• ۱۴۰۳ دوشنبه ۳۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 21 -
  • ۱۴۰۲ سه شنبه ۳ مرداد

صورتي در زير دارد آنچه در بالاستي

تغييرات چيست، چه سويه‌ها و مولفه‌هايي دارد

هادي خانيكي

استاد   دانشگاه

 

هر زمان نو مي‌شود دنيا و ما

بي‌خبر از نو شدن اندر بقا

عمر همچون جوي نو، نو مي‌رسد

مستمري مي‌نمايد در جسد

مولانا

درآمد

سالي كه بر ايران گذشت، سال انباشت و درهم‌تنيدگي خواسته‌هاي اجتماعي، سال تراكم تنگناها و بحران‌هاي اقتصادي، سال بروز و ابراز تغييرات دراز دامن فرهنگي و سال سامان گرفتن تنش‌ها و واكنش‌هاي تند سياسي بود، سال 1401 اگرچه در مقياس كلان تاريخي از جنس سال‌هاي ديگر است، اما در مقياس خرد اجتماعي و سياسي سالي متفاوت بود كه حداقل نيمه دوم خود را مدام با خلق و ثبت رخداد و خبر پشت سر نهاد. از شهريور ماه اين سال به بعد كه احساسات و ادراكات بخش‌هاي مهمي از جامعه ايراني به دنبال
جان باختن مهسا اميني در فرآيند دستگيري و بازداشت از سوي گشت ارشاد سويه فعال و مشهود اعتراضي نسبت به سياست‌ها و رويه‌هاي حكمروايي به خود گرفت، تا به امروز ابعاد و سطوح مختلفي از نارضايتي و اعتراض در سراسر كشور بروز كرده است. ابراز همه اينها حكايت از وجوه و تعدد و تراكم مطالبات و نارضايتي‌ها و انتقادهايي داشت كه طي ساليان گذشته به موقع ديده و شنيده نشده بودند و ناگهان به صورت انفجاري و خشم‌آلود سر برآوردند. صداهاي ناشنيده و شهروندان ناديده شده در ميانه قشرها و گروه‌هاي اجتماعي از جوانان و زنان و به حاشيه رانده‌شدگان قومي و مذهبي تا دانشجويان، دانشگاهيان و معلمان و پزشكان و هنرمندان و روزنامه‌نگاران و ورزشكاران و نخبگان و صنف‌هاي فعال جامعه در اين سال پا به ميدان سياست نهادند و زبان به اعتراض‌هاي مختلف گشودند.

در چيستي و چگونگي و فرجام اين جنبش اعتراضي صاحبان‌نظر و تجربه بسيار گفتند و نوشتند و شايد وجه اشتراك و فشرده آنها اين باشد كه رخداد
پشت سر پديده‌اي اجتماعي است كه به «كنشگري سياسي» رسيد، به اين اعتبار و برآمده از تغييرات پردامنه‌اي است كه طي دهه‌هاي گذشته در زير پوست جامعه ايراني رخ داده اما كمتر به چشم اصحاب سياست و قدرت آمده است. ديرفهمي اين تحولات چيزي از بزرگي اين واقعيت نمي‌كاهد كه جامعه امروز ايران وارد پارادايم جديد و متفاوتي از فهم ريسك زندگي شده است كه با شيوه رايج مديريت و حكمراني حتي سياست‌ورزي ناسازگار است.

اگرچه داوري نهايي درباره وضعيت كنوني و روندها و آينده اين اعتراضات به دليل پيچيدگي و گستردگي آن نيازمند داده‌هاي علمي و انجام پژوهش‌هاي بي‌طرفانه است، اما بازانديشي محققان در مطالعاتي كه پيرامون شناخت جامعه ايراني و تغييرات دامنه‌دار و پرشتاب آن به انجام رسيده است، مي‌تواند تا حدي چشم‌ها را بشوياند و افق را براي جور ديگر ديدن امروز و فرداي كشور باز كند.

جامعه ايراني در سه دهه اخير دستخوش تغييرات اجتماعي درازدامني شده است، برخي از آنها رويت‌پذير در سطح‌اند و برخي ديگر به واسطه و در عمق قابل فهم هستند. همه اين تغييرات نتايج آني سياسي نداشته و ندارد از اين رو كمتر در اين سطح مورد توجه قرار گرفته‌اند و مي‌گيرند، چون به سادگي به چشم نمي‌آيند از آنها تلقي‌هاي مقطعي مي‌شود و صرفا در قالب «حماسه‌ها» يا سبب‌ها «توصيف» ‌شده‌اند و مي‌شوند و به عبارتي ديگر بيشتر در چارچوب نگاهي «رويدادمدار» قرار مي‌گيرند. در حالي كه بخشي از اين تغييرات عميق و ديرپايند و تا سطح ناخودآگاه جامعه تاثيرگذار مي‌شوند و بخشي ديگر به شكل مشهود و ملموسي در حوادث روزمره و رخدادهاي خاص خود را نشان مي‌دهند. در يك تقسيم‌بندي كلي، برخي از اين تغييرات به صورت «گفتماني» قابل مشاهده‌اند و برخي را بايد در صورت «فرآيندي» تحليل كرد، اگرچه نوك قله مشهود همه آنها در عرصه سياست و رخدادهاي ناگهان زودتر و بيشتر به چشم مي‌آيد.

اينكه تغييرات چيست، چه سويه‌ها و مولفه‌هايي دارد و چه خواسته‌ها، مطالبات و تصورها و رفتارهاي اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و سياسي بر پايه آنها شكل گرفته است؟ موضوع مهمي است كه پيش از هر ارزيابي و داوري سياسي و طرح و نقد رويكردها و راهبردهاي سياست‌گذارانه و سياست‌ورزانه پيرامون آنها بايد مورد توجه قرار گيرد.

مطالعاتي كه براي شناخت و بازشناسي تغيير در جامعه امروز ايران كار مي‌روند، هم شامل پيمايش‌ها و نظرسنجي‌ها و هم دربرگيرنده دايره نگرش‌ها و افكار عمومي، علاوه بر اين دو بايد به تحليل‌ها و ارزيابي‌هاي كيفي پژوهشگران و انديشمنداني كه به صورت مستمر تحولات جامعه را در اين فرآيند رصد كرده‌اند نيز نظر داشت. در اين زمينه براي آگاهي از افكار عمومي معمولا در يك مقطع زماني خاص و نسبت به يك موضوع ويژه شكل مي‌گيرد و بعد از مدتي محدود مي‌شود، اصطلاح نظرسنجي نگرش‌ها و گرايش‌هاي جامعه كه به طور نسبي از ثبات بيشتر برخوردارند اصطلاح پيمايش به كار مي‌رود. در طول سه دهه اخير كه بازه زماني تغييرات گسترده است، چندين پيمايش ملي براي سنجش نگرش‌هاي شهروندان ايراني در زمينه‌هاي مختلف انجام گرفته است كه از آن ميان 24 مطالعه برجسته‌تر در پژوهشي مستقل مورد تحليل قرار گرفته‌اند(1) علاوه بر اين به تناسب رخدادهاي انتخاباتي، اعتراضات ملي و محلي و اهميت يافتن برخي مسائل اجتماعي و سياسي نظرسنجي‌هاي منظم يا ادواري نيز به سنجش وضعيت افكار عمومي پرداخته‌اند. بازانديشي در حداقل همين پژوهش‌هاي ملي نشان می‌دهد كه چرا و چگونه جامعه ايراني در آستانه اعتراض و حتي عصيان قرار گرفت. منطق مفهومي يا چارچوب تحليلي ارزيابي 24 پيمايش ملي از «ادبيات بازانديشي» متاثر است كه بازانديشي به معناي اعتباربخشي به «قابليت انساني در انديشيدن به رفتارها و منش‌ها در پرتو تجربيات جديد است»، اين روش امكان بهره‌مندي از نتايج و يافته‌هاي اين پيمايش‌ها را در شناخت جامعه ايراني آسان‌تر مي‌كند. براي تامل بيشتر در شناخت تاريخي و اجتماعي مساله امروز ايران تنها فهرست اين پیمايش‌ كه از اعتبار علمي شايسته‌اي برخوردارند ذيلا مي‌آيد:

جدول شماره یک را بخوانید.

 

مولفه‌ها و روند تغيير در جامعه ايران

پيمايش‌ها و مطالعات علمي در سطح ملي و نظرسنجي‌هاي معتبر در باب رخدادهاي مهم سياسي و اجتماعي و اقتصادي به ويژه آنجا كه امكان مقايسه نتايج آنها در بازه‌هاي زماني منظم وجود داشته باشد راه را بر ديدن تحولات جامعه از دوردست‌تر مي‌‌گشايد. غافلگير شدن در سياست و مديريت بحران‌ها از همانجا آغاز مي‌شود كه پيش‌فرض‌ها و انگاره‌هاي متصلب يا بسته‌بندي‌هاي نامنعطف ذهن و معرفت، چشم و گوش را بر ديدن و شنيدن به‌موقع آهنگ و صداي تغييرات در جامعه و جهان مي‌بندد.

در عين حال ديدن و شنيدن لايه‌هاي زيرين و صداهاي دور جهان زيست جديد اجتماعي و فرهنگي ايرانيان كه در آن نقش‌آفرينان موثري چون زنان و جوانان و ناديده‌شدگان در نظم رسمي به ميدان آمده‌اند، از خلال مطالعات تطبيقي و تاريخي ناممكن نيست، اگرچه دشوار هم هست.

حداقل مي‌توان از ميان اين مطالعات و تحقيقات به 10 مولفه مهم تغيير كه روند بروز و ظهور آنها نيز شتاب بيشتري به خود گرفته است، مورد توجه قرار داد.

 

1) تغيير ارزش‌ها و نگرش‌ها

٭ در پيمايش‌ها و نظرسنجي‌هاي متعدد نشان مي‌دهند كه «حس كسري عدالت و انصاف در جامعه» اگرچه همواره وجود داشته است، اما رو به فزوني نهاده است، بيكاري، تورم و احساس تبعيض و فساد و نابرابري در صدر يافته‌هاي مطالعات اجتماعي قرار داشته‌اند.

٭به تدريج، چشم‌انداز حل مشكلات كشور مبهم‌تر و اميد به بهبود اوضاع اجتماعي و اقتصادي كشور، كمتر شده است.

٭از نظر غالب شهروندان ساختارهاي رسمي قدرت قادر يا مايل به اصلاح ضعف‌ها و كاستي‌هاي موجود ديده نمي‌شوند.

 

2) افول سرمايه اجتماعي

٭در سطح سرمايه اجتماعي كلان يعني اعتماد مردم به نظام، هم جامعه، توفيق مسوولان را براي حل مسائل اصلي كشور كم ارزيابي كرده‌اند و پنداشت مطلوبي نسبت به موفقيت نظام ندارند. احساس عدالت كمي دارند و معتقد هستند كه وضعيت در آينده بدتر مي‌شود.

٭در سطح سرمايه اجتماعي ميانی يعني اعتماد به نهادها و دستگاه‌هاي حاكميتي عموم پاسخگويان اعتماد كمي به رسانه‌هاي رسمي دارند. بيش از نيمي از آنها وجود ويژگي‌ها و ارزش‌هاي اخلاقي را در بين مسوولان در حد كم ارزيابي مي‌كنند و حدود 40درصد پاسخگويان به مجموعه نهادها (دولتي و عمومي) اعتماد كمي دارند.

٭در سطح سرمايه اجتماعي خرد يعني همبستگي‌هاي مدني 9/91درصد مردم در هيچ تشكلي عضو نيستند و 9/8درصد ديگر هم بيش از همه اعلام كرده‌اند در پايگاه‌هاي بسيج، هيات‌هاي مذهبي و انجمن‌هاي ورزشي و تفريحي عضو هستند. حدود 53درصد نيز در حد متوسط رو به پايين احساس امنيت دارند.

