موانع واقعي استفاده از كالاهاي داخلي
محمدعلي ابطحي
استفاده از كالاهاي ايراني آرزوي ديريني است كه هميشه در تاريخ ايران خواست دلسوزان ومصلحان و ايران دوستان بوده است. غرور ايرانيها هم حداقل در حد سخن، پشتوانهاي براي استقبال از اين انديشه بوده است.
امسال كه رهبر معظم انقلاب نام حمايت از كالاي ايراني را برگزيدهاند، تبليغات و گفت وشنودهاي رسمي در اين مورد بيشتر شده است.
اگر واقعا قرار باشد اين شعار ملي گرايانه تا حدودي تحقق پيدا كند، بايد جداي از شعارها، زمينهها و زير ساختهاي تحقق آن فراهم شود. وظيفه مسوولان اين نيست كه در رقابت با يكديگر بيشتر شعار دهند و نظرات رهبري را تكرار كنند.
براي تحقق اين هدف توجه به اين سه نكته سخت ضروري است:
۱- معروفترين آنها كيفيت نداشتن بعضي از كالاهاي ايراني است كه همه به آن پرداختهاند و نوشتن بيشتر تكرار مكررات است. وقتي يك مقام مسوول مثلا پرايد را ارابه مرگ مينامد، نميتوان توقع داشت كه افرادي كه ميتوانند ماشين ديگري داشته باشند به سراغ پرايد بروند. غير متمكنين هم كه چارهاي ندارند، اهانت استفاده از ارابه مرگ را براي داشتن اتومبيل به اجبار تحمل ميكنند.
۲- ناباوري به توان ملي هم يك امر فرهنگي است. وقتي توليدكنندگان بسياري از كالاي خوب ايراني هم، براي فروش، مارك خارجي بر آن نصب ميكنند، نشانه فروريختگي فرهنگي است. ريشه اين رفتار را بايد در ناباوري به خود يا دلخوريها از حاكميت كه مرز نميشناسد پيگيري كرد. در يك فرهنگ خود باور، فروش جنس داخلي با مارك خارجي فاجعه است. در اين مورد نقش فرهنگ آفرينان مستقل و ملي خيلي موثر است كه معمولا به دلايل جانبي آنان هم وارد اين نوع فرهنگسازيها نميشوند.
۳- مهمترين مانع استفاده از كالاي داخلي فساد گسترده در مديريت كشور است. از وقتي كه رقمهاي ميلياردي اختلاسها انجام شد و قبح دست اندازيها به بيت المال ريخت و فسادهاي مالي سكه رايج و امري نهادينه شد، نه تنها در بيشتر موارد مشوقي براي حمايت از كالاهاي داخلي باقي نماند، بلكه ايجاد مانع براي توليدات داخلي طبيعي شد. پورسانتهاي رسمي و غيررسمي كه داخل چرخه مديريت در سطوح مختلف از سوي فروشندگان خارجي عرضه ميشود، انگيزه حمايت از كالاها و توليدات داخلي را ازبين برده است.
براي تحقق شعار ملي بايد بستر آن فراهم شود.