار ايران‌ را صنعت‌ مونتاژ به‌ آن‌ بدهند و طبعا كارگر و اين طور چيزها مطرح‌ مي‌شد. در اين‌ مقطع‌ اينها ضمن‌ اينكه مذهب‌ را لازم‌ داشتند، سياست‌شان‌ اين‌ بود كه‌ اجازه‌ ندهند يك‌ نيروي‌ متشكلي‌ حالا به‌ هر شكلي‌ در مقابل‌ رژيم‌ شكل‌ بگيرد. اين‌ سياست‌ اصلي‌ بود. احزاب‌ را كه‌ جلويش‌ را گرفته‌ بودند تنها راه‌، روحانيت‌ بود، اين‌ را هم‌ نمي‌خواستند بگذارند باشد. در همه‌ اين‌ شرايط‌ آن‌ سال‌ها‌ سرنوشت‌ساز است‌. ببينيد بعد از فوت‌ آقاي‌ بروجردي‌، آمدن‌ آقاسيد ابوالهادي‌ شيرازي‌ و كشف‌ شخصيت‌ امام‌ در اين‌ مقاطع‌ پا به‌ پاي‌ رشد فكري‌ طلبه‌ها و توسعه‌ طلبه‌هاي‌ خوب‌، امام‌ همچنان‌ در صدر افراد محبوب‌ بودند بين‌ اكثريت‌ طلبه‌ها، البته‌ ايادي‌ محافظه‌كار سعي‌ مي‌كردند دست‌ امام‌ خالي‌ بماند. امام‌ پول‌ نداشتند شهريه‌ زياد درستي‌ بدهند و همان‌ چيزهايي‌ كه‌ مظاهر مرجعيت‌ بود آن‌ كساني‌ كه‌ مرجع‌ساز بودند فكر مي‌كردند نباشد دور امام‌. خود امام‌ هم‌ نمي‌آمدند دنبال‌ اين‌ مسائل‌. ولي‌ فقط‌ نقطه‌ مثبت‌ توجه‌ افكار مخلصيني‌ از طلبه‌ها و طلبه‌هاي‌ درسخوان‌ فاضل‌ بود. يك‌ نكته‌ ديگري‌ هم‌ اينجا بود كه‌ اين‌ تيپ‌ روشنفكرها و دانشگاهي‌هاي‌ مذهبي‌ و اينها بيشتر به‌ آقاي‌ شريعتمداري‌ گرايش‌ داشتند. آقاي‌ شريعتمداري‌ آدم‌ خوش‌محضري‌ است‌ و روشنفكرنماتر از آقاي‌ خميني‌ به‌ نظر مي‌رسيد. اين طورچيزها را جذب‌ مي‌كرد و يك‌ مقداري‌ هم‌ چون‌ ضعيف‌ بود آنها فكر مي‌كردند در چنان‌ عنصري‌ خوب‌ مي‌توانند نفوذ كنند. در آقاي‌ خميني‌ نمي‌توانستند نفوذ كنند. وقتي‌ هم‌ مي‌آمدند مي‌ديدند ايشان‌ صلابت‌ دارد روي‌ افكار خودشان‌. يك‌ بار يك‌ مساله‌اي‌ پيش‌ آمده‌ بود همان‌ مساله‌ مسجد آقاي‌ بروجردي‌، ايشان‌ مسجد ساختند قم‌، اين‌ مهندس‌ بازرگان‌ اينها، به‌ عنوان‌ مخالف‌ حرف‌هايي‌ زده‌ بودند. امام‌ در يك‌ جلسه‌ خصوصي‌ تاختند به‌ اينها، حسابي‌ تاختند كه‌ اينها چه‌ مي‌گويند اين‌ چه‌ حرف‌هايي‌ است‌. خب، آقاي‌ شريعتمداري از اينگونه‌ آدم‌ها خيلي‌ تجليل‌ مي‌كرد و با اينها خيلي‌ برخورد گرمي‌ داشت‌.

اين‌ تاختن‌ در حضورشان‌ بوده‌ يا نه‌؟

نمي‌دانم‌ حالا در حضورشان‌ بود يا يك‌ وقت‌، اين‌ مال‌ بعد است‌ كه‌ اينها آمدند پيش‌ امام‌ يك‌ بار خواستند بيايند امام‌ چيز نكردند...

اينها نوشته‌ هم‌ هست‌؛ چون‌ كه‌ همان‌ موقع‌ بعضي‌ طلبه‌ها در همين‌ زمينه‌ سخنراني‌ كردند، حرف‌ زدند. اين‌ آقاي‌ حسن‌ صدر به‌ همين‌ مناسبت‌ راجع‌ به‌ روحانيت‌ يك‌ مسائلي‌ گفته‌ بود، طلبه‌ها جواب‌ داده‌ بودند. امام‌ هم‌ در آن‌ مسائل‌ برخورد خوبي‌ كردند حالا آنها را بايد پيدا كرد نوشته‌هايي‌ دارد، جزوه‌هايي‌ منتشر شد چيزهايي‌ درآمد من‌ فكر كنم‌ آقاسيدعبدالله‌ حجازي‌ يك‌ چيزهايي‌ نوشت‌ همان‌ موقع‌. خسروشاهي‌ يك‌ چيزهايي‌ نوشت‌. يك‌ چيزهاي‌ اين‌طوري‌ وجود دارد كه‌ مي‌شود پيدا كرد، اين‌ نقطه‌اي‌ بود در آن‌ قضايا. به‌ هر حال‌ امام‌ را اين‌ تيپ‌ روشنفكرهاي‌ به اصطلاح‌ ليبرال‌ - كه‌ امروز به‌ آنها مي‌گوييم‌ ليبرال‌- اينها امام‌ را نمي‌پسنديدند. امام‌ هم‌ اينها را خيلي‌ نمي‌پسنديدند. امام‌ يك‌ صلابتي‌ داشتند در مسائل‌ مذهبي‌ و حفظ‌ ثغور و حدود مسائل‌ ديني‌ كه‌ ضمن‌ اينكه خشكي‌ بعضي‌ از خشكه‌مقدس‌ها را ايشان‌ نداشت‌ و مسائل‌ را اجتماعي‌ و با ديد وسيع‌ مي‌ديد. اين طور هم‌ نبود كه‌ اجازه‌ بدهد هر كسي‌ ادعاي‌ اجتهاد بكند و هر كسي‌ حرف‌ بزند و اظهارنظر بكند در مسائل‌ اصلي‌ و اساسي‌ و ديني‌ كه‌ بعضي‌ از اين‌ روشنفكرها مي‌خواستند بكنند. خب‌، مي‌بينيد اينها همه‌ مسائلي‌ است‌ كه‌ در همين‌ فصلي[بحثي]‌ كه‌ ما فعاليت‌ سياسي‌ داشتيم‌ پيش‌ از امام‌ يا نه‌؛ به‌ اين‌ معنا بله‌ ما فعاليت‌ سياسي‌ داشتيم‌ و در كوران‌ حوادث‌ هم‌ بوديم‌ و در خط‌ دادن‌ و راه‌ انداختن‌ مسير حركت‌ حوزه‌ به‌ طرف‌ چيزي‌ مثل‌ افكار امام‌ ما كاملا فعال‌ بوديم‌ گروه‌ ما و همان‌ سازمان‌ مكتب‌ تشيع‌ ما و بعد هم‌ رفقاي‌ ما فعال‌ بودند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون