• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4054 -
  • ۱۳۹۶ دوشنبه ۲۸ اسفند

پشت پرده انتخابات مدير گروه مطالعات منطقه‌اي

در آذرماه سال 1396 طبق روال قانوني و در پي پايان يافتن يك دوره از مديريت دو ساله خانم دكتر كولايي، مدير گروه مطالعات منطقه‌اي انتخابات برگزار شد تا همچون دوره قبل كه انتخابات در كمال آرامش و صحت برگزار شده بود، مدير گروه انتخاب شود. واقعيت اين است كه در دوره قبل هم تصور چنين نتيجه‌اي براي برخي آقايان غيرقابل باور و تحمل بود. بنابراين همه توان‌شان را به‌كار گرفتند كه نتيجه غير از گذشته باشد. از يك هفته قبل از انتخابات تحت هدايت يكي از آقاياني كه در دوره مديريت قبلي گروه، بدون هيچ‌گونه اعلام نظري از طرف گروه بر آن تحميل شده و امروز فرياد واآزادي و وادموكراسي و اينكه راي اعضاي گروه چه شد؟ سرمي‌دهد، دست به كار شدند. آنها از هر ترفند و تهمتي استفاده كردند كه خانم دكتر كولايي براي بار دوم براي مديريت گروه انتخاب نشود و كانديداي مورد نظر و حمايت ايشان راي بياورد. بي‌اخلاقي‌ها در اين زمينه به يكي يا دو مورد خلاصه نمي‌شود. در اينجا به مصداق «مشت نمونه خروار است» به بعضي از موارد اشاره مي‌شود. از جمله اينكه يكي از اساتيد گروه كه از سال گذشته در فرصت مطالعاتي به سر مي‌برد و ايشان راي‌شان را به وكالت به يكي ديگر از اساتيد حاضر در گروه داد كه راي خود ايشان به خانم دكتر كولايي بود و به ايشان اختيار داد كه شما وكيل من در اين راي‌گيري هستيد كه هرگونه تشخيص داديد، عمل كنيد. ولي زماني‌كه اين آقايان متوجه اين موضوع شدند، وكيل مشاراليه را با اين بهانه كه پرونده استخدامي موكل شما از سوي مدير گروه و معاون پژوهشي دانشكده به گرو گرفته شده، شروع به دروغ‌پراكني و تهمت زدن كردند. اين در حالي بود كه خود آن موكل مي‌دانست كه مدير گروه و مديريت دانشكده چه خدمت بزرگي در جهت حل مشكل فرصت مطالعاتي و وضعيت استخدامي ايشان به عمل آورده‌اند. به هر حال چنان اين استاد محترم تازه‌وارد از خارج از كشور را در تنگنا گذاشتند كه بارها اظهار پشيماني مي‌كرد كه چرا كشور خارجي را براي خدمت به كشورش ترك گفته و اكنون در فضاي زدوبند سياسي برخي از اعضاي دلواپس گروه گرفتار آمده است. به هرحال آن چنان عرصه را با تهديد و فشار بر وي تنگ كردند كه او ناگزير شد با وجود ميل باطني خود و موكلش راي را در اختيار اين آقايان قرار دهد. يا يكي ديگر از اساتيد تازه وارد گروه را در شب قبل از انتخابات تهديد كردند كه اگر راي به كانديداي مورد نظر ما ندهيد، بايد فاتحه ماندن در اين گروه و دانشكده و دانشگاه را بخوانيد و برويد. چون در سايه حمايت ما آمده‌ايد و مديون ما هستيد و به هر نحو ممكن و با وجود ميل‌تان بايد به كانديداي مورد نظر ما رأي بدهيد. يا در مورد يكي ديگر از اساتيد گروه كه چندي قبل سوابق پژوهشي‌اش براي شركت در يك جشنواره در گروه و اتفاقا از سوي همين آقايان بررسي و امتياز داده شده بود، چون از ميزان امتيازهاي داده شده، دلخور بود، آقايان كه خودشان به او امتياز داده بودند و اكنون فضا را براي تخريب مدير گروه مناسب مي‌دانستند، اين موضوع را متوجه مدير گروه دانستند و از طريق ايجاد بدبيني رأي ايشان را هم به دست آوردند. به اين ترتيب با توجه به اين اصل كه هدف وسيله را توجيه مي‌كند، آقايان كه اكنون فرياد آزادي‌طلبي‌شان در نامه‌پراكني‌ها به اين شخص و آن شخص گوش فلك را كر كرده است و برخلاف همه اصول اعتقادي، اخلاقي، انساني و حقوق فردي و اجتماع، به هر شيوه و هر عملي متشبث شدند تا رأي به اصطلاح اكثريت را در ظاهر تصاحب نمايند. حال با اين زمينه‌سازي‌هايي كه به بخشي از آنها اشاره شد، مي‌توان به درستي قضاوت كرد كه رياست دانشگاه با اين فضاسازي مسموم و رأي مخدوش و با توجه به سابقه غير قابل قبول مديريت قبلي گروه، كه اكنون نيز كانديدا شده بود تا دوباره دوره قبلي از طريق مدير در سايه‌اش به اجرا در‌آيد، چگونه بايد قضيه را مديريت مي‌كرد و تصميم مي‌گرفت؟ آيا فردي كه به اصطلاح آراء بيشتر را «به هر ترتيب» به دست آورده بود، به مديريت گروه انتخاب مي‌كرد؟ شخصي كه برخلاف ادعاي آقايان كه از رأي‌‌گيري دم مي‌زنند، در دو دوره قبل گروه بدون كوچك‌ترين نظرخواهي يا رأي‌گيري از اعضاي گروه، صرفا با راي و نظر رياست دانشكده به سمت مديريت گروه انتخاب شده بود، در دوره‌اي كه راي اساتيد در هيچ زمينه‌اي محلي از اِعراب نداشت، اعضاي جديد را بدون هيچ نظرخواهي از گروه و بدون در نظر گرفتن معيارهاي علمي به گروه وارد مي‌كردند. چون هدف اصلي نه معيارهاي علمي، كه صرفا تامين راي همفكران در مواقع ضروري بود. اكنون همان فردي كه يك‌تنه و البته گاهي به نام اكثريت اساتيد گروه و گاهي همچنين به نام دانشجويان ارشد و دكتراي گروه به آب و آتش مي‌زند و به رياست دانشگاه و رياست جمهور نامه مي‌نويسد و البته با توهين‌هاي فراوان تظلم‌خواهي مي‌كند كه چرا دوست ايشان به مديريت گروه نايل نشده است، خود محصول شرايط همان زمان است كه بدون كمترين توجه به خواست و نظر اعضاي گروه به آن واردش كردند. حالا از احترام به رأي و دموكراسي سخن مي‌گويد و بي‌توجهي به رأي اساتيد گروه را توهين و بي‌حرمتي مي‌داند. كه البته حق نيز چنين است. منتهي زماني كه بسترهاي اجراي دموكراسي فراهم باشد و از ابزار و لوازم دموكراسي در جاي خود و به درستي استفاده شود. ايشان البته فراموش كرده است كه اتفاقا از گذشته‌هاي بسيار دور و شايد از بدو تاسيس دانشگاه تهران از جمله روندهاي مطلوب در همه زمينه‌هاي تصميم‌گيري و از جمله انتخاب مدير گروه يا انتخاب اعضاي هيات علمي جديد براي پيوستن به گروه‌هاي آموزشي، احترام به آراي اساتيد و در اختيار آنان بوده است كه اتفاقا تا اوايل دهه هشتاد نيز ادامه داشت. بر خلاف ادعاي آقايان كه اكنون مدعي حق راي و دموكراسي شده‌اند، آن قانون لغو شد و اين حق در دوره مديريت مورد حمايت ايشان، از گروه‌هاي آموزشي گرفته شد كه جاي بسي تاسف است. اكنون طبق آيين‌نامه‌هاي موجود، انتخاب مدير گروه از اختيارات رياست دانشگاه است، آقايان بي‌جهت به اين در و آن در مي‌زنند كه چرا بي‌قانوني؟ چرا كه بايد پذيرفت «خود كرده را تدبير نيست.»

تعدادي از اساتيد گروه مطالعات منطقه‌اي

دانشگاه تهران

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها