زيبا جلالي
روزنامهنگار
دو سال و نيم بعد از آنكه محمد بنسلمان، وليعهد و حاكم بالفعل عربستان سعودي با دعوت از تميم بنحمد آلثاني، امير قطر براي شركت در اجلاس سران كشورهاي عضو شوراي همكاري خليج فارس در شهر العلا، عملا به محاصره سه سال و نيمه قطر پايان داد، ترديدها در مورد آشتي در اين سازمان منطقهاي همچنان وجود دارد. در طول سال گذشته، عربستان ميزبان دو اجلاس مهم شوراي همكاري خليج فارس با حضور روساي جمهوري ايالات متحده امريكا و جمهوري خلق چين بود، نشستهايي با دو قدرت جهاني رقيب كه نشان از تلاش كشورهاي عربي جنوب خليج فارس براي تنظيم روابط متوازن با دو قدرت رقيب شرق و غرب بود. صباح زنگنه، نماينده پيشين جمهوري اسلامي ايران در سازمان همكاري اسلامي معتقد است كه در نزديك به ۴۲ سالي كه از تاسيس شوراي همكاري خليج فارس ميگذرد، كشورهاي عضو اين شورا عليرغم همه تلاشها هنوز نتوانستهاند اين سازمان را به يك واحد سياسي متحد و منسجم تبديل كنند. در ادامه متن كامل گفتوگوی «اعتماد» را با صباح زنگنه، نماينده پيشين جمهوري اسلامي ايران در سازمان همكاري اسلامي، مطالعه ميكنيد.
نزديك به دو سال و نيم بعد از آشتي قطر و عربستان، آيا ميتوان گفت كه شوراي همكاري خليج فارس به يك سازمان متحد و منسجم تبديل شده است؟
شوراي همكاري با ماموريتهاي خاصي تاسيس شده و روند پر فراز و نشيبي داشته است. كشورهاي عضو قصد داشتند كه اين شورا به يك اتحاديه تبديل شود. اما تاكنون اين كشورها با همه كارها، مصوبهها و قطعنامههايي كه در اجلاسهاي مختلف داشتند، به جز موارد محدودي نتوانستهاند به اين سمت حركت كنند. كشورها از موجوديت اين نهاد بيشتر در مناسبتهاي سياسي بهره بردهاند. كشورهاي عضو شورا در تعدادي از پروژههاي عمراني مانند خطوط راهآهن يا نقل و انتقال محدود نفت از طريق خط لولههايي كه به سمت درياي سرخ ايجاد كردهاند، با موفقيتهايي مواجه شدهاند. اما اختلافهاي داخلي كشورهاي عضو اين شورا همچنان آتش زير خاكستر مانده است. ميتوان از مصالحهها و آشتيهايي كه پديد آمد، بيشتر در حد اجتناب از لغزش مجموعه كشورها به سمت درگيري ياد كرد. اما در اتفاقهاي بزرگ هنوز موردي پيش نيامده است كه در مورد آن امتحان پس بدهند. سقوط برخي كشورها در دام عاديسازي روابط با رژيم توسعهطلب اسراييل هم يك اشتباه استراتژيك بود كه مرتكب شدند.
يكي از اهداف سياسي تشكيل شوراي همكاري خليج فارس مقابله با ايران است. با توجه به روابط خوبي كه بين كشورهايي مانند قطر و عمان و تا حدودي كويت با تهران وجود دارد، فكر ميكنيد در اين هدف تا چه اندازه موفق بودند؟
در حقيقت مبناي تاسيس اين شورا، صرفا با خواسته دروني اين كشورهاي عضو نبود، بلكه با اراده قدرتهاي خارجي بود. قدرتهاي خارجي از نگرانيهاي اين كشورها استفاده و آنها را به تاسيس اين شورا تشويق كردند. لذا حس واگرايي يا همگرايي اين كشورها در منطقه خليج فارس متفاوت است. به همين دليل تعدادي از كشورها از يك استقلال عمل نسبي در موضعگيري در برابر جمهوري اسلامي ايران برخوردار بودند، هستند و خواهند بود. موضع بقيه كشورها را بايد به تناسب حوادث جديد ارزيابي كرد و اقدامات آنها را سنجيد. منطقه و جهان با توفانهاي گوناگوني مواجه است و قدرت تحمل اين كشورها را در برابر اين توفانها بايد مبتني بر عقلانيت بيشتر و توان مقاومت در برابر اين توفانها سنجيد.
در طول سال گذشته دو اجلاس مهم با حضور سران شوراي همكاري خليج فارس در عربستان سعودي با حضور رييسجمهور ايالات متحده امريكا و رييسجمهور خلق چين برگزار شد. فكر ميكنيد اين دو اجلاس چه تاثيري در آينده شوراي همكاري خليج فارس داشته باشد؟
اهداف اين دو اجلاس متفاوت بود. اجلاس با امريكاييها عملا در جهت وارد كردن اسراييل در بافت منطقه و حمايت از امنيت اسراييل بود. طبعا اجلاس با رييسجمهور امريكا ظاهر تبليغاتي وسيعي داشت، اما در عمل باعث شد كشورهاي منطقه نگرانيهاي بيشتري پيدا كنند. اهداف كلان اجلاس با چين نوعي نشان دادن قدرت انعطافپذيري و تنوعبخشي منابع و مصادر و گرايشهاي ساختار اقتصادي تلقي ميشد. اين كشورها از اجلاس با چين بهره بيشتري بردند و خواهند برد. بنابراين اين دو اجلاس در پايه و مايه با هم متعارض بود، اما كشورهاي شورا از اجلاس دوم بهره بيشتري بردند.
موضوعي كه مورد توجه رسانهها قرار گرفت اين بود كه در اجلاس سران شوراي همكاري خليج فارس با رييسجمهور چين، رييس امارات متحده عربي غايب بود و بعد از آن در اجلاس مشترك شورا با رهبران اردن و مصر، محمدبنسلمان، وليعهد سعودي غيبت داشت. آيا ميتوان گفت كه ما شاهد نوعي اختلاف نظر يا واگرايي ميان ابوظبي و رياض در شوراي همكاري خليج فارس هستيم؟
اين واقعهها مشهود بود و ميتوان روي آن مطالعه بيشتري كرد. اما اين رفتارها متناسب با شرايط بينالمللي است. وضعيت اقتصادي منطقه و جهان و به ويژه كشورهايي مثل مصر و اردن كه با بحرانهاي اقتصادي متعدد و مزمني همراه بودند، واگرايي كشورهاي ثروتمند نفتي شوراي همكاري نسبت به اين دو كشور مشهود است و آثارش را در تامين مالي اين كشورها ميتوان ديد. گاهي بين سياستهاي امارات و عربستان هم واگرايي نسبت به ژئوپوليتيك منطقه و سياستهاي كلي اقتصادي كشورهاي پيرامون ديده ميشود. اما در عمل نياز به يك قرائت جديد در مفهوم امنيت سياسي و امنيت اقتصادي خاورميانه، غرب آسيا و شمال آفريقا بايد ديدهشود. جمعيت مصر كه از ۱۰۰ ميليون عبور كرده است، گاهي كشورهايي مانند امارات يا حتي عربستان را وسوسه ميكند كه از وزن جمعيتي مصر به عنوان مقوم معادلات ژئوپوليتيك منطقه استفاده بكنند، غافل از اينكه استفاده از فرمولهاي كهنه نميتواند جوابگوي نيازهاي روز باشد.
در مورد معماري نوين امنيتي در منطقه، امريكاييها تلاشي را از چند سال پيش آغاز كردهاند كه يك نوع اتحاد نظامي بين كشورهاي جنوب خليج فارس ايجاد كنند و تازهترين نمونه آن هم تلاش براي ايجاد سامانه دفاع هوايي مشترك با همكاري اسراييل است. امكان پيشبرد چنين هدفي تا چه اندازه ممكن است؟
در نوع محاسبات كشورهاي منطقه كمبودهايي احساس ميشود. تصور اين كشورها از امنيت، خريد امنيت يا خريد تسليحات دفاعي و نظامي است، چه از امريكا، چه از اسراييل و چه حتي از چين. اما منطقه به انديشه و رويكرد جديد نياز دارد كه امنيت را در خريد تسليحات نبيند. اين تسليحات هيچگاه مانع حوادث بزرگ نشدهاند، بلكه حوادث بزرگ را تشديد كردهاند. اين اتفاق را در حمله صدام به كويت ديديدم، در حمله صدام به عربستان بعد از حمله به كويت، حمله امريكا به عراق در دهه ۱۹۹۰، حمله مجدد امريكا به عراق در سال ۲۰۰۳ و حمله عربستان به يمن مشاهده كرديم. درگيريهاي مختلفي كه اتفاق افتاد، نشان داد كه رويكردي كه متكي به خريد تسليحات با استفاده از ثروت بادآورده انرژي است، هيچ يك از اين كشورها را با احساس امنيت مواجه نميكند، در نتيجه همواره نگران امنيتشان هستند، امنيت سياسي، اقتصادی و اجتماعي هم در كنار اين مساله قرار دارد. رفع اين نگرانيها نياز دارد به نوعي رويكرد جديد كه كل منطقه را شامل شود.
كشورهاي صادركننده تسليحات اين رويكرد را تحمل نميكنند و باز هم تلاش ميكنند كه تسليحاتشان را به انحاي مختلف بفروشند. كشورهايي مثل امريكا، اسراييل، بريتانيا و فرانسه بدون فروش تسليحات به اين منطقه با اختلال مواجه خواهند شد. اينكه اين رويكرد نوين چه زماني ميتواند در منطقه شكل بگيرد و نوعي بلوغ سياسي شكل بگيرد و نقش نيرويهاي موثر اجتماعي در اين كشورها و تعامل با همسايگان در معادلات امنيتي در نظر گرفتهشود، در رسيدن به اين رويكرد جديد موثر خواهد بود.
آيا شوراي همكاري خليج فارس از شش كشور هموزن تشكيل شده يا آنگونه كه عربستان تلاش ميكند مجموعهاي از كشورها است كه تحت رهبري رياض فعاليت ميكنند؟
الان عربستان تلاش ميكند كه رهبري مجموعه كشورها را در اختيار بگيرد، هم به لحاظ وزن جمعيتي و هم به لحاظ درآمدهاي فروش محصولات نفت و پتروشيمي و هم درآمدهاي حاصل از زيارت و حج، عربستان وزن اضافهاي پيدا كرده كه اين كشور را پيشتاز بقيه كشورها كرده است. علاوه بر اين، موضوع رفتار و رويههاي قبايل كشورهاي شبهجزيره عرب نسبت به همديگر و تعارفهاي درونقبيلهاي هم در اين موضوع بيتاثير نيست؛ كه اين تعارفها بيشتر مانع از بروز تفاوتها و اختلافها است. از طرف ديگر كاهش وزن مصر در منطقه اين فرصت را براي عربستان بيشتر فراهم كرده است، غيبت ممتد عراق از صحنه منطقهاي نيز در افزايش اين فرصت نقش داشته است. غيبت كشورهايي مانند الجزاير و سوريه در ميان كشورهاي عرب اين فرصت را افزايش داده است. وجود خلاهاي گوناگون قدرت در منطقه و بين كشورهاي عربي اقتضا ميكند كه يك كشور خودش را نامزد نقش رهبري بكند و عربستان از اين فرصتها استفاده ميكند.
رويكرد جديد شوراي همكاري خليج فارس به شرق، از جمله اينكه رياض و ابوظبي در پي جنگ اوكراين حاضر به قرباني كردن رابطه با مسكو به خواست غرب نشدند يا اجلاسي كه با رييسجمهور چين برگزار شد، چه نشانهاي از سوگيري سياست خارجي شوراي همكاري خليج فارس دارد؟
شوراي همكاري خليج فارس به روسيه و چين به عنوان يك مانع يا ابزار نگاه ميكند. از نظر اين كشور اين ابزار ميتواند فشار و زورگويي كشورهاي غربي را تعديل بكند و كاهش بدهد و بتواند كمك كند كه زندگي اقتصادي و سياسي اين كشورها در فضاي متعادلتري مديريت شود. با تواناييهايي كه روسيه در بحث گاز و انرژي دارد، عربستان و كشورهاي شوراي همكاري ناگزير هستند كه با روسيه در بازارهاي جهاني انرژي تقسيم كار و تقسيم منافع بكنند. در رابطه با چين هم به عنوان يك خزانه توليد به اين كشور نگاه ميكنند و اين كشورها از چين به عنوان منبعي براي واردات كالاهاي ارزانتر، متنوعتر و باكيفيتتري نگاه ميكنند و آن را به عنوان آلترناتيوي براي كشورهاي غربي تشخيص ميدهند. اما معادلات متنوعتر و پيچيدهتري بر اين روابط حاكم است. چين براي صادرات محصولاتش به گذرگاهها و باراندازها نياز دارد كه كشورهاي شوراي همكاري بخشي از اين مسيرها را در اختيار چين قرار ميدهند.
فكر ميكنيد اين دورنما وجود دارد كه شش كشور جنوب خليج فارس وارد يك همكاري مشترك با دو كشور شمال خليج فارس، يعني ايران و عراق بشوند؟
اين مساله گزينه ناگزير پيش روي كشورهاي منطقه براي توسعه بازارها، تقويت امنيت و برقراري معادله جديد در منطقه به جاي معادلات باخت- باخت پيشين است. اما اين گرايش منتظر كاهش ظرفيتهاي جمهوري اسلامي ايران است. در دوران قدرت جمهوري اسلامي ايران، كشورهاي منطقه سعي ميكنند كه چنين همگرايي شكل نگيرد، چرا كه در گفتوگوها و ساخت معادلات جديد احساس ميكنند ناگزير خواهند بود امتيازهاي بيشتري بدهند. در نتيجه در حال حاضر از عراق به عنوان ابزاري براي كاهش ظرفيتهاي جمهوري اسلامي ايران استفاده ميكنند و تا جمهوري اسلامي ايران از برگههاي قدرتش در حوزههاي گوناگون كوتاه نيايد، به نظر ميرسد كه امكان توافق و همگرايي كمتر است.
اختلافهاي داخلي كشورهاي عضو شوراي همكاري خليج فارس همچنان آتش زير خاكستر مانده است.
كشورهاي عضو شورا از اجلاس با رييسجمهور چين بهره بيشتري نسبت به اجلاس با رييسجمهور امريكا بردند و خواهند برد.
بين سياستهاي امارات و عربستان هم واگرايي نسبت به ژئوپوليتيك منطقه و سياستهاي كلي اقتصادي كشورهاي پيرامون ديده ميشود.
درگيريهاي مختلفي كه در چهار دهه گذشته در منطقه اتفاق افتاد، نشان داد كه رويكردي كه متكي به خريد تسليحات با استفاده از ثروت بادآورده انرژي است، هيچ يك از اين كشورها را با احساس امنيت مواجه نميكند.
در دوران قدرت جمهوري اسلامي ايران، كشورهاي منطقه سعي ميكنند كه همگرايي شكل نگيرد، چرا كه در گفتوگوها و ساخت معادلات جديد احساس ميكنند ناگزير خواهند بود امتيازهاي بيشتري بدهند.