نازنين افتخار
روزنامه نگار
1401 به گفته خيليها سال سختي براي استارتآپها بوده. سالي كه قطعي اينترنت، قوز بالا قوز اكوسيستم استارتآپي شد. اكوسيستمي كه پيش از اين هم از تحريمهاي گسترده بينالمللي رنج ميبرد و با اقتصاد ناپايدار تورمي دست به گريبان بود. حالا با تنشهاي سياسي-اجتماعي اينترنت نيز نسبت به قبل كندتر و محدودتر شده و همين هم از نظر متخصصان موج تازهاي از مهاجرت نيروي كار متخصص را رقم زده است. نيروي كاري كه اميدش به ماندن و ساختن كمرنگتر از ديروز شده و به دنبال فرصتهاي شغلي خارج از بازار داخلي ميگردد. اين موانع سرمايهگذاري خطرپذير را هم به سطح ديگري رسانده و حالا ديگر سرمايهگذاراني كه پيشتر ريسك كمبازده بودن تيمهاي نوآور را به جان ميخريدند، با اين نوسانات پا پس كشيده و دست نگه داشتهاند. كشورهاي همسايه هم با همين فرمان فرصت را مغتنم شمرده و با ارايه امتيازاتي چون «ويزاي استارتآپ» نيروهايي كه انگيزه خود را از دست دادهند را جذب ميكنند. حالا كشورهايي مثل تركيه، عربستان، امارات متحده عربي و بسياري ديگر از كشورهاي حاشيه خليج فارس پر شده از نيروهاي متخصص و نخبه ايراني كه اوضاع اكوسيستمهاي نوآوري كشورهاي ديگر را بهتر از ايران ميدانند. اما چرا اوضاع اكوسيستمي كه پيش از اين يكي از جذابيتهاي فعاليتهاي اقتصادي در ايران بود تا اين حد آشفته شده است؟ راه نجات از اين چاه ويل چيست؟ آيا ميتوان اميدي به آينده اكوسيستم استارتآپي ايران داشت؟
تيغ تيز خشونت جمعي
با اتفاقات شهريوري كه گذشت و بعد از آن آغاز اعتراضات سراسري و تصميم قطع اينترنت در سطح كلان، فعاليت اقتصادي را براي تيمهاي نوآور و دانشبنيان بيش از پيش دشوار كرد. از طرف ديگر التهاب جامعه و حملات گسترده شبكههاي اجتماعي و تلويزيونهاي خارجي و هدف قرار دادن بخش خصوصي براي خيليها يادآور قلع و قمع شدن صاحبان كارخانهها در اوايل انقلاب شد. كسب و كارهايي كه تلاش ميكردند نور اميد موفقيت را در دل جامعه زنده نگه دارند اما زير تير آماج بدبينيها قرباني شدند. اين فضاي آشفته امكان توسعه كسب و كار را براي بسياري از استارتآپها بهويژه آنهايي كه هنوز جاي پايشان را پيدا نكرده بودند، تبديل به ضربهاي مهلك و ميليونها تومان خسارت کرد. آنهايي هم كه تبديل به يونيكورن شده بودند در اين فضا مجبور به سكوت شدند و تا رسيدن به آرامش دوباره دست نگه داشتند. بسياري دست از كار كشيدند و ورشكسته شدند و بسياري ديگر هم تلاش كردند زنده بمانند و به روال سابق ادامه دهند اما تيغ تيز ناخشنودي جمعي و از دست رفتن سرمايههاي اجتماعي دامنگيرشان شد. در اين مدت بود كه انتخاب بين فعاليت كردن و فعاليت نكردن براي از دست ندادن اعتماد جامعه، تصميم سختي بود كه به هر حال خسارتهاي مالي و معنوي بسياري براي استارتآپها داشت.
قطعي اينترنت
گلوي اكوسيستم استارتآپي را بريد
به گزارش سازمان غير دولتي نتبلاكس ناظر بر اينترنت جهاني، هزينه هر يك روز قطعي، كندي و اختلال گسترده در اينترنت كشور در سال 1401، ساعتي ۱.۵ ميليون دلار بود. به گزارش فراكسيون اميد سال ۹۸ هم كه اينترنت پس از اعلام خبر گراني بنزين و شروع اعتراضات به مدت ۸ روز قطع شد، خسارتي نزديك به2 هزار و 500 ميليارد توماني روي دست كسبوكارهاي دانشبنيان گذاشت. هزينههايي كه براي اقتصاد نوپا و كوچك ديجيتال، به معني واقعي كلمه سرسامآور است. سازمان نظام صنفي و رايانهاي تهران هم بر اساس يك نظرسنجي از ۱۰۴ شركت كه تقريبا نيمي از آنها بيش از ۵۰۰ نفر كارمند داشتند، نشان داد كه بيش از ۴۱ درصد شركتها با ادامه يافتن محدوديتهاي اينترنت، بين ۲۵ تا ۵۰ درصد يا به بيان ديگر نزديك به نيمي از درآمد خود از پنجره فروش را از دست دادهاند. همچنين ۵۳ درصد از شركتها، روزانه ۵۰ ميليون تومان، ۲۱ درصد آنها ۵۰ تا ۱۰۰ ميليون تومان و حدود ۱۸ درصد فعالان اقتصادي، بين ۱۰۰ تا ۵۰۰ ميليون تومان و قريب به ۸ درصد كسب و كارها نيز روزانه بيش از ۵۰۰ ميليون تومان خسارت ديدند. اما هزينههاي قطع اينترنت فقط مربوط به بخش فروش نيست.حامد بيدي، موسس استارتآپ اجتماعي كارزار در اين باره به «اعتماد» ميگويد: «قطعي مكرر اينترنت و فيلترينگ پلتفرمهاي اجتماعي اصليترين ضربه را به اكوسيستم وارد كرده است. اينترنت براي كسب و كارهاي اينترنتي، شريان حياتي است و با قطعي و اختلال نامنظم و غيرقابل پيشبيني روي آن طبيعي است كه فضاي نرمالي براي توسعه كسب و كار وجود نداشته باشد. وقتي يك كسب و كار هر لحظه احتمال ريزش كاربران را داشته باشد يا مثلا به خاطر داخلي شدن سرورهايش بخشي از كدهايش از كار بيفتد، يا نتواند با ابزارهاي مرسوم به راحتي با اعضاي دوركار تيمش كار را پيش ببرد طبيعي است كه دچار بحران شود.» كيوان جامهبزرگ، معاون توسعه راهبردي و امور شركتهاي فناپ هم در ادامه ميگويد: «تبعات قطعي اينترنت و اختلالات آن، براي استارتآپهاي حوزه آي.تي بزرگترين ضربهاي بود كه اكوسيستم متحمل شد. هم بسياري از كسب و كارها دچار مشكل شدند و هم سرمايهگذاران به نوعي بياعتمادي مواجه شدند. به نحوي كه بسياري تصميم گرفتند كه محافظهكاري را پيشه كنند و عملا ريسكپذيري كاهش پيدا كرد و لذا يا سرمايهگذاريها متوقف شد يا مذاكراتي كه در جريان بود بهطور كلي فراموش شد. به اين ترتيب يك سكون در عملكرد و سرمايهگذاري در حوزه شركتهاي استارتآپي ايجاد شد.»
رفتن به جاي ماندن
تكانههاي شديد اقتصادي و تورم بالاي 40 درصد، كاهش ارزش پول ملي و نامتوازن بودن سطح دستمزد واقعي با قدرت خريد معمولا از دلايلي است كه نيروي كار فرار را بر قرار ترجيح ميدهد. همچنين تحولات اجتماعي- سياسي همواره تاثير مستقيمي بر ميل به مهاجرت اقتصادي افراد داشته است. به گزارش سالنامه مهاجرتي ايران در سال 1401 رصدخانه ملي مهاجرت، هر چند آمار دقيقي از تغييرات روند مهاجرتي ايرانيان وجود ندارد اما دادههاي كشورهاي مقصد نشان ميدهد كه پس از تحولات اقتصادي اخير ميزان مهاجرت و ميل به سرمايهگذاري ايرانيان در كشورهاي همسايه بيشتر شده است. همچنين كشورهاي حاشيه خليج فارس از قديم، محل رفتوآمد نيروي كار ايراني بوده و امروز نيز طبق تخمينها بالغ بر يك ميليون نفر از ايرانيان صاحب كسبوكار اين بازارها را بر بازارهاي داخلي ترجيح دادهاند. كيوان جامهبزرگ در اين راستا با اشاره به اقتصاد تورمي و تاثير آن بر نيروي كار ميگويد: «ركود و تورم خيلي بالايي كه در اقتصاد كشور در جريان است، اثر مستقيمي بر داراييهاي فيزيكي دارد و همين مساله باعث ميشود كه اساسا جذابيت فعاليت در حوزه استارتآپي به شدت كاهش پيدا كند. تبعات اين وضعيت هم مهاجرت تعداد زيادي از جواناني است كه روزي اميد داشتند بتوانند اينجا كاري كنند. اما نرخ فزاينده تورم و اقتصاد ناپايدار، نور اميد خيليها را خاموش كرده و من فكر ميكنم كه گرچه 1401 سال سياهي بود اما به تعبير من با ادامه اين روند و موج گسترده مهاجرت نيروي كار ماهر حتما سال آينده سال خيلي بدتري خواهد بود.» حامد بيدي هم يكي از علل مهاجرت نيروي كار استارتآپي از ايران به كشورهاي ديگر را اختلالات وسيع در بستر اينترنت ميداند و ميگويد: «نيروهاي فني نيز در محدوديتها و اختلالات شديد اينترنت عملا نميتوانند كار فني و تخصصي خودشان را ادامه دهند و اين موضوع بهشدت روي زيست حرفهاي و انگيزه آنها اثرگذار است و منجر به تقويت موج عظيم مهاجرت منابع انساني ارزشمند ميشود.»
كشورهاي همسايه نيروهاي متخصص را ميقاپند
كشورهاي عربي و حاشيه خليج فارس در توسعه اقتصادي سرمايهگذاريهاي هنگفتي براي جذب نيروي كار كردهاند. بهطور مثال عربستان سعودي در سال 2022 به گزارش پلتفرم معتبر ارزيابي داده، 987 ميليون دلار بر روی اكوسيستم استارتآپ خود سرمايهگذاري كرده است. اين ميزان 72 درصد بيشتر از سال 2021 بوده كه با ورود 104 سرمايهگذار جديد به اين بازار و افزايش 30 درصدي سرمايهگذاري آنها محقق شده است.اين بازار بعد از امارات متحده عربي بزرگترين بازار استارتآپي خاورميانه به حساب ميآيد و در سالهاي اخير پتانسيلهاي زيادي براي پيشرفت از خود نشان داده است. بر اساس گزارش رصدخانه ملي مهاجرت نيز برنامههاي جديد اين كشورها در توسعه اقتصادي و به تبع آن در جذب نيروي انساني ماهر و تعريف برنامههاي مهاجرتي خاص براي گروههاي مختلف نيروي انساني ازجمله برنامهنويسان تمايل به مهاجرت نيروي كاري كه انگيزه فعاليت در بازار داخلي را از دست داده، بيشتر ميكند.
اعتماد؛ سرمايه از دست رفته استارتآپها
يكي از سهمگينترين اتفاقاتي كه از شهريور 1401 به بعد براي استارتآپهايی كه به هر جان كندني بود جاي خود را در بازار باز كرده بودند، از دست رفتن سرمايه اجتماعي مثل اعتماد بود. اين اتفاق سياه با حملههايي از تلويزيونهاي خارجي و بعد حرف و حديثهايي در شبكههاي اجتماعي شروع شد و در ميانه پاييزي كه گذشت به اوج خود رسيد. شايعاتي كه ادعا ميكردند شركتهاي يونيكورن بزرگي مثل ديجيكالا نه تنها خصوصي نيستند بلكه با دولت در ارتباطند و سهام خود را به حاكميت واگذار كردهاند و بايد از سوي مردم تحريم شوند. موضوع تا جايي پيش رفت كه مديرعامل ديجيکالا در توييترش نوشت كه اين مجموعه هيچ سهامدار دولتي ندارد و هيچ سهمي به دولت واگذار نشده و شركت بهطور كاملا خصوصي اداره ميشود. با اين وجود اما شبكههاي اجتماعي گوششان بدهكار نبود و حتي شايعات بيشتر و بازخوردهاي منفي شدت گرفت. خلاصه موضوع آنقدر بالا گرفت كه سه رسانه اروپايي تحقيقات گستردهاي را بر روي ديجيكالا و سرمايهگذاران خارجي آن انجام دادهاند. نتايج گزارش آنها نشان داد كه سرمايهگذاران خارجي از طريق سرآوا بيش از ۲۷۰ ميليون يورو در ايران در شركتهاي ديجيكالا و كافهبازار و غيره سرمايهگذاري كردهاند و طبق تحقيقات آنها، هيچ مدركي دال بر اثبات نظر مخالفان حكومت ايران كه ديجيكالا را به همكاري با سپاه در سركوب و بازداشت معترضان با افشاي دادههاي خصوصي آنها متهم ميكنند؛ وجود ندارد. با اين حال ادعاهايي از اين دست در شرايطي كه جامعه در التهابي شديد و نارضايتي به سر ميبرد نه فقط براي ديجيكالا كه براي تكتك تيمهاي نوآور كوچك و بزرگ دردسرهاي زيادي ايجاد كرد. از جمله اينكه ادامه يافتن فعاليتهايشان به سياق سابق با بازخورد منفي از سوي جامعه مواجه ميشد و مخاطبانشان اكثرا ترجيح ميدادند تغييري در رفتار اين كسب و كارها موازي با تغييرات جامعه احساس كنند. بعضي هم تمايل به تعطيلي كسب و كارها داشتند كه البته اين اتفاق براي برخي هم افتاد و تعديل گسترده نيروهاي انساني با فيلترينگ و قطع اينترنت و ورشكستگي كسب و كارهاي خرد در اين شرايط به وقع پيوست. معاون توسعه راهبردي و امور شركتهاي فناپ در رابطه با چگونگي شكلگيري اين شايعات و تاثيرات منفي آنها بر فعاليت استارتآپهابه اعتماد ميگويد: «نكته خيلي مهم اين است كه اساسا جامعه ما نگاهي چپگرايانه به اقتصاد دارد. سالهاست كه ما از سرمايهداري و شركتهاي بزرگ ناراضي هستيم و باور داريم كه آنها عامل مشكلات ما هستند و نگاه منفي به فعاليتشان داريم. اين شايعات دقيقا از چنين نقطهاي برخاسته است. اين بياعتمادي شديدي كه در اثر تنشهاي سياسي-اجتماعي رخ داد و در واقع شكاف اجتماعي بزرگترين ضربه را از اين به بعد به اكوسيستم ميزند. نه فقط در حوزه استارتآپي بلكه بهطور كلي گويا جرياني وجود دارد كه ميخواهد ثابت كندكه در اين كشور امكان موفقيت وجود ندارد و اميد را بكشد. اين جريان در واقع مقابل مهمترين كاركرد استارتآپها يعني ايجاد و ساخت اميد در اقتصاد كشور، ميايستد. از اين جهت شايد مهمترين آسيبي که استارتآپها از اين به بعد با آن رو به رو خواهند بود، همين است.» حامد بيدي هم در اين باره ميگويد: «استارتآپها مانند ساير كسب و كارها براي ادامه فعاليت خود نياز دارند در چهارچوب قوانين موجود به حيات خود ادامه دهند. همانگونه كه تمام فروشگاهها و كارخانهها و شركتها در بخش خصوصي هستند. با اين تفاوت كه كمي نوآورانهتر عمل ميكنند و براي همين «تخريب خلاق» اغلب با بخشهاي مختلف حاكميت و اصناف سنتي درگيرند و آنچنان كه ديدهايم در بسياري از مواقع فقدان درك اين نوآوريها منجر به احكام قضايي و فيلترينگ و برخورد سلبي با آنها شده است. از طرفي استارتآپها مانند تمام شركتها، فروشگاهها و كارخانههاي غير دولتي گاه ناچارند زير بار دستوراتي ناعادلانه بروند و همواره نياز دارند براي بقاي حياتشان نوعي گفتوگو و تعامل با بخشهايي از حاكميت را داشته باشند و در بحرانها نميتوانند به اندازه افراد شجاعت به خرج دهند. همين موضوع زماني كه جامعه وضعيت بحراني را پشت سر ميگذارد باعث ميشود مردم معترض نسبت به آنها بدبين شوند و توقع داشته باشند آنها نيز در كنار مردم لب به اعتراض جدي بگشايند. اتفاقي كه به خاطر ضعف نهادهاي صنفي در ايران و نگاه امنيتي به فعاليتهاي صنفي مطابق انتظار اين دسته از مخاطبان رخ نميدهد. در اين شرايط قابل درك است كه بخشهايي از مردم نسبت به آنها بدبين شوند. بنابراين استارتآپها در ايران از هر دو سو شديدا تحت فشار قرار گرفتهاند. هم بايد تاوان بازداشتها و تهديدها و خلاءهاي قانوني و رقابت با بخش سنتي را بدهند، و هم بايد تحت فشار افكار عمومي كنشگريهاي مسوولانه داشته باشند.»
زندهبادگفتوگو، زندهبادجامعهشناسي
جامه بزرگ نسخه نجاتبخش تيمهاي استارتآپي از اين وضعيت را گفتمانسازي بين مردم و نخبگان اين حوزه ميداند: «براي آگاهيبخشي به مردم و تفكيك بين اينكه امر كسب و كار مجزاي از مسائل سياسي و تنشهاي اجتماعي يك ضرورت است. واقعيت اين است که مردم هر مشكلي هم داشته باشند زندگي روزمره آنها قابل تعطيل كردن نيست. به نظرم اين گفتوگوها بايد پيش از هر اتفاقي در اكوسيستم، شكل بگيرد. البته نهادهاي مدني ما كه ميتوانند گفتوگوي بين مردم و كسبوكارها تسهيل كنند، تضعيف شدهاند. به همين دليل اين وظيفه اصلي خود كسبوكارهاست كه روشنگري كنند و امنيت رواني از دست رفتهاي كه ميتواند ارزشآفريني كند را بازگردانند.» او در پاسخ به اينكه مسير اين گفتوگو بايد چطور باز شود، ميگويد: «در اوج تنشها بهترين كاري كه تيمها انجام دادند سكوت بود. چون آن زمان آنقدر هيجانات بالا بود كه اساسا گوش شنوايي براي شفافسازي وجود نداشت و به ناچار بايد دورهاي از رخوت در حوزه اطلاعرساني طي ميشد تا آرامش به جامعه برگردد. امروز كه عقلانيت بيش از هيجانات در حوزه عمومي مستقرشده، زمان گفتوگو است. شركتها بايد با حمايت جامعه نخبگان اين مسير را طي كنند و بايد روند تاريخي كه جامعه به آن در برابر شركتهاي بزرگ عادت دارد، اصلاح شود. به نظر من علت اينكه خود كسب و كارها وظيفه اصلي در ايجاد فضاي گفتوگو با مردم را دارند اين است كه ما شركتهاي استارتآپي از انتقال ارزش خلق شده در جامعه به مردم ناتوان بودهايم. با وجود اينكه مردم روزانه از ديجيكالا و اسنپ و تپسي و غيره استفاده ميكنند و بهطور نامحسوس متوجه تاثير آنها در سبك زندگيشان هستند امابه اندازه كافي اين تاثيرات تبيين نشده است. شركتها موظف هستند براي رهايي از بازخورد منفي جامعه به فعاليتشان، در انتقال ارزش روشنگري كنند و براي جامعه بيشتر از تاثيراتشان بگويند. آنها بايد گزارشهاي پايداري را بيشتر منتشر كنند تا مردم بيشتر با فعاليتهاي ريز و درشت شركتها و خدمات آنها آشنا شوند. اين اقدامات براي كشور اميد ايجاد ميكند و ميتواند بعدها سرمايه اجتماعي كشور را افزايش دهد.» موسس استارتآپ كارزار نيز راه نجات كسبوكارها از اين شرايط را استفاده از نظرات تخصصي جامعهشناسان ميداند: «در شرايط پيچيده جامعه امروز ايران، جذب اعتماد فرآيندي بسيار دشوار دارد و گاه ميتواند ناممكن باشد. در وهله اول استارتآپها بايد اين بحران افكار عمومي را در برابر خود درك كنند و نسبت به آن مقابله نكنند. به نظرم استارتآپهاي بزرگ ايراني (مثل بسياري از بازيگران بزرگ اين حوزه در دنيا) حتما بايد در تيم خود از تخصص جامعهشناسان نيز استفاده كند و حل چنين مشكلات بزرگي را به عهده «روابط عمومي» نگذارند. هيچ نسخه كوتاه و آسان نجاتبخشي براي اين شرايط پيچيده وجود ندارد و بايد بهطور جدي و تخصصي روي آن بررسي انجام داد.»
اكوسيستم استارتآپي ايران جراحي شد
شش ماهه دوم سال 1401 نيز با شدت گرفتن اعتراضات و قطعي اينترنت، كشورهاي همسايه از جمله امارات متحده اعلام كردند كه شرايط ويژهاي را براي نيروي كار اكوسيستم استارتآپي ايران فراهم ميكنند و به اين ترتيب انگيزهاي فراتر از نياز مالي براي افرادي كه در فضاي دشوار فعاليت استارتآپي ايران به تنگ آمده بودند، ايجاد كردند. به نظر كيوان جامهبزرگ درست است كه برنامهها و سرمايهگذاريهاي كشورهاي همسايه مهاجرت افراد متخصص را تسهيل ميكند اما موضوع فراتر از اين است: «واقعيت اين است كه برنامهها و ويزاهاي استارتآپي ساير كشورها در كنترل ما نيست اما من تصور ميكنم فقط در صورتي كه ما بتوانيم انگيزههاي غيرمالي واقعي ايجاد كنيم ميتوانيم در برابر اين پيشنهادهاي جذاب نيروي كار علاقهمند را نگه داريم. به بيان ديگر اگر افراد ماهر باور داشته باشند كه ميتوانند اثربخش باشند و تغييري در كشور ايجاد كنند و به هدف آرماني خود برسند ممكن است از اين پيشنهادهاي جذاب مالي چشمپوشي كنند. كمااينكه بسياري از كارآفرينان در دورههاي مختلف اين سالها ازكشور خارج شدند اما برگشتند تا اينجاارزش جديدخلق كنند. درواقع ما بايد اميد واقعي ايجاد كنيم تا افراد بتوانند آينده خود را به كمك آن تصوير كنند چون اين پتانسيل بزرگ در كشور ما وجود دارد. اين ظرفيت در كشور ما بسيار زياد است و تا حدي ميتوان با ايجاد انگيزههاي غيرمالي ضربه مهاجرت نيروي متخصص را جبران كرد. همچنين نبايد فراموش كرد هرچند وضعيت اقتصادي و اجتماعي ضربههاي زيادي به اكوسيستم زد اما به نوعي آنچه براي ما اتفاق افتاد شايد ناگزير بود. همانطور كه اواخر دهه نود در امريكا، «حباب داتكام» باعث ورشكستگي بسياري از شركتهايي شد كه ارزشهاي حبابي بزرگي پيدا كرده بودند. به نظر من ما هم در كشور به اين نقطه رسيده بوديم و حتي اگر اين اتفاقات ناگوار و سياه نميافتاد باز هم اكوسيستم ناچار بودكه خودش را بازسازي كند. چرا كه قدري فضا غيرواقعي شده بود وكساني كه ميتوانند از اين بحران جان سالم به در ببرند؛ حتما در آينده مجموعههاي موفقتر و پايدارتري خواهند بود. اين اصلا به معناي توجيه اتفاقاتي كه افتاده نيست اما مستقل از اين هم قابل پيشبيني بود كه بخشي از اين فضاي فانتزي استارتآپي حتما بايد اصلاح ميشد.»
اميد و ايجاد انگيزه تنها راه ترسيم آينده روشن
با احتساب همه اين شرايط پيچيده، تصور آينده اكوسيستم استارتآپي بسيار سخت و پيچيده است. بيدي موسس كارزار چندان وضعيت روشني را براي آينده فعاليت در اين بازار در مقايسه با دنيا متصور نيست: «اكوسيستم استارتآپي ايران در مقايسه با آنچه در دنيا ميگذرد مثل يك اكوسيستم محدود تحت كنترل در يك آكواريوم است. بنابراين اگر بخواهيم با دنيا مقايسهاي داشته باشيم نتيجه نااميدكننده است. از موانع حقوقي و ريسكهاي متنوع نظير قطع اينترنت و سياستهاي سلبي كه بگذريم، مقايسه سرمايهگذاري ۶۳ ميليون دلاري در ايران در سال گذشته نسبت به سرمايهگذاري ۱.۳ ميليارد دلاري امارات، ۱.۵ ميليارد دلاري تركيه و ۳۳۲ ميليارد دلاري امريكا تقريبا همهچيز را در مورد جايگاه ما توصيف ميكند. اين در حالي است كه اكوسيستم استارتآپي ما تا همين ده- پانزده سال پيش كه تازه داشت خودش را ميشناخت، جزو پيشگامان اين حوزه در منطقه بود.» اما جامهبزرگ، معاون توسعه راهبردي و امور شركتهاي فناپ معتقد است كه هرچند تحليل آينده در اين شرايط به دليل شدت گرفتن شرايط ناپايدار، كار بسيار پيچيدهاي است اما اميد ميتواند ما را نجات دهد: «فعلا قدرت چانهزني و نقشآفريني اكوسيستم استارتآپي در اقتصاد و حكمراني كشور بسيار ضعيف است و ما بيشتر از اينكه اثرگذار باشيم، اثرپذيريم لذا آينده اين اكوسيستم خيلي به متغيرهاي كلان كشور از جمله وضعيت اقتصادي، اجتماعي، سياسي و فرهنگي وابسته است تا عملكرد خود اين بازار. اما اين وضعيت كه در كنترل ما نيست، به نظر من فقط در شرايطي ميتوان به آينده اين اكوسيستم اميد داشت و تصوير روشني ترسيم كرد كه جامعه مدني ايران و اكوسيستم با هم پيوند عميقتري ايجاد كنند. براي اينكه در اين بزنگاهها به جاي اينكه هجمههايي گريبان بخش خصوصي را بگيرد، حمايت جايگزين شود. همانطور كه در ژاپن و كره بعد از جنگ جهاني دوم مردم از كارخانهها و كسب وكارها حمايت كردند و عاشقانه پاي كارشان ايستادند و كشورشان را بازسازي كردند. اين انگيزه اجتماعي در كشور ايجاد شود ميتوانيم بسيار اميدوار باشيم كه تحت هر شرايطي اين اكوسيستم سالم بماند و رشد كند. اما اگر اين شكاف بين جامعه مدني و اكوسيستم باقي بماند حتما اكوسيستم از چيزي كه هست كوچكتر و ضعيف تر خواهد شد.»
قدرت چانهزني و نقشآفريني اكوسيستم استارتآپي در اقتصاد و حكمراني كشور بسيار ضعيف است و ما بيشتر از اينكه اثرگذار باشيم، اثرپذيريم لذا آينده اين اكوسيستم خيلي به متغيرهاي كلان كشور از جمله وضعيت اقتصادي، اجتماعي، سياسي و فرهنگي وابسته است تا عملكرد خود اين بازار. اما اين وضعيت كه در كنترل ما نيست، به نظر من فقط در شرايطي ميتوان به آينده اين اكوسيستم اميد داشت و تصوير روشني ترسيم كرد كه جامعه مدني ايران و اكوسيستم با هم پيوند عميقتري ايجاد كنند
تكانههاي شديد اقتصادي و تورم بالاي 40 درصد، كاهش ارزش پول ملي و نامتوازن بودن سطح دستمزد واقعي با قدرت خريد معمولا از دلايلي است كه نيروي كار فرار را بر قرار ترجيح ميدهد. همچنين تحولات اجتماعي- سياسي همواره تاثير مستقيمي بر ميل به مهاجرت اقتصادي افراد داشته است. به گزارش سالنامه مهاجرتي ايران در سال 1401 رصدخانه ملي مهاجرت، هر چند آمار دقيقي از تغييرات روند مهاجرتي ايرانيان وجود ندارد