يادداشتي بر كتاب «آهوكشي يا آهويكوهي» اثر پيمان دهقانپور
رمان تاريخ بهجاي رمان تاريخي
فريبا چلبيياني
كتاب «آهوكشي يا آهويكوهي» كه به تازگي در نشر حكمت كلمه منتشر شد، جستارهايي است درباره سه رمان «سمفونيمردگان»، «سالبلوا» و «پيكرفرهاد» دو بخش اساسي و مهم دارد و به آنها ميپردازد. 1. متن پنهان در سمفوني مردگان، سمفوني مردگان و مساله اثرپذيري از كتاب اردبيل در گذرگاه تاريخ 2. متن پنهان در سال بلوا، سال بلوا و مساله اثرپذيري از كتاب اردبيل در گذرگاه تاريخ.علاوه بر دو بخش فوق، پينوشتهايي را به همراه داردكه بر دانش تاريخي و ادبي مخاطب ميافزايد. از مباحث كتاب مشخص و مبرهن است كه نويسنده سالها با دقت آثار عباس معروفي را مطالعه كرده و مورد تحقيق و پژوهش قرار داده است و هنگام تاكيد بر اثرپذيري آثار، متنها را به كتاب اردبيل در گذرگاه تاريخ و صفحات آن و... ارجاع ميدهد.نويسنده در فصل اول به سمفوني مردگان ميپردازد مبتني بر اينكه رماني تاريخي نيست اما اتفاقات و رويدادهاي رخ داده در سالهاي ۱۳۱۳ الي ۱۳۵۵ در اردبيل را به تصوير ميكشد و براي روايت و پرداخت آنها و خلق شخصيتهاي رمان از متني تاريخي وام گرفته است كه اين وامگيري نميتواند بهجز از كتاب اردبيل در گذرگاه تاريخ نوشته باباصفري باشد كه در سه جلد منتشر شده است.
جلد اول: «از دوران قديم تاظهور سلسله پهلوي» (۱۳۵۰)
جلد دوم: «اردبيل در زمان سلطنت موسس سلسله پهلوي» (۱۳۵۳)
جلد سوم: «اردبيل از سوم شهريور۱۳۲۰ تا انقلاب ۱۳۵۷» (۱۳۶۲) را دربرميگيرد.
(صفحهي ۱۴ از متن كتاب)
با خواندن كتاب پي ميبريم كه نويسنده سعي دارد تا روشن كند كه آثار ماندگار و بهخصوص آثاري كه نقب ميزنند به برههاي از تاريخ، زمان و اقليم خاص بايد كه همواره مورد نقد و تحليل قرار گيرند شايد كه بتوان در هر تفحص به نكات تازهاي دست يافت. پيمان دهقانپور اشاره ميكند، ماداميكه مخاطب يا منتقدي اثر سهجلدي «اردبيل در گذرگاه تاريخ» باباصفري را نخوانده باشد، نميتواند تحليل درستي از آثار عباس معروفي داشته باشد و چهبسا بدونخواندن كتاب باباصفري، براي تحليل آثار عباس معروفي به متون و نظريههاي آرايهاي متوسل شود و راه را به خطا رود. در انتهاي فصل اول، دهقانپور مينويسد كه رماننويس تاريخي بهتر است از پاورقي استفاده كند و به صفحاتي كه در ساختن رمان خود از آنها وام يا تاثير گرفته است، اشاراتي داشته باشد. چراكه بدون پاورقي و پينوشت و ارجاع و توضيحات، مخاطب در خواندن اثر دچار سردرگمي شده و سوالاتي برايش پيش ميآيد. پاورقي و پينوشت در رمانهاي تاريخي مورد استفاده بسياري از نويسندگان مطرح جهان قرار گرفته است كه ميتوان به پاورقيهاي آثار ميلان كوندرا و پينوشتهاي رمان قرن من ازگونتراس و... اشاره كرد كه ممكن است براي رساندن مخاطب به درك صحيحي از متن حتي چندين صفحه را به پاورقي يا پينوشت اصطلاحي اختصاص دهند.بنابراين، با اطمينان ميتوان گفت براي پژوهندگان داستاننويسي معاصر، خوانش سمفوني مردگان بدون در نظر گرفتن كتاب باباصفري همواره ناتمام خواهد بود و تا زماني كه بهدرستي ندانيم متني چگونه ساختهشده است، با رفتن بهسراغ نظريههاي عاريهاي يا آرايهاي هرگز نميتوانيم آن را به سخن واداريم. برخي ديگر از آثار عباسمعروفي را هم بايد با همين ديد نگريست كه او بر اساس متنهايي، متني را پيش ميبرد و گسترش ميدهد و گاه يك داستان كوتاه را به رمان تبديل ميكند. به بيان ديگر، آثار داستاني عباس معروفي را بايد «متن مركب» دانست و نه «متن مفرد»؛ بنابراين «ذهن متن»هاي او را نميتوان «مستقل» نگريست. هرچند امروزه، عدم استقلال متنها امري طبيعي بهشمار ميآيد و هيچ متني مستقل نگريسته نميشود، بايد بكوشيم بازتاب آن متنها را بيابيم و چگونگي و چرايي حضورشان را بسنجيم؛ اگرچه اين امر نيز ممكن است هرگز بهسرانجام مطلوبي نرسد؛ زيرا: تلاش براي يافتن «سرچشمهها» و «تاثيرپذيريها»ي يك اثر به معني افتادن به دام اسطوره پيوند نسبي است؛ نقلقولهايي كه يك متن را متشكل ميسازند بينام؛ غيرقابل رديابي، و با اينحال ازپيشخواندهاند: آنها نقلقولهايي بدون علامت نقلقولند
(آلن، ۱۳۹۲: ۱۰۴). فريبا چلبيياني در فصل دوم كتاب نويسنده سعي دارد با رجوع به كتاب باباصفري نشان دهد كه سمفوني مردگان و سال بلوا، هر دو از كتاب اردبيل در گذرگاه تاريخ تاثير گرفته و بسط و گسترش يافته و روايت شدهاند و اين دو رمان بهمپيوستهاند و مستقل از هم نيستند. در واقع سال بلوا ادامه سمفوني مردگان است حتي اگر معروفي محل وقوع و اتفاقات داستاني را در سال بلوا در اقليم سنگسر ساخته و بسط و گسترش داستاني داده باشد.روبهروي هم نشاندن مقاطع تاريخي «كتاب رمان» با «كتاب تاريخ» نكتههايي را كه پيشتر مطرح كردهبوديم دوباره تاييد ميكند: اول اثرپذيري
نويسنده سالبلوا از كتاب اردبيل در گذرگاه تاريخ را براي ما روشن ميكند؛ دوم درمييابيم كه سال بلوا تكرار سمفوني مردگان است و ايندو رمان براساس يادداشتهاي مشتركي ساختهشدهاند و در واقع يك رمان دوجلدياند؛ سومين نكته اين استكه اقليماصلي سالبلوا را ميشناسيم كه اردبيل است و نه سنگسر و چهارمين نكته ايناستكه مقاطع تاريخي رمان تركيبي از وقايع مختلف است و نويسنده شخصيتها و وقايع مختلفي را درهم ريخته و با يكديگر آميخته است.
نويسنده در پايان هر دو بخش به جمعبندي ميپردازد و در جلد دوم كتاب كه هنوز چاپ نشده و در آينده به چاپ خواهد رسيد، به بررسي رمانپيكرفرهاد عباسمعروفي خواهد پرداخت. نويسنده در خاتمه اشاره ميكند كه: اين نگارنده هيچ موضعگيري نسبت به رماننويسي يا رمانسازي بر اساس كتابهاي چاپشده ندارد و آن را لزوما نه خوب ميداند و نه بد؛ اما بر اين باور است كه رونويسي هيچارتباطي با ادبيات خلاقه ندارد. آنهايي كه بر اين باورند اين نوع رماننويسي خلاقانه است و بهسادگي از ادبيات خلاقه دم ميزنند بايد پاسخگوي سخنخود باشند. سمفوني مردگان و سالبلوا «رمانتاريخي» نيستند اما «رمان تاريخ»اند. «رمان تاريخ» چيست؟ رماني است كهگامبهگام بر اساس كتاب تاريخ نوشته ميشود و سنديت تاريخ را با تخيل به سخره ميگيرد و از آن افسانه ميسازد.
كتاب «آهوكشي يا آهوي كوهي» به علاقهمندانِ حيطه نقد و پژوهش ادبي، آثارِ عباس معروفي و منتقدان توصيه ميشود.