انديشيدن به بحران
محسن آزموده
روزنامهنگار
در نيمه دوم سالي كه گذشت، به تعبير يكي از اساتيد، شاهد احياي جامعهشناسي بوديم. قاطبه جامعهشناسان ايراني، در مواجهه با وقايعي كه از مهرماه در كشور آغاز شد، بپاخاستند و از هر سو با دستگاههاي فكري و چارچوبهاي مفهومي متفاوت كوشيدند، آنچه را مشاهده و تجربه ميكنند، براي خود و ديگران فهمپذير كنند. اين خيزش البته منحصر در اصحاب علوم اجتماعي نبود. اهالي فلسفه، اخلاق، علم سياست، تاريخ، دينپژوهي و روانشناسي هم در برابر اين رويدادها سكوت نكردند و هر يك با توجه به رويكرد خاص خود تلاش كردند، نوري بر هنگامهاي كه بپا شده بود، بيندازند. بسياري از ايشان به درستي گفتند و نوشتند كه ما از خيلي قبل وقوع اين حوادث را پيشبيني كرده بوديم و حاد شدن آنها را انذار داده بوديم، اما صداي ما شنيده نشد و شد آنچه كه شد. آنها همچنين در گفتارها و نوشتارهاي خود جامعه و مردم را از يكسو و حاكميت و قدرت را از سوي ديگر مخاطب قرار دادند و با اين توجيه كه «جلوي ضرر را از هر كجا بگيري، منفعت است»، راهكارهايي براي برون شو از بحران ارايه كردند، به اين اميد كه اينبار گوش شنوايي پيدا شود و حرف حسابشان را گوش كند. ما هم در روزنامه اعتماد و به ويژه در صفحه انديشه به قدر وسع و توانايي خودمان سعي كرديم ديدگاههاي دلسوزانه عقلاي قوم را بازتاب دهيم و از ايشان براي فهم بهتر ريشهها و خاستگاههاي آنچه رخ داده و پيامدهاي آن بپرسيم. در سالنامه هم براي جمعبندي اين ديدگاهها نزد چند پژوهشگر نام آشنا در حوزههاي علوم سياسي، جامعهشناسي و تحليل سياسي رفتيم و از ايشان خواستيم ديدگاه خود را درباره وقايع نيمه دوم سال 1401 با ما در ميان بگذارند. محمدرضا تاجيك، فاطمه صادقي، عباس كاظمي، محمد عطريانفر، مقصود فراستخواه و آرمان ذاكري، همه از پژوهشگران نام آشنايي هستند كه در بخش انديشه سالنامه، گفتوگو با ايشان را ميخوانيد. نكته مشترك و جالب همه اين گفتوگوها به رغم تفاوت ديدگاهها و رويكردها، بيم و اميدي است كه در سخنان همه اين صاحبنظران موج ميزند. اميدواري و خوشبيني به جامعه و بيم و نگراني از تصميمهاي موثر حاكميت. گويي جامعه با اين عمل صداي خود را به گوش قدرت رسانده و حالا توپ در زمين مسوولان است و آنها بايد با انتخاب خود مسير آينده كشور را آشكار سازند. با بيم و اميد.