 

3) تغيير در سبك زندگي

٭انتخاب‌هاي فردي و تعاريف زن و مرد از زندگي مشترك جاي الگوهاي پايه‌اي و مسلط مربوط به خانواده را گرفته‌اند و نهاد خانواده كاركردها و مسووليت‌هاي زمين مانده نهادهاي ديگري را نيز برعهده گرفته است (اعم از آموزش و اشتغال و امكان ازدواج و تامين مسكن).

٭ميانگين سن ازدواج براي مردان و زنان افزايش يافته است و درصد تغييرات نسبت به ازدواج (كاهشي) قابل‌توجه است. فرزندآوري روند كاهشي جدي داشته است.

٭جامعه بيشتر پذيراي كار زنان بيرون از خانه شده است و مرجعيت تصميم‌گيري پدر در خانواده به شدت كاهش يافته و ساختار اقتدار در خانواده عمدتا مشاركتي شده است.

٭گذراندن اوقات فراغت بيشتر از قبل غيرخانوادگي شده است، به خصوص با افزايش سن ازدواج تمايل براي گذراندن فراغت بيرون از خانواده در سبك زندگي جوانان به خصوص زنان جايگاه مهمي يافته است. فراغت مردان و زنان نسبت به گذشته شباهت‌هاي بيشتر به هم يافته و جنسيت‌زدايي شده است.

 

4) تحول رفتارهاي مذهبي

٭همچنان مذهب يك عمل مهم در شكل دادن به پنداشت‌هاي ايرانيان است.

٭در پاسخ به پرسش‌هايي راجع به مذهب در همه نظرسنجي‌ها و پيمايش‌ها تا سال 1400 افراد خود را مذهبي نشان داده‌اند. اما درباره روند دينداري در جامعه باور دارند كه اوضاع بدتر شده است و جامعه را كمتر ديندار مي‌دانند.

٭گرايش به دينداري فردي بيش از دينداري جمعي شده و گرايش به سكولار نيز از دينداري سياسي و جمعي در ميان تحصيلكردگان و جوانان بيشتر از ديگران بوده است.

 

5) تغيير صفات رفتاري و ارزش‌هاي اخلاقي

٭روند تغييرات اجتماعي به سوي غلبه بيشتر «فردگرايي» و اولويت ارزش‌هاي مادي بوده است.

٭روندهاي اخلاقي در حالي كه به گواهي كليه پژوهش‌های صورت گرفته رو به نزول بوده است، موضوعاتي چون دروغ، پارتي‌بازي، چاپلوسي، فاصله داشتن زياد تا شايسته‌سالاري و... از جمله صفاتي است كه در احساس مردم به شكل مداوم در حال افزايش است.

٭پايبندي مردم به ارزش‌هاي اخلاقي از نظر شهروندان متوسط رو به پايين ارزيابي شده است.

 

6) مواجهات نسلي

٭نسل‌هاي جديد با ادراك جديد و سبك جديد زندگي پيشران‌هاي تغيير در جامعه شده‌اند و اين فرآيند ديگر محدود به نقاط شهري نيست، بلكه در مناطق روستايي هم اعتبار پوشش آموزشي و نيز حضور روستاييان در فضاي مجازي نيز تغيير در فضاي ذهني و به تبع آن تغيير در سبك‌هاي زندگي امري مشهود و فراگير است.

٭نگاه نسلي جوانان به نسل‌هاي پيشين به صورت محدودكنندگان و تصرف فرصت‌هاي رشد درآمده است. از نظر آنان در نظام اداري و مديريتي، در دانشگاه‌ها، در بازارها،‌ در عرصه‌‌هاي فرهنگي و فراغتي از نظر آنان جوانان زماني پذيرفته مي‌شوند كه در هيئت نسل قديم جلوه كنند. اين ضرورت جلوه‌گيري در هيئت نسل قديم به معناي تداوم نظام نابرابر توزيع امتيازها به نفع نسل قديم است.

 

7) تحول كيفي در افكار عمومي

افكار عمومي سه تغيير مهم را پشت سر گذاشته است:

٭نخست اينكه نارضايتي عمومي تعميق و تشديد شده است و در عين حال دامنه آن از مسائل اقتصادي عبور كرده و به موضوعات ديگر از جمله مسير و شيوه اداره كشور رسيده است.

٭دوم اينكه نااميدي و احساس هراس از آينده نيز با شتاب در حال گسترش است.

٭سوم اينكه بخش‌هايي از جامعه نامطلوب بودن وضعيت موجود را ناشي از مداخله دين در سياست قلمداد مي‌كنند و عدم تعلق خود به رفتارهاي ديني را به صورت آشكار و علني ابراز مي‌كند.

 

8) تغيير نگرش نسبت به انتخابات

٭از سال 96 به بعد، افت ميزان مشاركت در انتخابات مجلس و انتخابات رياست جمهوري رخ داده است، به طوري كه در سال 1398، در انتخاب مجلس حدود 20درصد و در سال 1400 حدود 25درصد مشاركت كاهش داشته است.

٭در ذهنيت سياسي ايرانيان اين انگاره تقويت شده است كه راي مردم اثربخشي سياسي ندارد و نقش دولت و مجلس در روند حكمراني تعيين‌كننده نيست.

٭داده‌ها نشان مي‌دهند كه مساله زندگي و مطالبات اقتصادي به مهم‌ترين مطالبه شهروندان تبديل شده و آزادي و ارزش‌هاي دموكراتيك به حاشيه رفته است.

 

9) تقويت جامعه متكثر، متفاوت و سيال

٭جامعه به نوعي از آگاهي رفتار شبكه‌اي و خودآگاهي و خودفرماني رسيده است كه به تبع آن به جاي اتخاذ رفتارهاي عام و كلان بر پايه اصول و ارزش‌هاي مشترك، به رفتارهاي متنوع و خودخواسته روي آورده است.

٭سيلان و تغيير چنان است كه برخي را به سمت پنداشت وجود «فروپاشي ذهني» جامعه برده است.

٭كنشگران امروز بيش از هر چيز خود را با هنر حضور و انباشت بودن و داشتن هويت‌هاي متغير نشان مي‌دهند. در چنین شرايطي هر چيزي دستاويز و روزنه‌اي براي اعلام حضور، هر چند موقتي و ناپايدار است و نوعي اكنون‌گرايي و عطف توجه به آينده نزديك و نه دور غلبه دارد.

 

10) تضعيف همبستگي قديم و شكل‌گيري همبستگي‌هاي جديد

٭جامعه ايران به مرور به سمت احساس بدبيني نسبت به ديگري (ساختارهاي حكومتي يا اجتماعي و آينده) حركت كرده است. اين مساله باعث شده كه در غياب يا ضعف نهادهاي مدني و صنفي و سياسي فردگرايي‌هاي خودخواهانه مانع شكل‌گيري كنشگري مدني، اعتماد بين شخص و اعتماد سياسي و اجتماعي باشد.

٭در عين حال روندهاي همبستگي‌ساز جديد و مدني در متن جامعه به ويژه فرآيند مقابله با آسيب‌هاي اجتماعي و طبيعي شكل گرفته است. جامعه بحراني آبستن امكان‌ها يا فرصت‌هاي نو و نوزايي‌هاي اخلاقي، معرفتي، اجتماعي و فرهنگي نيز شده است. به اين معنا كه در لحظه افول اجتماع مي‌توان ساخته شدن آن را نيز ديد.

نگاه به پشت سر و اكنون جامعه ايراني براساس اين مولفه‌ها نشان مي‌دهد كه امروز و فرداي ايران را بايد با هندسه معرفتي جديدي شناخت و در آن نقش‌آفرين بود.

 

1- فاطمه جواهري، تحليل نقادانه پيمايش‌هاي ملي در ايران، پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، تهران، 1400.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری