• ۱۴۰۳ جمعه ۱۱ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4061 -
  • ۱۳۹۷ سه شنبه ۲۱ فروردين

همراه شدي عزيز

امير بهاري

در اواخر تعطيلات گروه قابل توجهي از ترانه‌سرايان نامه نوشتند و ادعا كردند حميد هيراد خواننده- به زعم خودش مولف- ابياتي از شاعران ديگر را بدون رعايت قانون حقوق مولف استفاده كرده است. يعني حميد هيرادِ تازه از راه رسيده باعث شد كمپين «نه به سرقت ادبي» راه بيفتد و نامه اعتراض‌آميز 40 ترانه‌سرا به امضاي 2500 شاعر (سرزمين شاعرخيزي داريم!) رسيد. نگذريم از اينكه دلخوري كساني مثل ابتهاج از اينكه آثارشان را بدون اجازه مي‌خوانند هم تا حالا كار به جايي نبرده بود.

حميد هيراد اولين اين ماجرا نيست. او گرفتار شد چون ترانه‌سرايان وطني در اين مدت آموخته‌اند كه صنف‌شان را جدي بگيرند اما مگر كسي به اين اعتراض كرد كه خيلي از ستاره‌هاي نيمه دوم دهه 1380 با كپي (مودبانه همان دزدي) ملودي‌هاي خوانندگان ترك و يوناني محبوب شدند؟ هنوز هم آثار بسياري منتشر مي‌شود كه بيت‌ها و موتيف‌هايش دزدي است.

از اين بحث تكراري كه بگذريم، دو موضوع جالب در ميان است؛ يكي غيبت قانون و ديگري عادي شدن مساله. در كشمكشي كه بين حميد هيراد و مدعيان پيش آمد سيستم قضايي به هيچ‌وجه انتخاب طرفين نبود. «راه انداختن هشتك و كمپين» و «متوسل شدن به راه و رسم كدخدامنشي» به عنوان راه‌حل مطرح بود ولي خبري از قانون نبود. نه اينكه در قوانين كشور در اين موارد راه‌حلي وجود نداشته باشد يا نتوان راه‌حل‌هايي را به وجود آورد بلكه پيش از آن موانعي چون عدم وجود اراده‌اي جدي و محكم بر سر راه است. در واقع غيبت قانون پيش از ضعف سيستم قضايي ناشي از عوامل بسياري در ميان جماعت هنرمند از جمله «عادي شدن مساله» است. به واكنش برخي از هنرمندان به همين مناقشه حميد هيراد دقت كنيد. بعضا در فضاهاي مجازي نوشتند در اين سال‌ها اتفاق‌هاي مشابه كم نيفتاده است حالا چرا حميد هيراد را بدنام مي‌كنيد؟! يعني براي اغلب هنرمندان اين موضوع عادي است؛ صدا و سيما موسيقي ما را پخش مي‌كند و حق و حقوق ما را هم رعايت نمي‌كند. چه مي‌شود كرد؟ اپراتورهاي تلفن همراه ميلياردي از موسيقي ما كاسبي مي‌كنند دست آخر يكي، دو درصد هم به همه ما (ناشر، مولف، صاحب اثر...) مي‌دهند. باز خدا را شكر ميلياردي درمي‌آورند تا سالانه چند صد هزارتوماني دست ما را بگيرد... موسيقيدانان چنين حال و هوايي دارند. مثل اين مي‌ماند كه كسي بيايد خانه شما و اشياي قيمتي شما را بدزد و خيلي راحت در مغاز‌ه‌اش بفروشد بعد شما تعجب نكنيد و به پليس هم زنگ نزنيد. احتمالا اگر پليس در كار نباشد شما حداقل با تعدادي از آشنايان سراغ دزد مي‌رويد. موسيقي ايران علي‌الحساب پليس ندارد و تازه به اين راه‌حل رسيده كه موسيقيدان حداقل براي احقاق حقوقش با همكارانش همراه شود. تا پيدا شدن پليس، راه زيادي در كار است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون