حرفهاي قابل تامل رسول خادم درباره رويارويي با ورزشكاران اسراييل
آخرين هشدار قبل از تعليق بزرگ
گروه ورزش| رسول خادم، رييس فدراسيون كشتي درباره رويارويي با ورزشكاران اسراييل گفت: اگر سياست كشور بر عدم به رسميت شناختن ورزشكاران رژيم اشغالگر قدس و عدم رويارويي با ورزشكاران تيمهاي منتخب اين رژيم است، پس پنهاني به حريف پيشين باختن و براي تهيه گواهي بيماري يا ضرب خوردگي، به درمانگاهها و پزشكان در خارج از كشور مراجعه كردن چه معنايي دارد؟ اگر قرار است عدم رويارويي با ورزشكاران رژيم اشغالگر قدس اصل باشد، پس چرا بايد زمين و آسمان را به هم دوخت و هرآنچه داشت هزينه كرد تا بتوان با توجيه چرايي موضوع عدم رويارويي با نماينده رژيم اشغالگر قدس، براي نهادهاي بينالمللي كه به لطف ارسال فوري تمامي اخبار از داخل كشور، مستنداتي بيش از ما در اختيار دارند، از تعليق گريخت؟
خادم تصريح كرد: جهت اطلاع مردم عزيز، از تيرماه ٩٧ تا حدود مهرماه ۹۷، كشتي ايران، ٨ مسابقه جهاني در ردههاي سني نوجوانان، جوانان، اميد و بزرگسالان در رشتههاي آزاد و فرنگي پيشرو دارد. در تمامي اين ٨ مسابقه، تيمهاي كشتي رژيم اشغالگر قدس حضور دارند و كشتيگيران آنها رقابت ميكنند. كميل قاسميها، سعيد عبدوليها، حسن يزدانيها، محمدعلي گراييها، حسن رحيميها، حسين نوريها بايد در اين مسابقات جهاني شركت كنند و هر لحظه ممكن است قرعه ناجوانمردانه...، حتما بايد زبان را گاز گرفت اما چه ميشود كرد قرعه است ديگر. نكته قابل توجه اين است كه با اتفاقي كه در جريان كشتي عليرضا كريمي در لهستان افتاد، ديگر نميتوانيم گواهي پزشك تهيه كنيم. ديگر نميتوانيم به حريف پيشين ببازيم. بايد با رفتاري صادقانه، در مواجهه با حريف رژيم اشغالگر قدس، براساس سياستهاي ابلاغي كشورمان، رسما از رويارويي با آنها خودداري ورزيم و صادقانه تبعات ناشي از آن را بپذيريم. بعد هم به دنبال هزينه كردن همه داشتههاي بينالملليمان نباشيم كه ما را تعليق نكنند.
بنا بر اعلام فدارسيون كشتي، خادم خاطرنشان كرد: چگونه ميتوان عضو هيات رييسه اتحاديه جهاني كشتي بود و تمام اندوخته حاصل از مناسبات بينالمللي خود را، به جاي كمك به بهبود شرايط و موقعيت فني كشتي كشور، كمك به ارتقاي جايگاه ايران در داوري و كاهش حقكشيها، كمك به توسعه كشتي در دنيا و حفظ كشتي در المپيك، وقف اصرار و خواهش براي تعليق نشدن كشتي ايران و اجازه ادامه فعاليت و حضوركشتي ايران در عرصه بينالمللي كرد؟ نكته جالبتر اينكه همه كساني كه مسوولان اصلي اين تصميمگيري هستند، در اين شرايط نه تنها كوچكترين نقشي در كمك به ورزشكار، مربي و فدراسيون مربوطه ندارند، بلكه كلا آنقدر عقب ميايستند كه اصلا ديده نشوند. آن وقت در صفحات داخلي و خارجي شبكههاي اجتماعي ميبيني كه به عليرضا كريمي ناسزا گفتهاند، مربياش را تحقير كردهاند و فدراسيونش را بيعرضه خواندهاند.
وي افزود: خيلي جالب است، پس از چنين اتفاقاتي فدراسيون كشتي در داخل كشور از سوي مراجع مسوول، با خط و خطوط دادن به برخي رسانهها چوب ميخورد كه چرا كشتيگيرت قرعهاش با كشتيگير رژيم صهيونيستي افتاده و فدراسيون نتوانسته است با كمك از الهامات غيبي، اين مساله را قبل از قرعه كشي حل كند؟ يا اينكه اصلا فدراسيون چرا كشتيگيرش را به مسابقات جهاني كه در آن رژيم اشغالگر قدس شركت ميكند، برده است؟ گويا مسابقات جهاني ديگري هم هست كه بدون رژيم اشغالگر قدس برگزار ميشود. فدراسيون و كشتيگيرش بايد چوب بخورند تا كساني كه مسووليت دارند و بايد سينه ستبر كنند و پاسخگوي افكار عمومي و هيجانات اجتماعي باشند، ديده نشوند. سياسي كاري تا كجا؟ نقطه مقابلش جالبتر است. در حالي كه فدراسيون در داخل كشور براي اجراي دستوري كه در فرآيند تصميمگيري آن هيچ كاره بوده، بازخواست ميشود، نماينده فدراسيون در هيات رييسه اتحاديه جهاني كشتي، پيش هر كس و ناكسي بايد خواهش كند كه ورزش ملي كشورم را تعليق نكنيد.
كشتيگير جوان كشورم را محروم نكنيد و مربي زحمتكشي كه با دريافت ماهانه يكصد هزار تومان حقوق، عاشقانه به تربيت جوانان كشورم ميپردازد را جريمه نكنيد. آن وقت در داخل كشور همان مسوولان هميشه غايب، موج رسانهاي را هدايت ميكنند كه كدام تعليق؟ اينها همه بزرگنمايي است!
او ادامه داد: گويا باور نداريم ميليونها نفر در داخل و خارج از كشور با دقت رفتارهاي دوگانه و چندگانهمان را ميبينند. گمان ميكنيم با «هيس» گفتن و از يك «رويداد» تا «رويداد» بعدي «سكوت كردن» در حال مديريت كردن چنين مساله آشكاري هستيم. اينگونه است كه من ديگر نميتوانم عضو اتحاديهاي جهاني باشم كه مجبورم به جاي حضور با عزت و مقتدر در دفاع از حقوق كشتي ايران و كمك به توسعه كشتي در دنيا، با خواهش و تمنا، متقاضي چشمپوشي از رويدادي شوم كه قهرمان ملي مردمم، با تبعيت از سياستهاي ابلاغي كشورش، صادقانه از موفقيتش چشم ميپوشد و تعمدا ميبازد. اما مسوولانش به جاي حضور مستقيم و پاسخگويي در برابر سوالات و هيجانات مردم، كشتيگير، مربي و فدراسيون را سيبل ميكنند و كار را به جايي ميرسانند كه از فدراسيون كشتي به عنوان مسوول فن و بند كشتي، بازخواست شود كه چرا با استفاده از ظرفيتهاي ديپلماسي خود نميتواند مساله رژيم صهيونيستي را در مجامع بينالمللي حل و فصل كند! به قول معروف گفتي كه شاهكار شما در زمانه چيست؟ والله كه زنده ماندن ما شاهكار است...
وي در پايان گفت: مخلص كلام، هشت مسابقه جهاني در پيش داريم، هشت بار قرعهكشي، هيچ «سحري» هم بلد نيستيم تا قرعهها را تغيير دهيم. اگر توان مردانه ايستادن پاي اعتقادات و تصميماتتان را نداريد، حداقل آزادگي كنيد و پاي كشتيگير و مربياش بايستيد. بگذاريد بدون منت كشي از ديگران، با حفظ عزت، صادقانه تعليق شويم يا اگر معتقد نيستيد، حداقل حرف جديدي بزنيد. سه سال شبانهروز زحمت كشيديم تا توانستيم براي كشتي ايران با نهايت عزت، در انتخابات «اتحاديه جهاني كشتي»، كرسي را صاحب شويم؛ كرسياي كه قرار بود كرسي دفاع از حقوق كشتي ايران باشد. كرسي كمك به توسعه كشتي در دنيا، كرسي كمك به حفظ كشتي در المپيك. اما اين كرسي تبديل شد به كرسي خواهش و تقاضا، براي جلوگيري از تعليق كشتي ايران. من توانايي نشستن بر چنين كرسياي را ندارم. من مينويسم از كرسي «عدم تفاهم» يا «تفاوت افكار» كنارهگيري كردم، شما بخوانيد «كرسي خواهش»، «كرسي انفعال».
عشق آموخت كه در خلوت مردانه خود/ خون دل، بهتر از انديشه دريا شدن است/ در جهاني كه همه اهل دروغاند و ريا/ آخر قصه عاشق تك و تنها شدن است