علي موسوي خلخالي
روزنامهنگار
عراق سالي سخت را پشت سر گذاشت، البته به سختي سالهاي جنگ و تروريسم نبود. اما به لحاظ سياسي و بيثباتي ناشي از آن سالي سخت بود. نزديك به 10 ماه دولت تشكيل نشد و كشور در مرحلهاي از تنش سياسي شديد به سر برد. عامل اصلي اين اتفاق اختلافات سنگين سياسي ميان جريان صدر و متحدانش از يك سو، و ائتلاف شيعيان موسوم به چارچوب هماهنگي از سوي ديگر بود. اگر چارچوب هماهنگي شيعيان عراق مورد حمايت ايران محسوب ميشود و اعضاي آن ابايي ندارند كه بگويند خواهان بهترين روابط در بهترين سطح با ايران هستند، اما جريان مقابل ابا داشت كه فاش كند كدام كشور يا كشورها از آن حمايت ميكند. با اين حال نشستهاي مكرر رهبران اهل تسنن كه خميس الخنجر و محمد الحلبوسي بارزترين آنها بودند و در ابتدا خود را متحد مقتدي صدر ميدانستند، با رجب طيب اردوغان، رييسجمهوري تركيه و محمد بن زايد، رييس امارات متحده عربي نشان داد كه دستكم آنكارا و ابوظبي از جريان رقيب چارچوب هماهنگي حمايت ميكنند. در عراق تا قبل از تشكيل دولت، برخي از اعضا و رهبران چارچوب هماهنگي اينگونه وانمود ميكردند كه مثلث صدر - حلبوسي - بارزاني مورد حمايت بريتانيا و ايالات متحده است و اين دو كشور از طريق تركيه و امارات حمايت خود را به آنها ميرسانند. ادعايي كه هيچگاه سند محكمي براي اثبات آن ارايه نشد ولي ديدارهاي متوالي رهبران اهل تسنن از تركيه و امارات نيز مخفي نماند. در آن برهه براي همه فاش شده بود كه رجب طيب اردوغان با ريش سفيدي تلاش دارد اهل تسنن را با هم آشتي دهد، اختلافاتشان را حل كند و آنها را كنار مسعود بارزاني بنشاند.
باخت مقتدي صدر در يك بازي پيچيده
مقتدي صدر كه بيشترين تعداد كرسيهاي پارلمان را به دست آورده بود، از نخستين روز انتخابات بازي پيچيدهاي را آغاز كرد. بازياي كه همه حتي متحدانش منتظر غافلگيري از جانب او بودند. مسعود بارزاني، رهبر حزب دموكرات كردستان عراق، گلايه كرده بود كه ما با صدر از قبل از انتخابات به تفاهم رسيديم اما او ناگهان تغيير موضع ميدهد و ديگر پاسخگوي هيچ كس نيست و حتي تلفنهايش را هم پاسخ نميدهد. اما برخورداري از اكثريت پارلمان به صدر قدرتي ميداد كه كسي نتواند او را ناديده بگيرد. شعارهاي پرطمطراق و پروپگانداي صدر كه در آن از دادن شديدترين شعارها عليه ايران تا عاليترين سطح، ابايي نداشت، بسياري از كساني را كه به دنبال فاصله گرفتن از ايران و تشكيل اتحادي در برابر متحدان عراقي ايران بودند، بر آن داشت تا به صدر گرايش پيدا كنند. از جمله مسعود بارزاني و محمد الحلبوسي كه يكي رهبر كردها و ديگري رهبر اهل تسنن شده بود. مشعان الجبوري، يكي از چهرههاي اهل تسنن و از متحدان سابق الحلبوسي كه به دليل ارايه مدرك تقلبي مقطع ديپلم از ماندن در مجلس بازماند و عضويتش در پارلمان تعليق شد، در بحبوحه رقابتهاي سياسي براي تشكيل دولت گفت كه مسعود بارزاني به اين دليل مقتدي صدر را به عنوان رهبر اصلي جريان شيعي برگزيده و به فكر اتحاد با او افتاده است كه ميگويد: «نميخواهم هر روز راكتهاي ايراني از فراز سرم عبور كنند و بر پايگاههاي امريكايي اصابت كنند.» او مشابه همين دليل را براي تمايل اهل تسنن به اتحاد با مقتدي صدر آورد و گفت: «ما سنيها از اينكه سالها شيعيان با كفش بر سر من ميزدند به ستوه آمديم و به صدر پناه آورديم تا ضمن اينكه سهم خود را از قدرت بگيريم، توسريخوردن ازشيعيان را هم از خود دور كنيم.»
اما اتحاد سنيها و كردها با صدر زياد طول نكشيد. ناتواني صدر در تشكيل دولت اكثريت كه از قبل از انتخابات شعار آن را سر ميداد و پايان ضربالاجلهايش به رقبا كه منقضي ميشد و كاري نميتوانست از پيش ببرد سبب شد تا متحدانش او را رها كنند. اين رهايي زماني عملياتي شد كه صدر به نمايندگان پارلمانياش دستور داد از نمايندگي مجلس استعا دهند، به فاصله 24 ساعت از اين استعفا دستگاه قضايي كشور استعفاي آنها را قانوني اعلام كرد و رييس مجلس نيز فورا استعفايشان را پذيرفت و نمايندگان جديد كه اكثرا از چارچوب هماهنگي بودند، جاي آنها را گرفتند. صدر گمان ميكرد كه در پي استعفاي نمايندگانش گروههاي سياسي به خواهش بيفتند تا او از اين تصميم خود منصرف شود اما در كمال شگفتي ديد نه تنها منصرف نشدند بلكه برخلاف انتظارش از استعفاي آنها استقبال هم كردند. چند روز بعد مسعود بارزاني نيز با ارسال پيامي به او اعلام كرد ديگر به ادامه حفظ اتحاد با او قادر نيست و ترجيح ميدهد به اتحادشان پايان بدهد.
اين در حالي بود كه تصويب قانون ممنوعيت عاديسازي روابط با اسراييل كه نمايندگان صدر به دستور رهبرشان آن را به مجلس داده و به تصويب رسانده بودند سبب شد تا سفارتخانههاي غربي به ويژه انگليس و ايالات متحده پيامهاي تندي را براي او بفرستند.
در گام بعدي صدر سعي كرد مانع از تشكيل دولت شود در حالي كه نه در مجلس نماينده داشت و نه در ميان گروههاي سياسي همپيمان. از اين رو به جنگ خياباني رو آورد. در ماه محرم مقتدي صدر سراياالسلام - شاخه نظامي جريان صدر كه عضو الحشد الشعبي است و امنيت شهر سامرا را در دست داشت - را رها كرد و به بغداد آمد تا در يورش به منطقه سبز، پارلمان و كاخ رياستجمهوري مشاركت كند. اما نبرد يك هفتهاي طرفداران صدر نتيجهاي در برنداشت و صدر سرخورده پذيرفت كه در معركه سياسياش شكست خورده است و بايد كناره بگيرد.
در حال حاضر صدر سكوت سياسي اختيار كرده است. در حالي كه السوداني دولت خود را زير سايه رقيب او، نوريالمالكي تشكيل داده، صدر فعلا وارد لاك خود شده و مترصد فرصتي است تا به صحنه برگردد. بيشك سكوت وي زياد طول نخواهد كشيد. با گران شدن دلار در برابر دينار در بازارهاي عراق، صدر دو بار طرفدارانش را به خيابان آورده تا نشان بدهد همچنان در صحنه حاضر است. با اين حال صدر هنوز ميدانداري نكرده است. احتمالا تا تابستان كه هواي گرم و كمبود برق و خدماترساني مردم را رنج خواهد داد و همانند هميشه مردم را به خيابانها ميكشاند، صدر نيز به خيابان خواهد آمد.
از سوي ديگر شايد تا انتخابات زودهنگام كه بر اساس توافقات دروني چارچوب هماهنگي بايد حدودا طي يك سال آينده برگزار شود، صبر كند و با طرحي تازه وارد ميدان شود. در طول اين مدت ميتواند از نفوذ خود براي تخريب دولت استفاده كند و در مسير پيش رويش سنگاندازي كند.
در اين ميان قانون جديد انتخابات عراق كه مطابق قانون اساسي بايد قبل از هر دوره از برگزاري انتخابات، مجددا طراحي و نوشته شود، ميرود تا بهانه تازهاي براي خشمگين كردن مقتدي صدر بدهد. نمايندگان چارچوب هماهنگي و متحدانش در پارلمان در حال نگارش قانون جديدي هستند كه بيش از همه به ضرر مقتدي صدر تمام خواهد شد. قانون جديدِ در حال تدوين، بازگشت دوباره به قانون «سانت ليگو» است كه صدر ديگر نميتواند مثل انتخابات قبل به فكر تصاحب آسان كرسيهاي پارلمان باشد. كما اينكه ورود نمايندگان مستقل به پارلمان را نيز به حداقل ميرساند. اين مساله علاوه بر صدر تشرينيها را نيز عصباني خواهد كرد و احتمال ميرود آنها را در يك جبهه در مقابل دولت السوداني و چارچوب هماهنگي قرار بدهد و تظاهرات را به خيابانهاي شهرهاي عراق برگرداند.
سايه سنگين مالكي بر السوداني
بر كسي پوشيده نيست كه دولت محمد شياع السوداني زاييده ساخت و پاخت نوريالمالكي با مسعود بارزاني است. براي همين به روشني ميبينيم كه سايه المالكي بر دولت السوداني سنگيني ميكند. در طول مدت آغاز به كار دولت السوداني، بسياري از ياران المالكي به قدرت بازگشتهاند و به سمتهايي گماشته شدهاند كه پيش از اين از آن مناصب كنار گذاشته شده بودند، از جمله رييس بانك مركزي كه از نزديكان نوريالمالكي است؛ يا رييس دفتر محمد شياع السوداني كه او نيز از ياران وفادار به المالكي است.
بيشك براي اين دولت هر اتفاقي بيفتد به حساب المالكي نيز نوشته خواهد شد. كما اينكه اگر دولت عملكرد مثبتي از خود نشان بدهد و دستاوردي داشته باشد المالكي ميتواند در آينده از آن به سود خود بهرهبرداري كند.
در اين ميان السوداني كه خود را وامدار المالكي ميداند و در دولت او رشد كرده، مسير سختي را پيش روي خود ميبيند. او از يك سو ميخواهد خود را مستقل نشان بدهد و از سوي ديگر نميخواهد به راحتي همانند عادل عبدالمهدي قدرت را از دست بدهد. براي همين بسياري پيشبيني ميكنند اگر صدر به ميدان بيايد و بخواهد عليه دولت او دست به كار شود چه بسا حاضر به همكاري با صدر بشود تا اقدامات ايذايي او دامنگيرش نشود. اما چنين همكارياي به سادگي به دست نخواهد آمد، چرا كه هر چه باشد السوداني با حمايت چارچوب هماهنگي به قدرت رسيده و دولت تشكيل داده است.
آينده مبهم كردستان
در اقليم كردستان همه ميدانند كه مسعود بارزاني بيمار است اگرچه نوع بيماري او از رسانهها مخفي مانده، اما سفرهاي گاه و بيگاه وي به خارج از جمله آلمان و ايتاليا شائبه بيماري او را بيش از پيش تقويت كرده است. او كه اين روزها براي ايران شمشير از رو بسته و به گروههاي تروريستي پناه داده و به آنها اجازه داده تا از اقليم كردستان عليه ايران اقدامات ايذايي انجام بدهند، از وضعيت چندان باثباتي در كردستان برخوردار نيست. اختلافات خاندان بارزاني كه بارزترين آنها ميان پسرش، مسرور به عنوان نخست وزير اقليم كردستان با برادرزادهاش – نچيروان - رييس اقليم كردستان نمود دارد، همچنين اختلافات حل نشده بغداد و اربيل از سوي ديگر و در عين حال اختلافات عميقش با حزب اتحاد ميهني كردستان به رهبري بافل طالباني كه روز به روز شديدتر ميشود، سبب شده است تا او با وجود 20 سال فرمانروايي بر اقليم كردستان احساس آسايش سياسي نكند.
فعالان سياسي بارزاني را به ديكتاتوري متهم ميكنند، همچنين دستگاه امنيتي زير نظر او موسوم به آسايش نيز مشغول قلع و قمع مخالفان حزب دموكرات كردستان است. علاوه بر زندانيان سياسي بسياري از روزنامهنگاران و آزادانديشان در زندانهاي مسعود به سر ميبرند. اين مساله سبب شده است تا بسياري مشروعيت سياسي او را زير سوال ببرند.
از سوي ديگر فشار اقتصادي كه به دليل قطع كمكهاي مالي بغداد به وجود آمده و همچنين فساد لجام گسيختهاي كه سرنخ آنها در دفتر بارزاني است سبب شده تا فشارها بر او بالا باشد.
طبيعتا با وجود اين فشارها بارزاني كوتاه نخواهد آمد و از امتيازات انحصاري كه در اختيار دارد دست نخواهد كشيد. براي همين بسياري پيشبيني ميكنند اقليم كردستان راه فروپاشي را در پيش بگيرد. به ويژه كه حزب اتحاد ميهني كردستان نيز تهديد به جدايي كرده و گفته است در صورتي كه حزب دموكرات بخواهد به تكروي خود ادامه بدهد به بغداد مراجعه ميكند و جدايي از اقليم كردستان را خواستار خواهد شد.
براي همين ميتوان پيشبيني كرد با وجود بلندپروازيهاي رهبران حاكم در اقليم كردستان آينده اقليم چندان روشن نباشد. بارزاني كه از برافروخته شدن آتش تفرقه در جنوب عراق، هنگامي كه طرفداران صدر شهرهاي شيعهنشين را به آشوب ميكشيدند و در بغداد لشكركشي ميكردند، ميخنديد و آن را انتقام شكست رفراندوم خود ميديد، حالا بايد انتظار سرايت اين آتش به اقليم كردستان يعني قلمروی خود باشد.
در حال حاضر مقتدي صدر سكوت سياسي اختيار كرده است. در حالي كه السوداني دولت خود را زير سايه رقيب او، نوريالمالكي، تشكيل داده، صدر فعلا وارد لاك خود شده و مترصد فرصتي است تا به صحنه برگردد. بيشك سكوت وي زياد طول نخواهد كشيد. با گران شدن دلار در برابر دينار در بازارهاي عراق، صدر دو بار طرفدارانش را به خيابان آورده تا نشان دهد همچنان در صحنه حاضر است. با اين حال صدر هنوز ميدان داري نكرده است. احتمالا تا تابستان كه هواي گرم و كمبود برق و خدمات رساني مردم را رنج خواهد داد و همانند هميشه مردم را به خيابانها ميكشاند، صدر نيز به خيابان خواهد آمد