• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4017 -
  • ۱۳۹۶ پنج شنبه ۱۲ بهمن

كسب و كار روزنامه‌نگاران

   مينا  اكبري
   40 ساله
   سمت: خبرنگار آزاد
   سابقه كار: 22 سال
   در ايران كه سرعت تحولات و اتفاقات خيلي سريع است، مردم دنبال خبر هستند و نمي‌توانند از خبر غافل بمانند. اگر بتوانند تمام اخبار را در يك كانال تلگرامي دريافت كنند، باز هم ترجيح مي‌دهند عضو پنجاه كانال تلگرامي ديگر باشند. ترجيح مي‌دهند حتي اگر يك اپليكيشن كارشان را راه مي‌اندازد، 10 اپليكيشن روي موبايل‌شان داشته باشند. يك زماني اينترنت و فضاي مجازي براي مردم عادي قابل دسترسي نبود بنابراين دور كيوسك‌هاي روزنامه‌فروشي جمع مي‌شدند و مجلات و روزنامه‌هاي مختلف را ورق مي‌زدند و چند تا را انتخاب مي‌كردند و مي‌خريدند. اما حالا خيلي ارزان و با نصب چند اپليكيشن و عضويت در آنها كارشان راه مي‌افتد. پس يك بحث اين است كه سرعت اتفاقات وتحولات بالا است و مردم مي‌خواهند از آنها سر دربياورند؛ چرا كه اين اتفاقات مستقيم بر زندگي مردم تاثير مي‌گذارد. نكته دوم سرعتي است كه بايد به اين اخبار دست پيدا كنند. وقتي خبري را به كسي بدهي، دو تا واكنش بيشتر نشان نمي‌دهد؛ يا مي‌گويد هنوز فرصت نكرده‌ام اخبار را رصد كنم يا مي‌گويد: ‌«خبرش را در فلان جا خوانده‌ام. » زماني با خواندن اخبار امروز در روزنامه فردا اين نياز برطرف مي‌شد اما در حال حاضر جايگزيني وجود دارد كه نياز به روزنامه فردا را مرتفع مي‌كند. نكته بعدي اين است كه تاكيد مي‌كنم؛ ما در خاورميانه زندگي مي‌كنيم و هر ساعت اتفاقي مي‌افتد و هر اتفاق به صورت مستقيم روي زندگي مردم تاثير دارد. بنابراين همه دنبال اين هستند كه خبر دقيق و درست دريافت كنند. آيا روزنامه‌هايي كه ما منتشر مي‌كنيم اين اعتماد را به مردم مي‌دهد؟ خبري كه از زير دست فرضا 10 سانسورچي رد شده است، سانسورچي‌هايي كه بعضا معتمد مدير مسوول هم هستند، كه مبادا براي روزنامه مشكلي پيش بيايد مي‌تواند اين اعتماد را به مردم بدهد كه از فضاي مجازي موثق‌تر است؟ نكته ديگر هم هزينه كاغذ و چاپ روزنامه است. تا چند سال پيش مدير مسوول موفق فردي بود كه بتواند رابطه خودش را با حاكميت به لحاظ مالي جدا كند و مستقل باشد اما الان اين وضع فرق كرده است. مديرمسوول موفق كسي است كه بتواند هزينه‌هايش را به هرشكلي شده، جور كند؛ با  لابي، زد و بند و هزار راه‌حل ديگر تا بتواند هزينه‌هاي چاپ و كاغذ را در بياورد. چرا مردم بايد به رسانه‌اي اعتماد كنند كه بدون وابستگي به نهادهاي دولتي امكان انتشار ندارد؟  به هرحال بخشي از مشكلات اجتناب‌ناپذير هستند؛ خبر امروز، فردا در روزنامه چاپ مي‌شود. اين ويژگي روزنامه است. خبري كه همان روز در بسياري از شبكه‌هاي ماهواره‌اي و در فضاي مجازي در مورد آن صحبت شده و در مورد آن خبر اظهارنظر خيلي از آدم‌هايي كه اصلا در روزنامه امكان صحبت با آنها نيست، گرفته مي‌شود. اين بخشي از سانسور است كه مديرمسوول‌ها براي آن چاره‌اي ندارند. براي اينكه انتشار روزنامه ادامه پيدا كند، ناچار هستند كه بپذيرند. بقا براي آنها بسيار مهم‌تر از اين است كه روزنامه‌اي منتشر كنند كه به تمام جزييات يك اتفاق پرداخته است. بقا در درجه اول اهميت است كه اين بخش اجتناب‌ناپذير است. روزنامه تعطيل شده ديگر چندان مد نيست. يك زماني مثلا در مورد يك نفر مي‌گفتند فلاني روزنامه تعطيل كن است اما مديرمسوول پيه مشكلات را به تن مي‌مالد و آن فرد را مي‌آورد به اين هوا كه حداقل روزنامه زنده داشته باشد. اما الان به آن صورت نيست. هزينه بالاي چاپ و كاغذ مشكلي نيست كه به دست روزنامه‌نگاران حل شود. روزنامه‌نگاران مي‌توانند بخش خبر را هم داشته باشند اما بيشتر به سمت تحليل حركت كنند. چيزي كه تلگرام به مردم نمي‌دهد يا اگر بدهد، تحليل‌هاي درستي نيست. هنوز بسياري از مردم وقتي چيزي در روزنامه چاپ مي‌شود براي‌شان اعتبار بيشتري دارد؛ مي‌گويند اين چاپ هم شده حتي. اوايل كه فضاي مجازي آمده بود براي مردم اصلا قابل اعتماد نبود. از يك جايي احساس كردند كه اخباري كه در فضاي مجازي هست، موثق‌تر از اخباري است كه در تلويزيون يا روزنامه‌ها مي‌شنوند يا مي‌خوانند. تمام اينها مي‌تواند دلايل زنده نماندن مطبوعات كاغذي باشند. اما خود من هنوز به روزنامه كاغذي اميد دارم. هنوز هم بوي جوهر و سرب حالم را خوب مي‌كند. اما تعداد ما خيلي زياد نيست. شايد به سبب غيرت و عشقي است كه به كارمان داريم.

 

   نرگس جودكي
   ۴۲ ساله
   دبير گزارش روزنامه شهروند
   سابقه كار: ۱۵ سال
   يكي از مهم‌ترين موانع زنده‌ماندن مطبوعات كاغذي محدوديت‌هايي است كه اجازه توليد محتواي حرفه‌اي به مطبوعات نمي‌دهند كه اگر اين محتوا با استانداردهاي حرفه‌اي توليد شود بدون شك مي‌تواند با اخباري كه در فضاي مجازي توليد مي‌شود، رقابت كند و مخاطبان را به سوي اخبار مطمئن و نوشته شده با اصول روزنامه‌نگاري سوق دهد.  اما محدوديت‌هايي كه مانع توليد اين محتواست هم اقتصادي است و هم مرتبط با نبود فضاي امن براي كار حرفه‌اي. در بحث محدوديت اقتصادي روزنامه‌نگاران با كمترين دستمزدها و با كمترين امكانات در فضاي فيزيكي مطبوعات كار مي‌كنند.
روزنامه‌هاي مستقل كه حامي مالي ندارند و تنها درآمدشان انتشار آگهي و فروش تك‌نسخه‌ است، امكان استخدام نيروي بيشتر را ندارند. چون دولت به‌ندرت آگهي به بخش خصوصي مي‌دهد و از اين رو روزنامه‌ها امكان پرداخت دستمزد كافي ندارند. همين باعث مي‌شود روزنامه‌نگاران به شغل‌هاي دوم و سوم روي بياورند و اين چندشغله بودن زمان و فراغتي براي تنوع دادن به سوژه‌ها و استمرار در كار حرفه‌اي باقي نمي‌گذارد. از طرفي وقتي روزنامه‌ها نقش نهادهاي سياسي را به عهده گرفته‌اند باز امكان انجام كار حرفه‌اي ندارند و ملاحظاتي پيدا مي‌كنند كه اجازه نمي‌دهد به وظايف اصلي‌شان بپردازند.
از سوي ديگر ميزان سانسور در روزنامه‌ها و به تبع آن ناخودآگاه با ترس و دلهره نوشتن باعث مي‌شود گاهي ما بيش از آنچه لازم است از خط قرمزها فاصله بگيريم و مطالب بسيار خنثي و بي‌اثر توليد كنيم. چون مي‌ترسيم به كسي برنخورد، پس از ميزان انتقاد مي‌كاهيم كه مبادا روزنامه و تحريريه دچار مشكل شود. همين فضاي سياسي باعث مي‌شود بخشي از روزنامه‌نگاران موضوعات متنوعي را كه قابليت گزارش‌هاي جذاب دارند دنبال نكنند و به جاي اينكه به دنبال جلب مخاطب باشند، به دنبال جلب نظر همكاران خود يا گروه‌هاي سياسي باشند.
اگر همه اينها رعايت شود، مخاطب در كنار اخبار فضاي مجازي دلش مي‌خواهد هر صبح روي دكه تيترهاي روزنامه‌هاي كاغذي را مقايسه كند و روزنامه مورد علاقه خودش را بخرد و به دنبال تحليل و گزارش و خبر و روايت‌هاي روزنامه يا روزنامه‌نگاران مورد علاقه‌اش باشد. بدون شك آن وقت مي‌خواهد صفحه‌هايي را تا كند، مقالاتي را ببُرد و نگه‌دارد و در ساعت‌هاي مختلف از بخش‌هاي متنوع استفاده كند؛ كاري كه در صفحه موبايل و كامپيوتر سخت‌ بتوان انجام داد. به نظر من ممكن است مدتي اقبال به مطبوعات و كتاب چاپي كم شود اما اين موضوع هم مثل خيلي از چيزهاي ديگر دوباره برگشت خواهد داشت، چون نسخه‌هاي الكترونيك هم دردسرهاي خودش را خواهد داشت.
ما نمي‌توانيم فعلا خودمان را مقايسه كنيم با وضعيت نشريات چاپي دنيا در مقابل فضاي مجازي و الكترونيك. وضعيت ما متفاوت از آنهاست. مردم ما به‌طور كلي كتاب و روزنامه نمي‌خوانند و اين با آمدن فضاي مجازي بيشتر هم شده است. اما نكته مهم اين است كه توليد خبر، گزارش يا اقسام ديگر اطلاع‌رساني در فضاي مجازي هم بايد از آموزه‌هاي بنيادين روزنامه‌نگاري تبعيت كند. خبرنويسي، گزارش‌نويسي، تحليل يا مقاله اصولي بنيادين دارد كه فضاي انتشار در برخي جاها نبايد تاثيري در نوع نوشتن آنها بگذارد.
بر اين قاعده خبرنگاران بايد بتوانند ارزش‌هاي خبري حاكم بر خبرنويسي، گزارش‌نويسي و مقاله‌نويسي را متناسب با شرايط كنوني مرور كنند. در شرايطي كه پيام‌رسان‌هايي چون توييتر و تلگرام سريع‌تر و بدون محدوديت اخبار را منتشر مي‌كنند ديگر نبايد در روزنامه كه با يك روز تاخير به دست مخاطب مي‌رسد خبر منتشر كنند و برهمين اساس بايد محتوايي توليد كنند كه بتواند از پيام‌هاي توييتري و تلگرامي ارزشمندتر باشد.

 

   امير صدري
   48 ساله
   مدير آموزشي بيمارستان پيامبران/ دبير تحريريه مجله پيام  ‌ام. اس/ مسوول رسانه‌اي بنياد بيماري‌هاي خاص
    سابقه كار مطبوعاتي 24 سال
   به نظر من كاهش مطالعه و سرانه مطالعه مهم‌ترين مشكل فرهنگي جامعه ما است و طبيعي است كه با رواج رسانه‌ها و شبكه‌هاي اجتماعي كه هم سريع‌تر هستند و هم فريبنده‌تر و تقريبا رايگان، مطبوعات كاغذي خيلي خيلي شرايط سختي داشته باشند. مطبوعات كاغذي گران در مي‌آيند و  چرخه توليد و چاپ و توزيع دارند. در جهاني كه ارتباط دوسويه مجازي ممكن است، مطبوعات كاغذي يكسويه عمل مي‌كنند. براي مخاطبي كه فقط سريع خبر مي‌خواهد و فضاي مجازي برايش جذاب است، طبيعي است كه مطبوعات كاغذي خيلي كشش ايجاد نكند. نكته ديگري كه وجود دارد اين است كه قشر محدودي از جامعه به خواندن كاغذ علاقه دارند و همين چند هزار تيراژ كتاب هم مال آنهاست يا مال كساني كه مجله جدول و سودوكو دوست دارند.
راه زنده ماندن مطبوعات به نظر من اين است كه نشريات تخصصي‌تر شوند و چيزهايي را ارايه دهند كه در فضاي مجازي نيست؛ تحليل، تفسير، تحقيق و به خصوص آينده پژوهي. مثلا يك نشريه اقتصادي كه بازار را تجزيه و تحليل كند و رفتار اقتصادي و سرمايه‌گذاري درست را نشان دهد و فرهنگ‌سازي اقتصادي كند، مي‌تواند دوام بياورد يا مثلا نشرياتي كه متعلق به يك كلوب و باشگاه هستند؛ يك نوع نشرياتي مانند «استقلال» و «پرسپوليس». به‌طور مثال در كشورهاي ديگر نشرياتي هست مخصوص فيلم جنگ ستارگان، نشريه عاشقان ماهيگيري، كلوب گلف يا آف‌رود. استفاده از نشريات تخصصي مي‌تواند كمك زيادي به زنده ماندن مطبوعات كاغذي كند.

 

    مرجان لقايي
    38 ساله
    سابقه كاري : 19 سال
    ليسانس روزنامه‌نگاري، فوق‌ليسانس علوم ارتباطات اجتماعي
    مديرمسوول هفته‌نامه جامعه پويا/ مديرمسوول سايت خبري دوات‌آنلاين / خبرنگار روزنامه شرق
    آنچه رسانه‌هاي كاغذي را به وضعيت آي.‌سي.‌يووار دچار كرده است، نه قهر مردم از رسانه و نه شرايط بد اقتصادي و نه عدم حمايت دولت از اين رسانه است. بلكه سانسوري است كه گريبان دولت را هم گرفته‌ بود. واقعيت اين است كه دولت براي فرار از سانسوري كه خود گرفتارش شده‌بود اجازه ورود پيام‌رسان‌ها به سبد ارتباطي مردم را داد. هرچند تلگرام و ساير پيام‌رسان‌ها همان‌طور كه از اسم‌شان پيداست فقط يك پيام‌‌رسان هستند نه رسانه، اما دولت براي فرار از سانسور از آنها به عنوان رسانه استفاده كرد و منفعتش تامين شد كه صد البته نشان از تيزهوشي‌اش در آن شرايط بحراني داشت. اما توجه نكرد كه تغيير كاربري دادن به يك پيام رسان و آن را تبديل به يك رسانه جدي كردن در درازمدت چه بلايي برسر مطبوعات، فرهنگ و آگاهي مردم مي‌آورد، دولت به جاي اينكه خودش هم به دورزنندگان سانسور اطلاعات بپردازد بايد سانسور را حذف مي‌كرد. رفتار دولت مانند دندانپزشكي است كه به جاي درمان ريشه دندان به بيمارش مسكن بدهد و بيمار هم تصور كند كه درد از بين رفته. من معتقد به پرداخت يارانه يا هرگونه حمايت ديگراز رسانه‌ها از سوي دولت نيستم. انتظارم فقط حذف سانسور و اجازه دادن به رشد فرهنگ است، نه اينكه دولت فقط به فكر حذف سانسور براي خودش باشد. يادمان باشد رسانه‌هاي مكتوب در كشورهاي پيشرفته دنيا همچنان با قدرت كار مي‌كنند پس نظريه پايان عصر رسانه مكتوب بيشتر شبيه يك توهم است تا پيش‌بيني.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون