ميراث ما براي كودكان
نسرين محمدباقري
«كودك بايد در فضايي سرشار از خوشبختي و محبت و تفاهم بزرگ شود.» اين جمله در مقدمه كنوانسيون حقوق كودك بيان شده است. اين پيماننامه بر اصول پايهاي زير استوار است: حق حيات و رشد همه كودكان، رنج نبردن هيچ كودكي از تبعيض، توجه به منافع كودكان و آزادي بيان آنها در امور مربوط به خودشان. جمهوري اسلامي ايران نيز در سال 1372 به اين پيماننامه پيوست، البته با اين شرط كه هر گاه مفاد پيماننامه در هر مورد و در هر زمان با قوانين داخلي ايران و موازين اسلامي تعارض پيدا كند، دولت ايران ملزم به رعايت آن نباشد.
با توجه به امضاي اين سند از سوي 193كشور و اجراي آن در 140كشور، ميتوان آن را مقبولترين سند حقوق بشر در تاريخ دانست. با اين وجود هنوز كودكان مظلومترين و بيپناهترين قربانيان فقر، گرسنگي و جنگ در جهان هستند .
فقر تغذيهاي سالانه جان بيش از 6 ميليون كودك زير 5سال را ميگيرد. ميليونها كودك ابتدايي در جهان گرسنه به مدرسه ميروند. بر اساس آمار تاييد شده، 20هزار كودك سوري و 5هزار كودك يمني در جنگ و درگيري جان باختهاند.دهها هزار كودك دچار نقص عضو يا معلوليتهاي حركتي شدهاند. ميليونها كودك از تحصيل بازماندند.
كودكان در اقصي نقاط جهان مورد سوءاستفاده، استثمار، قاچاق و انواع خشونت و شكنجههاي جسمي و رواني قرار ميگيرند. در كشورهاي مختلف، پديده كودكآزاري و خشونتهاي خانگي شامل آزارهاي جسمي و جنسي، غفلت و آزارهاي عاطفي و رواني مشاهده ميشود. آمار مرگومير كودكان و آسيبهاي مختلف و رنجهايي كه كودكان در سراسر كره زمين ميبرند، دل انسان را به درد ميآورد.
و اما در ايران؛
متاسفانه هنوز ازدواج كودكان (زير 18سال) وجود دارد. اگرچه بعضي قوانين مانع از انجام ازدواج در سن پايين ميشوند اما هنوز دختراني هستند كه زير15 سال به خانه بخت فرستاده ميشوند.
باتوجه به بحث قيم بودن پدر يا جدپدري، قوانين خشونت عليه كودكان مشكلاتي دارد. كودكآزاري از مصاديق جرايم عمومي است و اعلام جرم عليه مرتكبان كودكآزاري وجود دارد اما پدر از قانون مستثني است و در صورت آزار كودك از سوي پدر نميتوان عليه او شكايت كرد، اگر پدر يا جد پدري فرزند خود را بكشد، قصاص نميشود.
بر اساس قانون اساسي، دولت وظيفه دارد از طريق آموزش و پرورش امكان تحصيل رايگان را تا پايان دوره متوسطه براي همه كودكان و نوجوانان ايراني فراهم كند. اما كودكاني هستند كه به سبب فقر مجبور به ترك تحصيل ميشوند يا در كنار تحصيل به كار هم اشتغال دارند. باتوجه به اينكه تعداد زيادي از كودكان كار هر روز در خيابانها در معرض ديد عموم و مسوولان هستند اما فكري به حال اين كودكان مظلوم نميشود.
مدارس ما براي كودكان جذابيت كافي ندارند. دوران تحصيل با رقابت و استرس امتحان، بدون شادي و تفريح سپري ميشود و خبري از فراگيري مهارتهاي ضروري زندگي نيست. از سوي ديگر عدالت آموزشي هر روز كمرنگتر ميشود. هنوز مدارس بدون ميز و نيمكت وجود دارد. هنوز دانشآموزاني هستند كه براي تحصيل بايد مسافت و راه سخت و صعب طي كنند. توزيع نابرابر امكانات آموزشي و فرصت يادگيري علاوه بر تجهيزات آموزشي در توزيع نيروي انساني هم ديده ميشود. در شهرهاي مرزي و دورافتاده حضور معلمان مجرب و توانمند كم است، گاه سرباز معلم سركلاس ميرود. براي قبولي در كنكور و ورود به دانشگاه، رقابت بين دانشآموزان مدارس عادي با دانشآموزاني كه در مدارس لاكچري تحصيل ميكنند، رقابتي نابرابر و ناعادلانه است. حذف مشق شب مخصوص كلاسهاي با تراكم پايين است. يادگيري در كلاس 15نفره با كلاس 40نفره بسيار تفاوت دارد. در كنار همه مشكلات ريز و درشتي كه انسانهاي بزرگ براي كودكان ايجاد كردهاند، سهم انسانها در آلودگي هوا، گرم شدن زمين، خشكسالي و كمآبي و... را هم نبايد ناديده گرفت. هر وقت به آينده مبهم فرزندانم فكر ميكنم، دلم به درد ميآيد و حس ميكنم ما نياكان خوبي براي نسل بعد از خود نبوديم كاش هر يك از ما گامي كوچك در جهت ساختن دنيايي بهتر براي كودكان برداريم. آموزگار