• ۱۴۰۳ يکشنبه ۲۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4030 -
  • ۱۳۹۶ يکشنبه ۲۹ بهمن

وقتي ادب آنها درد ما را درمان مي‌كند

نيوشا طبيبي

جامعه ما - مثل همه ديگر جوامع - آميزه‌اي از خوبي‌ها و بدي‌هاست. گاه فشار زندگي و شرايط نگاه‌مان را تيره و تار مي‌كند. ديگر فقط بدي‌ها را مي‌بينيم و خوبي به چشم‌مان نمي‌آيد. اما ايران پر از خوبي‌هاست. پر از بارقه‌هايي است كه اميد زيستن و انسانيت را در دل زنده نگاه مي‌دارند. بگذاريد با جرات بگويم كه شرايط در ايران از اكثر كشورهاي جهان مهربانانه‌تر و انساني‌تر است. ذكر نيكي سبب اشاعه خوبي‌ها مي‌شود. بايد از خوبي‌ها گفت بي‌ترس از اتهام تبليغ براي كسي يا جايي. پاداش رفتار خوب و ادب ورزيدن و رسيدگي، نقل خوبي نيك‌ورزان است.

ادب‌ورزي و احترام به يكديگر اگر از مناسبات اجتماعي حذف شود، روابط انساني در بهترين شكل صورتي ماشيني و مكانيكي به خود مي‌گيرد و در بدترين حالت نفس كشيدن در جامعه بي‌ادب و نامحترم صعب و سخت مي‌شود. ما ايرانيان مقيد به آدابي قديمي در مهمان‌نوازي و طلب بخشش و به جا آوردن حق ديگران هستيم كه اين آداب در روابط روزمره امروزي ما شايد كمتر مراعات مي‌شود و نتيجه‌اش البته دلخوري و كج خلقي و عدم تحمل است. در مراجعه به اماكن و افراد مختلف چه دولتي و چه خصوصي كه ارايه خدمت به مردم كار و شغل آنهاست، مكررا به اين نمونه‌ها بر مي‌خوريم. كساني كه در برخورد با مراجعين، مهمانان و بيماران رفتاري نامودبانه از خود نشان مي‌دهند.

پيش از اين كاركنان مراكز درماني، در عدم رعايت آداب اوليه برخورد با مردم گرفتار و بيمار، مثال‌زدني بودند. همه ما خاطراتي از برخوردهاي نامودبانه‌اي كه در اين مراكز ديده‌ايم، داريم. عدم پاسخگويي، بي‌اعتنايي، گوش نكردن به درد بيمار، برخورد تند و غيرمحترمانه، «تو» خطاب كردن مكرر پيران و كهنسالان توسط پزشك و پرستار جوان و از اين قبيل رفتارهايي كه درد بيماران را تشديد مي‌كرد.

اما مدتي پيش مبتلا به دردي شدم و كارم لاجرم به نزديك‌ترين بيمارستان در مسير كشيده شد. بيمارستان دي در خيابان وليعصر تهران. تصور مي‌كردم در آن ساعت پرترافيك و شلوغ، تا رسيدگي به درد من در اورژانس بيمارستان يك ساعتي معطل شوم. وارد اورژانس كه شدم، جوان مودب و آراسته و خوش‌رويي كه يونيفرم بيمارستان به بر داشت سلامم گفت، از دردم پرسيد و از من دعوت كرد به روي صندلي انتظار بنشينيم. در كمال ناباوري، جوان يونيفرم‌پوش همه كارهاي پذيرش مرا انجام داد و پوشه به دست مرا به اتاق پزشك راهنمايي كرد. پس از معاينه پزشك، ناگزير بايد تزريقي براي من انجام مي‌شد، دوباره همه كارها توسط كاركنان انجام شد و من فقط به اتاق تزريق رفتم.

كاركنان اورژانس همه به طرز چشمگيري مودب و با نزاكت و مردمدار بودند و به همه مراجعان يكسان رسيدگي مي‌كردند. پيش از آنكه مردم دردمند را به صف صندوق بفرستند كار درمان آنها انجام مي‌شد. من هرگز پيش از اين در هيچ كدام از مراكز درماني چه خصوصي و چه دولتي با چنين برخورد مهرورزانه و مودبانه‌اي مواجه نشده بودم. از ديگر مراكز درماني كه كاركنانش - با وجود ازدحام فراوان - برخوردي محترمانه با مردم دارند، بيمارستان قلب شهيد رجايي تهران است. مراجعان اين مركز اغلب از شهرهاي دور و نزديك مي‌آيند و سخت گرفتار بيماري عزيزان‌شان و حاشيه‌هاي آن هستند. كاركنان اين مركز را هم ديده‌ام كه اكثرا مودب و باحوصله كار بيماران را راه مي‌اندازند. اما آن برخورد نامحترمانه برخي پزشكان جوان با بيماران مسن و سالمند همچنان باقي است. عموما آنان را با ضمير «تو» خطاب مي‌كنند و با آنها سلوكي نامحترمانه دارند. من در طول مراجعات مكرر خود به اين بيمارستان مكررا شاهد اين نوع برخورد نامحترمانه بوده‌ام.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون