مينيون و چيزهاي ديگري كه
در تهران داريم
نيوشا طبيبي
شايد زندگي در تهران به نظر سخت بيايد. به سر بردن در تهران كه پيچ و خمها و زير و بمهاي فراواني دارد، ساده نيست. گذران زندگي در اين ابر شهر حقيقتا به مهارت خاصي نياز دارد. ترافيك سنگين ناشي از عدم رعايت قانون توسط برخي رانندگان و طراحي غير اصولي معابر، عدم تقيد عده – انشاءالله - قليلي از همشهريها به رعايت اصول شهرنشيني و همسايگي و دهها مشكل كوچك و بزرگ ديگر، گاه عرصه را بر ساكنان اين شهر تنگ ميكند. با همه اين مصايب اجازه دهيد كه بگويم تهرانِ امروز، شهري است بيمانند كه زندگي در آن به معناي واقعي جريان دارد. حيات فرهنگي اين شهر در بين شهرهاي بزرگ خاورميانه بيمانند است. روزانه دهها تئاتر و كنسرت به روي صحنه ميروند، رويدادهاي فرهنگي متنوعي برگزار ميشوند، كافهها از سر شب پر از جواناني است كه دور هم مينشينند و گفتوگوي هنري و فرهنگي و اجتماعي با يكديگر دارند. امروز كتابفروشيها و مراكز فرهنگي متعدد، دهها موزه و عمارت تاريخي، تهران را شهري دلپذيرتر از پيش ساخته است. تهران را بايد به همين صورتي كه هست پذيرفت، زيباييهايش را ديد و ستود و زشتيهايش را با گردن گذاشتن به وظايف اجتماعي شهروندي و قانونمداري و البته نقد و نظارت بر عملكرد مديريت شهري، رفتهرفته اصلاح كرد. بياييد در سال جديد، نگاهي نو به تهران بيندازيم، دوستش داشته باشيم و در بهبود شرايطش بكوشيم. يادآوري ميكنم كه عملكرد تك تك ما شهروندان تاثير بسيار عميقي بر بهبود شرايط تهران دارد. از مديريت شهري بدون شهرونداني متعهد به اصول شهرنشيني، كاري ساخته نيست. بايدتهران را از زشتيها پاك كنيم، همانطور كه مردم آستارا با رودخانهشان چنين كردهاند. بد نيست آنها كه نفوذ كلامي دارند و هزار هزار فالوور، به جاي جدلهاي بيحاصل، جنبشي براي پاكيزگي تهران راه بيندازند.
آقاي روبن، صاحب قنادي قديمي مينيون در خيابان سعدي است و تهرانيها او و قنادي و شكلات و شيرينيهاي بيمانندش را خوب ميشناسند. روبن از پدري اوكرايني و مادري ارمني متولد شده است كه آمدنشان به ايران در هنگامه جنگ جهاني دوم داستاني شنيدني دارد. او در ايران متولد ميشود، بزرگ ميشود، به شهرهاي مختلف جهان سفر ميكند، به سرزمين پدرياش اوكراين هم ميرود. اما سرزميني كه برايش معناي وطن دارد فقط ايران است و شهر محبوبش فقط تهران. با لحني پر از محبت و صداقت ميگويد: «مهر و محبت و رفاقتي كه بين ما ايرانيان هست، در هيچ جاي دنيا وجود ندارد. من عاشق ايران و تهران هستم، فرزندانم هم عاشق ايران هستند و هرگز از اين خاك قطع علاقه نميكنيم كه خانه ما است.»
شما خود بهتر ميدانيد، براي تهران هزار خوبي ميتوان شمرد؛ خوبيهايي كه سبب شدهاند ميليونها نفر زندگي در اين شهر را انتخاب كنند. يكي از اين خوبيها، كوههاي شمالي آن هستند. اين كوهها چشمانداز زيبايي براي شهر و تفرجگاهي بيمانند براي عشاق طبيعت فراهم كردهاند. صبح زود از هر جاي تهران با صرف اندكي هزينه و وقت ميتوان به كوه رفت و حظ برد. شهر عزيزمان تهران از معدود پايتختها و ابرشهرهاي دنياست كه چنين نعمتي را در جوار خود دارد. براي لذت بردن از تهران تاريخي بايد قلب تهران و محلات قديمياش را كاويد، در قهوهخانههايش ديزي خورد و زير بازارچههاي محلاتش راه رفت.
اين خبر خيلي خوب را هم به عرض برسانم و بروم: مردم آستارا تصميم گرفتهاند رودخانه شهرشان را چنان پاك كنند كه زبانزد جهانيان شود. چنين نيز كردهاند، اكنون سيزده، چهارده هفته است كه زن و مرد و بزرگ و كوچك دست همت به كمر زده و رودخانه را پاكسازي كرده و هم عهد شدهاند كه ديگر نگذارند كثيف شود. رودخانه را اگر ببينيد شما هم تصديق ميكنيد كه تميزترين رودخانه جهان در آستارا جريان دارد. آفرين بر همت بلندشان، دمشان گرم و شهرشان تا ابد پاكيزه باد.