سرانجام فيلم «پادماوات» در هند اكران شد؛ فيلمي كه از همان ابتدا جنجالي بود. اعتراضات گسترده مردم باعث شد كه اكران اين فيلم بارها به تعويق بيفتد.
مردم اكران اين فيلم را توهين به ملكه هند و قرن چهاردهم دانستند در حالي كه سازندگان اين فيلم اين موضوع را رد كردند. اما حاشيهها به آرامي حل نشد، از تهديد و تعيين جايزه 5/1 ميليوني براي سر ستاره باليوود، تهديد به قتل يكي از مشهورترين بازيگران زن و يك كارگردان برجسته و شكستن پاي بازيگران تا خسارت به سينماي نمايشدهنده اين فيلم و آتش زدن پوسترها بخشي از روند اكران اين فيلم بود.
با اين حال سازندگان اين فيلم ساكت ننشستند به ديوان عالي شكايت كردند تا مجوز اين فيلم صادر شود و البته به نكاتي كه اداره سانسور هم گفت گردن نهادند. از تغيير نام فيلم از «پادماواتي» به «پادماوات» كه نام شعر «ملك محمد جاييسي» است تا اصلاحيات اعلام شده.
با وجود راي ديوان عالي مقامات ايالت راجيستان و سه ايالت ديگر هند اعلام كردند كه اين فيلم را اكران عمومي نخواهند نكرد.
شايعات حكايت از 26 اصلاحيه روي فيلم ميكند، پراسون جوشي، مدير اداره سانسور هند ميگويد فيلم فقط پنج اصلاحيه خورده است. مهمترين اصلاحيه اين است كه در ابتداي فيلم بايد متني بيايد كه ميگويد داستان آن، برگرفته از رويدادهاي تاريخي نيست و روايتي آزاد از يك ماجراي مهم تاريخي است. در حقيقت، دعواي سازندگان فيلم با مخالفانش هم در اين نكته بود كه مخالفان داستان آن را تحريف تاريخ ميدانستند. با تغيير نام فيلم هم مشخص ميشود كه سازندگانش براي داستان آن، از قصيده بلند يك شاعر الهام گرفتهاند. محتواي اين قصيده هم البته خيالي است و سنديت تاريخي ندارد. تغيير مهم ديگر فيلم، عدم يادآوري نام مكانهايي است كه داستان در آن اتفاق ميافتد. به گفته جوشي، سازندگان فيلم با اعمال تمام اين تغييرات موافقت كردهاند.
اما اداره سانسور براي بازبيني فيلم و اعلام نظر قطعي درباره آن، كار مشكلي در پيش داشت و از يك گروه ويژه براي بازبيني كمك گرفت. اين چيزي بود كه خواست سانجي ليلا بانسالي، كارگردان فيلم هم بود. در يك اقدام تازه، سيبيافسي قدم جديدي براي حل اين مشكل برداشت و كاري را انجام داد كه تا پيشازاين، فقط براي دو فيلم جنجالي ديگر «آركاشان» آميتاب بچن و «جودا و اكبر» هريتيك روشن انجام داده بود. محافل هنري خبر دادند تلاش تازهاي از سوي افراد مختلف آغازشده تا به بحث جنجالي پيرامون اين درام تاريخي پايان دهد و مانع از آغاز بحثهاي جنجالي تازه پيرامون آن شود. بر همين اساس بود كه پراسون جوشي دست به دامان مورخين و تاريخ شناسان سرشناس شد و از آنها براي حل مشكل فيلم كمك خواست! رسانههاي گروهي مينويسند امروزه اهالي صنعت سينماي هند متوجه اين نكته شدهاند كه احتمال خلق مشكلات براي درامهاي تاريخيشان وجود دارد. تاريخ توسط افراد و گروههاي مختلف به اشكال متفاوتي خوانده و روخواني ميشود. آنچه توسط يك عده خوب ارزيابي ميشود، توسط گروهي ديگر بد معرفي ميشود و همين موضوع، كار قضاوت نمايشهاي دورهاي را سخت ميكند. اين همان مشكلي است كه سازندگان پادماوات طي دو ماه گذشته با آن دستبهگريبان بودند. روخواني تاريخي آنها از دوران حكومت يكي از شاهزادگان قديمي، اعتراضهاي زيادي را به همراه داشت و معترضين ميگفتند اين فيلم، دست به تحريف تاريخ زده است. فعالان اجتماعي و سياسي ايالت راجستان آنقدر قدرت داشتند كه بتوانند مانع از اكران عمومي ساخته تازه سانجي ليلا بانسالي شوند. اتهامي كه آنها به فيلم زدند، همان اتهام آشناي هميشگي است: تحريف تاريخ و روايتي جعلي از يك سند واقعي.»
آيا بانسالي دست به تخريب تاريخ زده و آن را جعل كرده است؟ پراسون جوشي اميدوار بود به كمك تاريخشناسان، پاسخ مناسبي براي اين پرسش پيدا كند. اين پاسخ قرار بود هم سازندگان فيلم را راضي كند و هم معترضان به آن را اما ازآنجاكه فاصله بسيار زيادي بين دو طرف ماجرا وجود داشت، اين پرسش مطرح بود كه آيا ميتوان اين دو خط موازي را در نقطهاي مشخص به هم رساند و متحد كرد؟!
به گفته بانسالي فيلمنامه فيلم بر اساس قصيدهاي بلند به نام پادماواتي اثر مالك محمد جاياسي نوشتهشده است. بهاينترتيب، آنچه در داستان فيلم آمده روايتي درست اما دلخواه از يك رويداد تاريخي است اما اداره سانسور به دليل اعتراضاتي كه صورت گرفت، نميتوانست به ادعا و گفته سازندگان فيلم تكيه كند و بايد مدرك محكمتري براي اين موضوع ارايه و پيدا ميكرد. حرف اصلي اين است كه صحتوسقم تاريخي موضوع بايد توسط كساني تاييد شود كه خود تحليلكننده تاريخ هستند. اين كار كمك كرده و باعث ميشود تا در آينده، بحث اصالت تاريخي فيلم خاتمه يافته و جنجالهاي مربوط به آن فروكش كند. دو تاريخشناسي كه از سوي اداره سانسور مامور بازبيني فيلم و اعلام نظر درباره صحتوسقم تاريخي آن شدند، اساتيد و پروفسور تاريخ از ايالت راجستان هستند. آر اس خانگاروت از كالج آگراوال جيپور و بيال گوپتا، پروفسور بازنشسته و سرشناس راجستاني، دو تاريخشناسي هستند كه پادماوات را در دفتر كار جوشي تماشا كردند. هردوي اين افراد قبل از شروع كارشان تاكيد كردند كه فيلم را بدون هيچ پيشداوري تماشا ميكنند و اظهارنظرهاي موافق و مخالف پيرامون آن، تاثيري در نظري كه ابراز ميكنند نخواهد داشت. هردوي اين افراد در رشته خود به عنوان چهرههايي كارشناس و توانمند شناختهشدهاند. پرسش مطرح اين بود كه آيا حكميت هنري و تاريخي آنها مورد موافقت و رضايت دو طرف دعوا قرار ميگيرد يا نه. نتيجه كار به اين پرسش جواب مثبت ميدهد. بانسالي و معترضان راجستاني قبل از شروع كار اين دو پروفسور و تاريخشناس گفته بودند اين حكميت را قبول داشته و داوري آنها را (هر چه كه باشد) قبول خواهند كرد.
جوشي از كار پيش رو به عنوان شرايطي سخت براي اداره سانسور يادكرده و آن را تجربهاي قابلذكر عنوان ميكند. به گفته او، هر دو طرف از خودشان رفتاري متين بروز داده و به شيوهاي متمدنانه آن را حل كردهاند. در كشوري مثل هند، فيلمهايي كه داستانهاي جنجالي دارند معمولا با درگيريهاي زيادي روبهرو و اعتراضات مربوط به آن، حتي با خشونتهاي گستردهاي همراه ميشوند.
در تاريخ سينماي هند در چند دهه اخير، ميتوان از تعداد قابلتوجهي فيلم اسم برد كه با تهديدهاي خشني از سوي مخالفان خود روبهرو شدند. حتي پادماوات هم از اين موضوع، جان سالم به درنبرد. در دو ماه گذشته، بانسالي، كارگردان فيلم و ديپيكا پادكونه، بازيگر اصلي زن آن با تهديدات مرگ روبهرو شدند. دامنه اين تهديدات آنقدر زياد بود كه پليس بمبئي مجبور شد، ماموراني را براي مراقبت از جان آنها بگمارد. اين موضوع، منتقدان و دوستداران سينما را به ياد ماجراي فيلم «بمبئي» در بيستوسه سال قبل و تهديدات عليه مانيشا كويرالا، بازيگر آن انداخت. بحث مربوط به پادماوات از دو ماه قبل آغاز شد. در يك اقدام جمعي غيرمشترك هنري در هند، يك جمع متضاد و با هدفهاي مختلف معترض شده و صداي اعتراضشان را بلند كردند! اين صدا آنقدر بلند بود كه تبديل به تيتر يك رسانهها شد. از يكسو، هنرمندان به محدوديت آزادي و خلاقيت هنري معترض بودند و از سوي ديگر، اداره سانسور از عدم هماهنگي هنرمندان با آنها. گروههاي قومي و مذهبي نسبت به موضوع «روايت نادرست تاريخي» فيلمهاي سينمايي اعتراض كردند و فيلمسازان به مشكلات موجود در سر راه اكران عمومي فيلمهايشان. تمام اين مسائل هم از درام تاريخي پادماوات نشات ميگرفت.
جنجال فوق همزمان با همكاري كمپاني هاليوودي پارامونت با فيلم آغاز شد. اين كمپاني اعلام كرد پخش بينالمللي فيلم را به عهده گرفته است. موفقيت بينالمللي فيلمهاي قبلي بانسالي، باعث شد تا كمپاني پارامونت وظيفه توزيع آن در بين كشورهاي خارجي را به عهده بگيرد. چنين به نظر ميرسد كه براي اين كمپاني، حوادث داخل هند عليه فيلم اهميت چنداني نداشته و آن را يك موضوع داخلي ارزيابي ميكنند؛ اما در شرايطي كه سرنوشت فيلم در محاق و بلاتكليفي قرار گرفت، آنها هم مجبور شدند از خير اكران عمومي بينالمللي آن بگذرند و منتظر بمانند و ببينند اين موضوع در داخل هند چگونه حلوفصل ميشود. اين اولينبار است كه پارامونت يك محصول باليوودي را توزيع بينالمللي ميكند.
اعتراضات به فيلم از سوي فعالان هندو در اين كشور صورت گرفت و بالاخره به ثمر نشست. درحالي كه تهيهكنندگان فيلم، آن را براي اول دسامبر (ده آذر) آماده نمايش عمومي كرده بودند، مجبور به عقبنشيني شده و اكران عمومي آن را به زمان نامعلوم ديگري موكول كردند. مخالفان نسبت به نوع روايت اين داستان تاريخي و برخي مسائل آن معترض بودند. دامنه اعتراضات گروههاي هندو آنقدر زياد و بالا بود كه تهيهكنندگان فيلم تصميم گرفتند نمايشي خصوصي براي آنها و رهبرانشان ترتيب دهند. آنها اميدوار بودند اين نمايش خصوصي، بتواند نگرانيهاي فعالان هندو را برطرف كند و اكران عمومي پادماوات بدون جنجال و حاشيه باشد؛ اما اقدامات سازندگان فيلم نتيجه نداد و شركت فيلمسازي واياكام 18 موشن پيكچرز در يك بيانيه رسمي اعلام كرد، در شرايط پديد آمده داوطلبانه از اكران عمومي آن صرفنظر ميكند. اين درام تاريخي پرخرج را كسي كارگرداني كرده كه در دو دهه اخير تعدادي از بهترين و موفقترين محصولات باليوودي هم چون دوداس، رام و ليلا و باجيرائو و مستاني را ساخته است. دوداس او در اوايل سده جديد، فروش بسيار بالايي در جدول گيشه نمايش سينماهاي هند كرد و جان تازهاي به جدول گيشه خشك باليوود داد. در كنار موفقيت بالاي مالي اين فيلمها، منتقدان هم دوستدار كارهايش بودهاند. در حقيقت، بانسالي با فيلمهايش سبك تازهاي را براي سينماي هند به ارمغان آورده كه صحنهآراييهاي باشكوه با لباسها و رنگهاي خاص مشخصه اصلي آن است. طي اين سالها، منتقدان هندي و خارجي از فيلمهاي بانسالي به عنوان آثاري چشمنواز اسم بردهاند كه تماشاچي را مسحور زيباييها و جذابيتهاي خود ميكند.
اما پادماوات كه حال و هواي هميشگي فيلمهاي بانسالي را دارد، چرا جنجال برانگيخت؟ اينبار داستان فيلم باعث نگراني فعالان هندو شده و بيشتر از هر جاي ديگر، صداي اعتراض هندوهاي ايالت راجستان را بلند كرد. آنها اين داستان تاريخي را دروغين ارزيابي كرده و گفتند سازندگان فيلم براي جلب تماشاچي بيشتر، دست به تحريف تاريخ كهن زدهاند.
مهمترين نكته اعتراضي، سكانسي رويايي بود كه بين ديپيكا پادكونه و رانوير سينگ دو بازيگر اصلي اتفاق ميافتد. البته محصولات باليوودي، هميشه دربردارنده چنين سكانسهاي رويايي و خيالي هستند و تعدادشان در فيلمهاي سينمايي كم نيست! اما تفاوت اين سكانس رويايي با سكانسهاي مشابه در اين بود كه دو بازيگر فوق در فيلم، در نقش كاراكترهايي متخاصم ظاهرشدهاند و نه دو دلداده محبوب و موافق.
در بازبيني فيلم توسط اداره سانسور و حكميتكنندگان آن، همين سكانس موردبحث قرار گرفت و قرار شد از دل فيلم بيرون آورده شود. همين نكته، بخش بسيار مهمي از مشكل فيلم را حل كرد! ديپيكا پادكونه كه اين روزها گرانترين بازيگر زن باليوود است، دو سال قبل با بيماري افسردگي روبرو شد و چند ماهي را در بيمارستان گذراند. پزشكان گفتند علاج بيمارياش، حضور در جلوي دوربين و بازي در نقشهاي متفاوت است. او نقش اصلي دو ساخته قبلي بانسالي را هم به عهده داشته و تماشاگران بينالمللي او را به خاطر بازي دريكي از نقشهاي قسمت تازه (و البته ناموفق) «سه ايكس» در كنار وين ديزل ميشناسند.
پادكونه در پادماوات نقش راني پادميني ملكه وقت ايالتي در هند باستان را به عهده دارد. او به خاطر شجاعت، هوش بالا و زيبايياش زبانزد همگان بود. شاهد كاپور كه زماني قرار بود جاي شاهرخ خان را در باليوود بگيرد، نقش همسر او ماهاراوال راتان سينگ را بازي كرد. او كه يكي از حاكمان راجپوت بود، تا آخريننفس براي حكومت همسرش راني و محافظت از جان او مبارزه كرد. بااينحال، نه اين دو كاراكتر كه سومين شخصيت مهم فيلم سلطان علاءالدين خلجي بود كه سروصدا به پا كرد. اين نقش در فيلم توسط رانوير سينگ بازي شده است. سلطان علاءالدين دومين و قدرتمندترين حاكم سلسله خلجي بهحساب ميآيد كه قلمرو تحت حاكميتش در دهلي بود. دودمان خلجي يك سلسله پادشاهي از تركهاي خلج با اصليت افغاني و فارسيزبان بود. علاءالدين به قلمرو پادماواتي حمله كرد، اما به او دل بست! اين هم از عجايب تاريخ است و نمونههاي زيادي در اين رابطه ميتوان در متون و كتابهاي تاريخي پيدا كرد. درعينحال، يك چنين داستاني كاملا به مذاق فيلمسازان هندي و باليوودي خوش ميآيد.
به گفته مخالفان فيلم، نمايش صحنهاي رمانتيك بين ملكه ازدواجكرده راجپوتي با امپراتور مهاجم مغول، هم تنفر برانگيز و توهينآميز» و هم غيرمعقول و نابخشودني است. در تاريخ هند از اين امپراتور پرقدرت، به عنوان يك مهاجم بيرحم اسم برده شده است؛ اما آنچه خشم بيشتر معترضان را برانگيخت، بازيگري بود كه در نقش سلطان علاءالدين ظاهر شد. سپردن اين نقش به رانوير سينگ كه طرفداران بسيار زيادي در هند و بهخصوص در بين جوانان و دخترها دارد، حكم يك گناه نابخشودني را داشت! بهصورت طبيعي، حضور سينگ در چنين نقشي تصويري خوب و مطلوب از اين كاراكتر تاريخي ارايه ميدهد. در يككلام، هندوهاي معترض ميگفتند فيلم بانسالي به شكلي جذاب و باشكوه، يك دشمن قديمي را موجودي دوستداشتني و قابلاحترام به نمايش ميگذارد. اين اولينبار است كه رانوير سينگ در يك فيلم هندي، نقش شخصيت منفي داستان را بازي ميكند. او چند سالي ميشود كه به جمع بازيگران سينماي هند پيوسته و در همين مدت كوتاه، شهرت فوقالعادهاي كسب كرده است. مراسمهاي مختلف اهداي جوايز در هند، در دو سال اخير او را به عنوان بهترين بازيگر سال انتخاب كرده و هيچيك از بازيگران جوان باليوود، موقعيت ويژه او را در بين تهيهكنندگان و فيلمسازان ندارند.
به گفته بانسالي فيلمنامه فيلم بر اساس قصيدهاي بلند به نام پادماواتي اثر مالك محمد جاياسي نوشتهشده است. بهاينترتيب، آنچه در داستان فيلم آمده روايتي درست اما دلخواه از يك رويداد تاريخي است اما اداره سانسور به دليل اعتراضاتي كه صورت گرفت، نميتوانست به ادعا و گفته سازندگان فيلم تكيه كند و بايد مدرك محكمتري براي اين موضوع ارايه و پيدا ميكرد.
در تاريخ سينماي هند در چند دهه اخير، ميتوان از تعداد قابلتوجهي فيلم اسم برد كه با تهديدهاي خشني از سوي مخالفان خود روبهرو شدند. حتي پادماوات هم از اين موضوع، جان سالم به درنبرد.