تينا جلالي
بهار و نقطه آغازين آن يعني نوروز، يكي از مهمترين زمان نمايش فيلمها در سينماي ايران بهحساب ميآيد و اقبال بالاي فيلمسازان براي به نمايش درآمدن فيلمشان در اين زمان مربوط به گذشتههاي دور و قبل از انقلاب است. حتي با وجود اينكه مردم اين زمان را به سفرهاي داخلي يا خارجي اختصاص ميدهند اما اين اصل ثابتشده است كه سينما مخاطبان خود را در اين برهه زماني دارد. نكتهاي كه بيشتر اهميت دارد گردش مالي و برگشت سرمايه است كه لازمه پيدايش هر صنعتي است؛ سينماي ايران را هم خارج از اين چرخه مالي نميتوان متصور شد. طبيعتا فيلمهايي كه قابليت جذب مخاطب رادارند و از كيفيت بيشتري برخوردارند گزينههاي جدي براي اكران در اين زمان هستند. از منظر ديگر بحث قدرتطلبي، انحصار اكران فيلمها و... مواردي است كه در اين زمان بيشتر نمود پيدا ميكند؛ با تعدادي از فيملسازان در اين مورد گفتوگو كرديم كه از نظر ميگذرانيد:
لابي كردن طبيعي است
با وجود اينكه ثابتشده عده زيادي از مردم در اين زمان در سفر به سر ميبرند اما به اعتقاد سيروس الوند سينما همواره مخاطبان بالقوه خود را دارد: «عيد نوروز و عيد فطر از مهمترين زمانهاي اكرانهاي سينما هستند و اهميت آن را نميتوان كتمان كرد.» الوند همچنين در مورد تلاش مافيا براي در دست گرفتن اكران نوروز ميگويد: «متاسفانه در كشوري زندگي ميكنيم كه توهم توطئه در آن بيداد ميكند هر قراري كه گذاشته ميشود نبايد اسم مافيا بگيرد.»
او در همين رابطه به نكته جالبي اشاره ميكند: «در همين انتخابات كانون كارگردانان كه چند روز پيش انجام شد منتخبين جلوتر از روز برگزاري جلسه انتخابشده بودند؛ اسم همه اين افراد شوراي مركزي كانون كارگردانان از چند روز قبل روي گوشي بيشتر افراد عضو كانون كارگردانان بود به غير از احمد اميني و مشخص بود كه يك عده از پيش تعيينشدهاند. درهرصورت لابي صورت گرفته، اما نبايد اسمش را توطئه بگذاريم؛ هيچ اشكالي هم ندارد چرا؟ چون يك عده كه همفكر بودند و منافع مشتركي داشتند اعضاي شورا را انتخاب كردند. من در لابي آنها جايي نداشتم و راي طبيعي خود را آوردم و بعد هم انصراف دادم. اين صحبتهاي من به معني انتقاد نيست درهرصورت بعضي مجامع عمومي با لابيهايي همراه هستند نبايد اين موضوع با توهم توطئه اشتباه گرفته شود.»
الوند معتقد است كه همواره بايد به نيمه پرليوان نظر داشت و او براي دوستانش در كانون كارگردانان آرزوي موفقيت دارد. اما مهمترين بحثي كه اين اواخر مطرحشده اين است كه بعضي دفاتر پخش از اكران نوروزي سهم بيشتري دارند و اين مساله با انتقاد برخي دفاتر مواجه شده كه الوند در اين رابطه ميگويد: «طبيعي است وقتي دفتري در طول سال نزديك به 20 فيلم براي نمايش دارد سهمش براي اكران نوروزي بيشتر ميشود تا دفتري كه در سال دو فيلم براي نمايش دارد. من برخلاف تعدادي از سينماگران، شوراي صنفي نمايش را در فيلمسوزي مقصر نميبينم نبايد آنها را مقصر اكران فيلمها بدانيم چون اين كميسيون تنها مسوول ثبت قراردادهاست. اين سينمادارها هستند كه براي چگونگي نمايش فيلم تصميم ميگيرند مثل اين ميماند كه دفاتر معاملات ملكي مسوول ثبت قرارداد بين صاحب ملك و خريدار هستند.»
تجربه ثابت كرده فيلمي كه شرايط بالاي فروش داشته باشد قطعا سينما دارها مشتاق اكران آن فيلمها هستند: «مثل فيلم «نهنگ عنبر»كه اگر سازندگان آن در خانه هم بنشينند سينما دارها به دنبال آنها براي اكران فيلمشان ميآيند.»
با نگاه به چگونگي اكران در دهه 60 اين نكته به ذهن ميرسد كه اكرانهاي نوروزي شرايط بهتري داشتند چون سازندگان آثار از چند ماه قبل ميدانستند كه فيلمهايشان نوروز قرار است به نمايش دربيايد به همين جهت تهيهكنندهها از دو ماه قبل كوشش ميكردند تا از ظرفيت اكران نوروزي استفاده كنند به همين جهت تبليغات زيادي براي فيلمها انجام ميشد؛ اما متاسفانه در حال حاضر يكي دو هفته مانده به اكران نوروز فيلمهاي نوروزي مشخص ميشوند و صاحبان آثار بدون اينكه آمادگي اكران فيلمشان را داشته باشند فيلمشان در سينماها نمايش داده ميشود. سيروس الوند در اين مورد ميگويد: «البته اين را هم بايد بپذيريم كه بعضي فيلمها در زمانهاي سوخته نمايش داده ميشوند به همين جهت نميتوانند در گيشه موفق باشند.»
سينما دست سه، چهار نفر است
داريوش باباييان يكي از مديرهاي دفاتر پخشي است كه منتقد اكران فيلمها در سال جاري بوده و فيلم «من ايرانيام» كه دفتر او پخش آن را برعهده داشت و در روزهاي گذشته جنجالآفرين بود. او ميگويد: «به نظر من طلاييترين اكران فيلم متعلق به نوروز است همينطورآغاز فصل تابستان هم زمان بسيار مناسبي براي نمايش فيلمهاست؛ اما از آنجاييكه امسال فصل تابستان با جام جهاني فوتبال آغاز ميشود تلاش فيلمها براي اكران در آغاز فصل بهار و نوروز است.»
اما اين پخشكننده و تهيهكننده قديمي مساله اصلي سينما را مافيا نميداند اما در عين حال ميگويد: «تصميمگيري سينما در دست سه يا چهار نفر است و آنها هستند كه سينماها را به قبضه خود درآوردهاند به طوريكه سالنها را در اختيار ميگيرند وتنها در دايره خودشان اكران فيلمها را ادامه ميدهند اين درحالي است كه نزديك به 30 دفتر پخش ديگر هم در سينما فعاليت دارد؛ براي اين دفاتر پخش فرقي نميكند كه فيلم قوي يا ضعيف براي نمايش داشته باشند چون درهرصورت به نابودي كشيده ميشوند چون عملا سينمايي در اختيار ندارند.»
اما باباييان در ادامه بهطعنه ميگويد: «به نظر من تصميمگيري براي اكران همه فيلمهاي سينماي ايران بايد به همين چند دفتر پخش داده شود تا آنها براي فيلمهاي ضعيف هم سرويس مشابه فيلمهاي قوي دهند تا فيلمهاي ضعيف هم امكان فروش داشته باشند. چون اگر قرار باشد فيلمهاي قوي منحصر به يك دفتر پخش باشد و فيلمهاي ضعيف به يك دفتر پخش برسد اين گونه توازن برقرار نميشود.» به اعتقاد اين پخشكننده يكسري افراد دولتي مديريت اكران سينما را دردست گرفتهاند؛ آنها با يك ميليارد پيشپرداخت؛ اكران فيلمها را در اختيار خود ميگيرند و دفاتر ديگر دستشان از فيلم و اكران كوتاه ميماند. او در ادامه توضيح ميدهد: «اين افراد فيلمهاي خوب جشنواره را گزينش كرده و براي نمايش اين فيلمها به صاحبان فيلمها پولهاي هنگفت ميدهند كه باقي دفاتر پخش از عهده پرداخت اين پولها برنميآيند. درنتيجه زمانهاي خوبي هم به نمايش اين فيلمها اختصاص داده ميشود؛ از نظر من اين مسائل هيچ اشكالي ندارد به شرط اينكه ضعيفكشي صورت نگيرد و حق فيلمهاي ديگر هم در اكران محفوظ باشد.»
داريوش باباييان از سينماگران قديمي بهحساب ميآيد و بدون در نظر گرفتن پخش فيلم «من يك ايرانيام» كارنامه او معرف چگونگي فعاليت او در سينما است. او ميگويد: «يكسري افراد در سينما هستند كه زحمت كشيدند تا سينما به اينجا رسيده؛ يك تعداد تهيهكننده دلسوز در سينما فعاليت ميكنند كه با تلاش آنها سينما سرپا شده اما بعضا مشاهده ميشود كه افراد غيرسينمايي وارد سينما شدهاند و به پيكره سينما آسيب ميرسانند؛ به واسطه حضور اين افراد بودجه دريافتي از فروش فيلمها بهجاي آنكه در سينما جريان داشته باشد در جاي ديگر سرازير ميشود. من از آقايان مديران سينما ميخواهم اين مسائل را كنترل كنند.»
اين موضوع كه برخي از دفاتر پخش به امكانات بهتري براي معرفي فيلمها مجهز هستند و توان پخش گستردهاي دارند را نميتوان انكار كرد و باالطبع فيلمسازان هم تمايل دارند با اين دفاتر مجهز همكاري بيشتر براي پخش فيلم شان داشته باشند؛ باباييان در همين زمينه ميگويد: «قرار بود وزارت ارشاد به هر دفتر سينمايي 20 ميليون تومان براي بهروزرساني حمايت كند كه اين هزينه تعلق نگرفت؛ دفاتر پخشي كه محتاج 20 ميليون تومان براي بهروزرساني هستند چطور ميتوانند مبالغ ميلياردي براي در اختيار گرفتن اكران فيلم بپردازند؟ البته دفتر پخش اينجانب در سال فعاليت خوبي دارد اما وقتي ميبينيم دولت از ما هيچ حمايتي نميكند و ميبينم كه همكارانم اذيت ميشوند من هم تصميم گرفتم فيلم اكران نكنم و همان يكي دو دفتر پخش مسووليت نمايش فيلمها را بر عهده بگيرند اما دولت بايد جوابگوي اين دفاتر پخش و خانوادههاي آنها باشد.»اينكه بعضي دفاتر پخش فعاليت گستردهاي در طول سال دارند و عدهاي از رقابت باز ميمانند و شروع به جنجالآفريني ميكنند اين بلواها بيش از هر چيز حسادت برخي را نسبت به عملكرد موفق دفاتر پخش مورد اتهام به ذهن ميرساند كه باباييان ميگويد: «من خوشحالم از اينكه همكارانم در پخش فيلمها موفق هستند اما خوشحالتر ميشوم اين موفقيت بين همه تقسيم شود. در حال حاضر وضعيت بهجايي رسيده كه ملاك پرفروش شدن فيلمها حتي دريافت سيمرغ و كانديدا شدن فيلمها در فجر نيست؛ بلكه انحصاري بودن جريان اكران است. باور كنيد كاري كردند كه خيلي از دفاتري كه روزگاري فيلمهاي پرفروش پخش ميكردند هم با مشكل مواجه هستند و نميتوانند پخش فيلمها را بر عهده بگيرند.» از نظر او سازمان سينمايي بايد به اين مسائل ورود پيداكرده و مشكلات مربوط به سينما را كنترل كند.
بحث مافيا در اكران فاقد اعتبار است
اما مصطفي كيايي در مقام كارگردان و تهيهكننده با فيلم «چهارراه استانبول» متقاضي اكران نوروزي است؛ فيلمي كه با اقبال نسبي منتقدان در جشنواره فيلم فجر روبهرو بود و بازيگران چهره زيادي هم دارد. با نگاهي به كارنامه اين فيلمساز تقريبا بيشتر فيلمهاي او هم در اكران با اقبال مخاطبان مواجه شده است. او نظرات جالبي در مورد جنجال اخير و به طور كل اكران فيلمها را مطرح ميكند: «معتقدم سينما دارها هستند كه تصميم ميگيرند چه فيلمي مناسب فصل اكران است و فيلمي هم كه فروش داشته باشد و مخاطبان را جذب سالن سينما كند بيشك مورد توجه آنها قرار ميگيرد پس از نظر من بحث مافيا در اكران فاقد اعتبار است.»
گردش مالي اساس شكلگيري هر صنعتي است كه سينما هم بخشي از آن است. به اعتقاد كيايي اگر به سينماي صنعتي اعتقاد داشته باشيم ناگزير هستيم گردش مالي فيلمها را بپذيريم. او نگاه ديگري به اين موضوع ميكند: «اين گردش مالي از هزينه توليد فيلمها شروع ميشود و در انتها به پخشكننده و سينمادار ميرسد كه بايد در اين چرخه پول و سرمايه در جريان باشد.»
اما اين كارگردان در ادامه صحبتش به حقايقي انكار ناپذير اشاره ميكند: «به نظر من هيچ دفتر پخشي توان بالا يا پايين كشيدن فيلمها را از چرخه اكران ندارد اگر هم به زد و بند اعتقاد داشته باشيم اين دفاتر تنها پنج يا ده درصد فروش گيشه را بتوانند به دست بگيرند و غيرازاين اصلا نميتوانند چون وقتي بحث عرضه و تقاضا به ميان ميآيد محال ممكن است، تاكيد ميكنم محال ممكن است كسي بتواند جلوي فروش فيلمي را بگيرد چون بحث پول و سرمايه وسط است مگر اينكه فيلم خودش مخاطب نداشته باشد. به هيچ عنوان قصد حمايت از دفتر پخشي را ندارم اما اينجا لازم ميدانم واقعيتي را بگويم؛ زماني كه فيلم «باركد» در سينماها نمايش داده ميشد همزمان فيلم «دراكولا» به كارگرداني رضا عطاران هم در سينما اكران بود. تهيهكننده فيلم «باركد» من بودم و پخشكننده آن دفتر فيلميران؛ تهيهكننده و پخشكننده «دراكولا» هم آقاي سرتيپي (فيلميران) با چشم خودم ديدم زماني كه فيلم «باركد» مخاطب زيادي در سينما كوروش داشت آقاي سرتيپي از سالنهاي «دراكولا» در ساعتي كه مخاطب نداشت ميزد تا پاسخگوي مخاطبان فيلم «باركد» باشد. اگر آقاي سرتيپي ميخواست، ميتوانست تبعيضي قائل شود و مخاطبان را به سمت نمايش «دراكولا» دعوت كند. اما واقعا ميگويم كه اين كار را نكرد. پس نتيجه ميگيريم بحث مالي كه به ميان ميآيد سينمادار خودش پيشقدم ميشود تا به فيلمهاي پرمخاطب سرويس درست دهد و اين مساله هم به نظر من كاملا طبيعي است و اصلا پيچيده نيست.»
به نظر ميرسد فيلمهاي با رويكرد تجربي و هنري نبايد توقع داشته باشند كه اكران گستردهتري در سينماهاي كشور داشته باشند چون بحث منافع سينمادار را هم بايد در نظر گرفت؛ اساسا در دنيا هم وضع به همين منوال است فيلمهاي متعلق به جريان اصلي در زمان اكران در سه هزار سالن نمايش داده ميشوند و فيلمهاي تجربيتر يا به عبارتي آرتيستي سهم كمتري از اكران دارند. كيايي ميگويد: «اي كاش واقع بين باشيم و بداينم كه بعضي فيلمها متعلق به سينماي بدنه نيستند؛ آنها بايد بدانند كه نميتوانند اكران گسترده در دست بگيرند. زماني كه فيلمساز فيلمش را كليد ميزند ميداند با چه هدفي و براي چه مخاطبي و چه بازاري فيلمش را ساخته. وقتي هم فيلم مخاطب گسترده ندارد نبايد فيلمسازان توقع داشته باشند كه فيلمهايشان نيمي از سينماهاي كشور را تصاحب كنند.»
اما از نظر اين كارگردان، مهمترين دليل به وجود آمدن اين قال و قيلها به نداشتن سالنهاي سينمايي و توليدات انبوه برميگردد و اينكه همه دلشان ميخواهد فيلمشان در اكران گسترده قرار بگيرد و اين گونه ميشود تهمت زدنها و ناراحتي و گل گرفتنها به وجود ميآيد؛ اما آنچه مسلم است بايد واقع بين باشيم و به اين نكته توجه كنيم كه سينماي صنعتي بقايش از گيشهاش حاصل ميشود.
نظامنامه جديد اكران ابلاغ شد
نظامنامه جديد اكران سالهاي 97 و 98 كه در سه ماه گذشته در جلسات پياپي با حضور كارشناسان و استفاده از نظرات فعالان حوزههاي پخش، توليد، توزيع آماده شده بود، با اتمام بررسي تغييرات لازم در روز سهشنبه، اجراي آن طي نامهاي توسط رييس سازمان امور سينمايي و سمعي و بصري ابلاغ شد. اين آييننامه كه در جلساتي با حضور رياست سازمان سينمايي نهايي شده است نسبت به آييننامه سال 95 و 96 داراي ويژگيهاي تازهاي است كه از جمله آنها ميتوان به افزايش سرگروهها از پنج به هفت سرگروه براي ايجاد امكان اكران تعداد بيشتري فيلم و پيشگيري از انباشتگي نمايش فيلمها در مقاطعي از سال خصوصا ماههاي آخر سال، حفظ سقف اكران دو فيلم همزمان از يك دفتر با وجود افزايش تعداد گروههاي نمايش براي ايجاد امكان اكران فيلم از دفاتر مختلف، تشكيل شوراي عالي اكران جهت رسيدگي به عملكرد كارگروه اكران و نظارت بر اكران عادلانه و ايجاد تنوع در نمايش فيلمها با حضور معاون نظارت و ارزشيابي سازمان امورسينمايي و سمعي و بصري، الزام به ثبت قرارداد حال، آينده و به زودي فيلمها جهت برنامهريزي دقيق و داشتن فرصت كافي براي تبليغات و معرفي فيلمها؛ تشكيل كميته انضباطي نمايش براي نظارت دقيق برعملكرد دفاتر پخش فيلم و سينماها جهت پيشگيري از تخلفات احتمالي؛ مسووليتپذيري بيشتر معاونت نظارت و ارزشيابي در حوزه نمايش و نظارت بر اكران عادلانه فيلم ها؛ تسري يافتن نظام نامه اكران به ظرفيت نمايش شهرستانها و تقسيم سالن بين فيلمها اشاره كرد. روابط عمومي سازمان امور سينمايي، سمعي و بصري